در حافظه موقت ذخیره شد...
ماجرای استعفای وزیر اقتصاد
البته دلایل اصلی استعفا را در یک یادداشتی جدا نوشته بودم. «بگذارید در تاریخ یکبار هم به جای اینکه وزیر اقتصاد مطابق قانون، رئیس کل بانک مرکزی را پیشنهاد دهد برخلاف قانون رئیس کل بانک مرکزی که دوره ریاستش نیز به پایان رسیده است وزیر اقتصاد مورد نظر خود را پیشنهاد کند.» خلاصه آقای ماجدی و برادرم به خانهام آمدند و من با جدیت با آنها صحبت کردم. ماجدی گفت: مهندس گلهمند هست چرا او را غافلگیر کردید و میخواهد آقای آقازاده (معاون امور اجرایی نخستوزیر که احترام فراوانی برای او قائل بودم) به منزلتان بیایند. به زحمت راضی به دیدار شدم.
مهندس آقازاده به منزل آمد و به من گفت: «الان از جلسه سران قوا و از خدمت حضرت امام میآیم و قرار شد که شما برگردید و نظر شما تأمین شود.» بعد از حرفهای مهندس آقازاده قانع شدم، بعد از آن پیش آقای مهندس موسوی رفتم که او از من گله کرد: «این چه کاری بود، چرا یکباره و بدون اعلام قبلی دولت را ترک کردهای؟!» به هر حال من دلایل خودم را به نخستوزیر گفتم و تأکید کردم که قبلاً مسئله استعفا را شفاهاً مطرح کرده بودم. اما بدون هیاهو و سروصدا و جنجالسازی. ایشان گفتند مسأله حل میشود. من مجدداً مشغول به کار شدم و هیچ اعلام عمومی نشد و کسی متوجه نشد.