صفحات
  • صفحه اول
  • رویداد
  • گفت و گو
  • کلان
  • انرژی
  • راه و شهرسازی
  • بازار سرمایه
  • بازار
  • بین الملل
  • صنعت و تجارت
  • تاریخ شفاهی
  • کشاورزی
  • کار و تعاون
  • صفحه آخر
شماره صد و بیست و یک - ۱۸ آبان ۱۴۰۲
روزنامه ایران اقتصادی - شماره صد و بیست و یک - ۱۸ آبان ۱۴۰۲ - صفحه ۱۳

دلال‌های خارجی به دنبال تأمین تجهیزات مترو تهران

وزیر خارجه سابق یکی از دولت‏‌های پاکستان، ایتالیایی‌ها، شاهزاده‌های عرب، برخی نمایندگان مجلس و ... به دنبال نهایی کردن واردات تکنولوژی ABB برای مترو تهران بودند

تاکنون و در شماره‌های قبلی ایران اقتصادی، بخش‌هایی از جلد نخست کتاب سال‌های بی‌حصار از مجموعه خاطرات اصغر ابراهیمی‌اصل را بررسی و منتشر کردیم. ابراهیمی در این کتاب خاطرات دوران کودکی تا تحصیل در مدرسه و دانشگاه و سپس دوران مسئولیت‌های خود را تشریح کرده است. در شماره‌های قبلی ایران اقتصادی، به دوران مدیرعاملی وی بر مترو تهران پرداخته شد و ابراهیمی‌اصل بیان کرد که چگونه ملزومات و تجهیزات مورد نیاز مترو تهیه می‌شد و در ابتدای شروع به ساخت مترو تهران چه مشکلاتی وجود داشت. در این شماره نیز وی به نحوه خریدهای خارجی و برگزاری مناقصه‌ها اشاره می‌کند.

برگزاری مناقصه‌های مربوط به مترو
برای خرید واگن‌ها، پله‌برقی، آسانسورها، شبکه فشار قوی، شبکه فشار ضعیف، سیستم روشنایی، تهویه، کنترل مخابرات و سیگنالینگ، نیروگاه، تعمیرگاه، مرکز فرمان سیستم‏‌های جمع‌آوری آب‏‌های نشتی و سیستم‌های اعلام و اطفای حریق مناقصه‌هایی برگزار شد. براساس آنچه از اسناد و مدارک و مطالعات و مشخصات فنی متروی استانبول به دست آورده بودیم و بررسی مطالعات کتابخانه‌ای، اطلاعات جمع‌آوری شده در بازدیدها و اطلاعاتی که از طریق شرکت‏‌های اروپایی که قصد فروش محصولات خود را به مترو داشتند، به‏ همراه دانش و تجربه و خلاقیت گروه‌مان، آقایان دکتر اندواری، مهندس شاملو، مهندس هوسپیان، مهندس رزینی، مهندس آیراملو، مهندس جمشیدی، دکتر صندی دزاده، دکتر مقامی و ‏آقایان دیگر، سیستم تجهیزات متحرک و ثابت را طراحی و اسناد مناقصه برای خرید در هر قسمت را تهیه کردند و با کمک بسیار حرفه‌ای آقای دکتر رستگاری و آقای عزیز افراخته و دکتر احمد غفوریان که دو تا مدرک دکترا از ایران و فرانسه داشت، بیش از ده‏ هزار صفحه مشخصات فنی و تخصصی و قراردادی تهیه کردند، سپس مناقصه عمومی بین‌المللی گذاشتیم. شاید در آن مقطع این مجموعه بزرگ‏ترین مناقصه‏ برای مترو در جهان بود. چون بیشتر کشورهای صاحب سیستم حمل‌ونقل ریلی مترو یا تراموا هر سال مقداری توسعه می‌دادند یا به‌تدریج تجهیزات ثابت و متحرک را اضافه می‌کردند، ولی چون هدف ما پناهگاه ساختن در شرایط جنگ بود، یکباره بایستی ساختن 40 کیلومتر تونل مسیر زیرزمینی و جمعاً حدود 100 کیلومتر مسیر را ظرف مدت حداکثر سه سال تجهیز می‌کردیم و هر شرکت یا کنسرسیومی برنده می‌‏شد، عملاً بازار متروی ایران را گرفته بود و از فروش سیستم‌ها و قطعات یدکی و خدمات بعد از فروش سود زیادی می‌‏برد. شرکت‏‌ها و کنسرسیوم‌های مختلفی آمدند و اسناد مناقصه را خریدند و درنهایت کنسرسیوم‏‌هایی را تشکیل داده و پیشنهادهای فنی و مالی خود را مطابق شرایط تعریف‌شده در اسناد به همراه پیشنهادهای جدید، علاوه بر آنچه ما خواسته بودیم، پس از سه ماه ارائه کردند. کنسرسیوم‏‌هایی به رهبری شرکت زیمنس (ZIEMENS) و با مشارکت شرکت‏‌هایی از آلمان غربی، کنسرسیومی به رهبری شرکت آ-ب-ب (ABB) و با مشارکت شرکت‏‌هایی از سوئد، کنسرسیومی به رهبری شرکت انسالدور(ANSALDOR) و با مشارکت شرکت بردا (BRREDA) از ایتالیا و کنسرسیومی به رهبری شرکت لاوالین (LAVALIN) از کانادا چمدان‏‌های حاوی اسناد و مدارک لاک‌ومهرشده خود را ارائه کردند. مناقصه برگزار شد و پاکت‏‌های ضمانتنامه‌ها، تأیید صلاحیت‏‌ها و اهلیت با رعایت موازین شکلی باز و صورتجلسه شد. بعد از آن پاکت‌ها و اسناد و مدارک فنی بازشده به امضای اعضای کمیسیون مناقصه رسیده و تحویل آقای دکتر اندواری و تیم فنی شد و پاکت‌های لاک‌ومهرشده مالی تحویل آقای دکتر رستگاری و آقای اکرامی‌فرد، مدیرمالی شد برای اینکه در گاوصندوق نگهداری شوند تا پس از رسیدگی و امتیاز دادن به پیشنهادهای فنی، فقط پاکت‌های کنسرسیوم‌هایی که امتیازات فنی بالاتر از حد نصاب مورد قبول را به دست‌آورده‌اند، برای ارزیابی فنی و مالی در جلسه کمیسیون مناقصه باز شود و نهایتاً تعیین کنسرسیوم برنده در اختیار تیم فنی و مالی مترو قرار گیرد.
آقای دکتر اندواری و تیم فنی برای کل مجموعه ده‌هزار امتیاز تعریف کرده بودند و بستگی به درجه اهمیت، پیچیدگی، سطح تکنولوژی، عمر بهره‌برداری، هزینه خرید اولیه، هزینه‏‌های تعمیر و نگهداری، هزینه‏‌های بهره‌برداری درصد ساخت داخل و تعدادی ضرایب فنی داشت. این ده‏ هزار امتیاز را برای تجهیزات متحرک (واگن‌ها، سیستم تهویه، پله‏‌های برقی، آسانسورها و نیروگاه) و تجهیزات ثابت توزیع کرده بودند. با این شاخص‌ها و الگو، پیشنهادهای فنی کنسرسیوم‏‌ها ظرف مدت چهار ماه بررسی و امتیازها پس از رفع نقص‌هایی که در جلسات فنی متعدد فشرده در تهران و در بازدیدهای فنی از کارخانجات در اروپا انجام شد، نهایی و اعلام شد. براساس گزارش معاونت فنی و مهندسی مترو، کنسرسیوم به رهبری زیمنس بالاترین امتیاز فنی را به‏ دست‌آورد و با 9400 امتیاز از نظر فنی در رتبه اول قرار گرفت و کنسرسیوم به رهبری آ-ب-ب با حدود 8600 امتیاز در رتبه دوم و کنسرسیوم به رهبری شرکت انسالدور با امتیاز 7900 در رتبه سوم قرار گرفت و پیشنهادهای کنسرسیوم کانادایی به رهبری شرکت لاوالین به‌علت اینکه تکنولوژی موتورهای خطی را ارائه داده بود و طبق مشخصات فنی مورد درخواست مترو اسناد را تکمیل و ارائه نداده بود، مردود شد.
پاکت‏‌های قیمت‌های سه کنسرسیوم به رهبری شرکت‏‌های زیمنس، آ-ب-ب و انسالدور در جلسه‌ای با حضور نمایندگان آنها باز شد و پاکت‌های مالی شرکت لاوالین به‌صورت دربسته و لاک‌ومهرشده به نماینده شرکت کانادایی تحویل داده شد. کنسرسیوم‌ها هر کدام برای هر بسته قیمت‌هایی را ارائه کرده بودند و فرمول‌هایی هم برای تعدیل داده بودند. پاکت‏‌های قیمت‏‌ها به تیم فنی و مالی و قراردادی تحویل شد تا مطالعه و مقایسه و نرمالایز و ارزهای مختلف پیشنهادی به دلار تبدیل شود و به‌صورت جدول برای هر بسته و در نهایت قیمت پیشنهادی هر کنسرسیوم معین شود و با دخالت‏ دادن امتیازات فنی نهایتاً جدول نهایی حاصل از ترکیب امتیازات فنی و مالی برای تأیید هیأت‌مدیره و طرح در جلسه مجمع عمومی‏ در حضور جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت ارائه شود. قرار شد پس از حدود یک هفته من قیمت‌های ارائه‏ شده کنسرسیوم‌های اروپایی و فرمول‏‌های تعدیل و قیمت‏‌های نهایی را که برای کشور تمام خواهد شد، روی واگن‏‌ها و تجهیزات ثابت و متحرک بررسی و ضریب همبستگی آماری را محاسبه کنم.
لذا متوجه شدم که این کنسرسیوم‌ها با هم زدوبند کرده‌اند و هر کدام که برنده شوند، کار را بین هم تقسیم و اجرا خواهند کرد و عملاً علی‏‌رغم اینکه قیمت اولیه مثلاً برای هر واگن در هر کنسرسیوم با دیگری فرق دارد، فرمول‌های تعدیل به‌گونه‌ای هوشمندانه معماری و ارائه شده است که در نهایت قیمت واگن‏‌ها در انتها یکی است. قیمت‌ها نیز متورم است و جای تعدیل دارد. من وقت گرفتم و موضوع را با آقای هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهور، مطرح کردم و گفتم: اروپایی‏‌ها تقسیم کار کرده‌اند و می‌خواهند حداقل حدود 3.2 میلیارد دلار از ما بگیرند و این مبلغ بیش از دو برابر قیمت‏‌هایی است که ما در بازدیدها یا از مطالعات و گزارش‌ها و منابع خودمان در دست داریم. درخواست کردم جلسه مجمع عمومی‏ در حضور ایشان باشد، ولی تصمیم‏‌گیری نهایی نکنند تا با ایجاد رقابت و چانه‌زنی قیمت‏‌ها را تعدیل کنیم. ایشان تعدادی سؤال کردند و من همه را جواب دادم و در نهایت ایشان پذیرفتند.
دیدار با سیدمحمد خاتمی
در سال 1376 پس از شروع رسمی‏ دوره ریاست‏ جمهوری آقای سیدمحمد خاتمی من در تداوم روال گذشته گزارش ‏هایی را از عملکرد شرکت راه ‏آهن شهری تهران و حومه (مترو) برای استحضار رئیس‏ جمهور می‌‏فرستادم. معمولاً یکی‏ دو نامه هم که درخواست‏‌هایی را برای حل برخی از مشکلات مترو داشتم نیز همزمان با ارسال این گزارش‏‌ها به ‏طور خلاصه و دقیق می‌فرستادم. زیر یکی از این نامه‏‌هایی که برای آقای رئیس‏ جمهور نوشته بودم و چهار سطر بیشتر نبود، آقای دکتر سیدمحمد خاتمی حدود سه سطر مطلب با انشا و خط زیبا نوشته و موافقت خود را اعلام کرده بودند. بعد هم دفترشان یک نامه تایپ و شماره ‏شده روی این نامه گذاشته و بعد از چند روز آن را برای اینجانب فرستاده بودند. من از آقای رئیس ‏جمهور بیست دقیقه وقت فوری خواستم و با روابطی که با دوستان در ریاست‏ جمهوری داشتم این وقت ملاقات برقرار شد. در ابتدا من از آقای سیدمحمد خاتمی برای وقتی که دادند تشکر کردم و ساعت خودم را باز کردم و رو به ‏روی خودم گذاشتم و شروع به صحبت کردم. من گفتم خدا خواست و جناب‏عالی با رأی بالا رئیس‏ جمهور شدید. من به آقای ناطق نوری رأی داده‏ ام، ولی مطالبی را که امروز خدمت تان عرض می‌‏کنم‏، برای توفیقات بیشتر جناب‏عالی در خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی است: اول، پیشنهاد می‌کنم کشور را به‏ صورت شرکت سهامی اداره نکنید. عده زیادی برای اینکه آرای مردم را به نفع جناب‏عالی جلب کنند زحمت کشیدند و بعضاً هزینه‏‌هایی را تقبل کردند و آنها برای سهم ‏خواهی به‏ طور مستقیم و غیرمستقیم فشار می‌آورند. پیشنهاد می‌کنم یک بار از همه تشکر و قدردانی کنید، ولی نگذارید سهم ‏خواهی آنها اداره کشور را به ‏سمت اداره یک شرکت سهامی سوق دهد.
دوم، جناب‏عالی در چهار سال دور اول ریاست ‏جمهوری 35040 ساعت وقت دارید که اگر روزانه 16 ساعت کار مفید انجام دهید 23360 ساعت صرف می‌شود. با توجه به تجربه دوره ریاست‏ جمهوری جناب آقای هاشمی رفسنجانی، جناب‏عالی برای چهل سرفصل بایستی وقت بگذارید از جمله جلسات با مقام معظم رهبری، سران قوا، مجمع تشخیص مصلحت، هیأت‏ دولت، شورای انقلاب فرهنگی، شورای اقتصاد، حدود چهل شورای عالی دیگر، سفرای خارجی و سفرای ایران، استانداران، ائمه جمعه، مراجع و علما و روحانیون، مدیران ارشد نظام، شرکت در مراسم، اعیاد و سوگواری ‏ها، مراسم افتتاح طرح ‏ها و پروژه‏‌های مهم، ارسال پیام‏‌ها، مصاحبه‏‌های مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی، ملاقات‏‌های غیررسمی، حوادث غیرمترقبه و بحران‏‌های داخلی و خارجی، سخنرانی ‏ها، پاسخ‏گویی به تماس‏‌های تلفنی مهم داخلی و خارجی، عیادت علما و مراجع و بزرگان، جلسات سیاسی- امنیتی، نظامی، اطلاعاتی، شرکت در افتتاحیه نمایشگاه‏‌ها، کنفرانس ‏ها، اجلاس‏‌ها و کنگره ‏های داخلی و بین‌المللی و شناسایی و دفع فتنه ‏ها و توطئه ‏های داخلی و خارجی و 11680 ساعت وقت دارید برای رفت‏ و آمد، خواندن، شنیدن، دیدن، نوشتن، پیگیری، ارزش‏یابی، تشویق، تنبیه، دوباره‏ کاری‏‌های جبری، خوردن، خوابیدن و کارهای شخصی. اگر این زمان ‏ها را رعایت و مدیریت نکنید وقتی برای فکر کردن و ایجاد تحول و تغییر و ماندگاری در تاریخ پیدا نمی‌‏کنید. در این موقع آقای حجت‌الاسلام ابطحی وارد شدند و گفتند: آقای ابراهیمی، وقت شما تمام شد و آقای وزیر‏منتظرند. آقای دکتر خاتمی به آقای ابطحی گفتند: منتظر باشند و تأکید کردند تا جلسه ما تمام نشده کسی داخل نیاید. من گفتم: مدیریت زمان یا Time Management یک علم است و اگر از آن استفاده کنیم پهنا و عمق عمر اضافه می‌شود؛ چون طول عمر ثابت است و در نتیجه حجم عمر افزایش می‌یابد و کارآیی و بهره‏ وری و خروجی کار بیشتر می‌شود و اگر از این دانش و تکنیک ‏ها استفاده نکنی، شما را از پای می‌‏اندازد. اینجا آقای خاتمی عمامه خودش را برداشت و گفت در این چند ماه از پا افتاده ‏ام.
سوم، پیشنهاد می‌‏کنم اول آقای ابطحی را از رئیس دفتری خودتان بردارید؛ چون ایشان اهل گعده و رفیق ‏بازی است و وقت شما را پر و تلف خواهد کرد. فردی را بگذارید مثل برادرتان که تازه به او هم مدیریت زمان را باید آموزش داد. جناب‏عالی چند نفر را که هر کدام مسئول یک حوزه باشند و از نظر تعهد، تخصص، تجربه، هوش و درک بالای سیاسی و مدیریتی و جامع‏ نگری در حد یک معاون رئیس ‏جمهور یا یک وزیر باشند تعیین کنید که زیرنظر رئیس دفتر شما کار کنند. روزانه حدود 250 کارتابل نامه و گزارش از داخل و خارج به دفتر رئیس ‏جمهور می‌‏رسد، اگر قرار باشد همه این نامه ‏ها و گزارش ‏ها را جناب‏عالی بخوانید و این‌گونه که عادت کرده ‏اید جواب مفصل مرقوم فرمایید امور کشور با کندی و تأخیر در تصمیم‏‌گیری و فرصت ‏سوزی و بعضاً تنش ‏های سنگین مواجه خواهد شد. بعد نامه چهار سطری را که من نوشته بودم و حدود سه سطر آقای خاتمی نوشته بودند و تاریخ نامه دفتر را که روکش این نامه بود به ‏عنوان شاهد مثال آوردم و گفتم: اگر جناب‏عالی مرقوم می‌‏فرمودید با تشکر موافقم یا موافقم یا روی مهری که روی نامه می‌‏زنند، شما جلوی موافقم یا مخالفم یا کارشناسی شود یا جلسه بگذارید فقط تیک می‌‏زدید و بعد دفتر پاسخ را تهیه و ارسال می‌کرد امکان پاسخ‏گویی به تعداد بیشتری از نامه ‏ها میسر و مقدور بود. در صورتی که اگر آن سیستم هوشمند و حرفه ‏ای را در دفتر برقرار کنید یک گزارش را که از دو صفحه تا صد صفحه است مطالعه می‌کنند و خلاصه را در یک یا دو سطر و حداکثر در یک یا دو پاراگراف به ‏صورت دقیق و حرفه ‏ای تهیه و روی گزارش می‌گذارند و شما با خواندن آن عطر و عصاره و کپسول گزارش مفصل تصمیم می‌گیرید و اگر لازم بود به برخی از قسمت ‏های گزارش مراجعه می‌کنید و با کلمات و جملات کوتاه ولی شفاف و روشن موافقت، مخالفت یا ارجاع برای بررسی بیشتر را اعلام می‌‏فرمایید.
چهارم، افرادی مثل کندی در امریکا و اصولاً مدیران ارشد هلدینگ ‏های بین‌المللی و رؤسای جمهور و نخست ‏وزیرها و تعدادی از وزرای موفق در امریکا، اروپا، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا و کانادا دوره‏‌های تخصصی سریع‏ خوانی یا speed reading خوانده ‏اند و مثلاً یک کتاب 700 یا 800 صفحه ‏ای را به‏ جای اینکه چندروزه بخوانند در عرض چند ساعت مطالعه می‌کنند و با دقت درک مطلب بالای 95 درصد می‌فهمند؛ چون این تکنیک ‏ها را به‏ صورت حرفه‌ای دیده ‏اند مثل اسکنر یا ماشین کپی که تا به نامه نگاه می‌کنند آن را می‌‏خوانند و می‌‏توانند تصمیم بگیرند. در ایران هم در دانشگاه صنعتی شریف و یک مجموعه در بخش خصوصی این تکنیک‏‌های سریع‏ خوانی را آموزش می‌دهند که لازم است جناب‏عالی و وزرا و تعدادی از معاونان و مشاوران شما این دوره‏‌ها را که حداکثر ظرف سه ماه با روزی دو ساعت کار می‌توان یاد گرفت ببینید؛ چون با این روش سرعت و دقت و حجم مطالبی که می‌‏توانید بخوانید بالا می‌‏رود و در نتیجه سرعت تصمیم‏‌گیری و تعیین تکلیف‏‌ها، روند اجرای طرح ‏ها و پروژه ‏ها و اقدامات اساسی کشور شتاب بیشتری می‌گیرد و به‏ طور تصاعدی درآمد سرانه اشتغال و رضایت عمومی و اعتماد مردم بالا می‌رود. و در آخر عرض کردم: پیشنهاد می‌کنم ملاقات ‏های منظم و سیستماتیک با مقام معظم رهبری داشته باشید و دقت کنید که پشت‏ سر مقام معظم رهبری حرکت کنید. آقای دکتر سیدمحمد خاتمی گفت: جلسه بسیار خوبی بود و موقع خداحافظی مرا بوسیدند. چند روز بعد آقای حجت ‏الاسلام ابطحی را برداشتند و آقای دکتر خاتمی، برادرش، را مسئول و رئیس دفتر رئیس ‏جمهور کرد و کم‏ کم یک تیم قوی در دفترش مسأله خواندن نامه‏‌ها و گزارش‏‌ها و خلاصه کردن دقیق و حرفه‌ای آنها را به عهده گرفتند و کار روال سریع‌‏تری پیدا کرد.

خریدهای مترو و مناقصات بین‌‏المللی‏
وقتی ما مناقصات بین‏‌المللی را برگزار کردیم، قیمت‌هایی که شرکت‌های خارجی برای اجرای کل پروژه داده بودند، حدود 2.3 تا 3 میلیارد دلار بود. تعداد زیادی دلال و واسطه در این کار بودند که باعث گستاخی شرکت‏‌های اروپایی در گران ارائه ‏دادن خدمات و سرویس‌ها و در واقع متورم کردن قیمت‌‏ها شده بود. یکسری از این جریانات، جریانات فرصت‏‌طلب و دلالی بودند که‏ به ‏طور عمده در معاملات نظامی و خرید و فروش‌های نفت و پروژه‌های بزرگ در کشور حضور داشتند که بعضی از آنها هنوز هم حضور دارند و فعال هستند. مثلاً در یکی از قسمت‏‌ها آقایی بود که فشار می‌آورد برای اینکه ما خریدی را از این شرکت‏‌ها انجام بدهیم و آنها از طریق او خرید از سیستم زیمنس را توصیه کردند.
گروه دوم کسانی بودند که متأسفانه در بانک مرکزی ذهنیتی را برای دکتر نوربخش ایجاد کرده بودند تا با توجه به اینکه تکنولوژی زیمنس بالاست و حاضر است‏ 1.4 میلیارد مارک هم فاینانس بدهد؛ بنابراین ما این کار را به زیمنس بدهیم تا بتوانیم کار را جلو ببریم. در مقابل این جریان آقای افتخار، مدیرعامل بانک تجارت، فشار خیلی زیادی ‏آورد و حتی برای اعمال نظر خودش ‏(چون ما مخالفت داشتیم و حاضر نبودیم که تمکین بکنیم) یک‏بار سه ماه و یک بار دو ماه هیچ پرداختی را به ما انجام نداد و باعث شد که ما در اسفند، فروردین و اردیبهشت ماه نتوانیم به کارکنانمان حقوق بدهیم و آنها بدون دریافت حقوق به خانه رفتند.
مورد دیگر تعدادی از آقایان نمایندگان مجلس بودند که وقت زیادی در سازمان مدیریت و دفتر ریاست‏ جمهوری و جاهای دیگر می‏‌گذاشتند تا گروه دیگری را جا بیندازند. زمین و زمان را هم به هم دوخته بودند که مصلحت نظام و مصلحت کشور این است که ما تکنولوژی ABB را وارد کنیم و برای اینکه بتوانند کارشان را انجام بدهند حتی از خارج کمک گرفته بودند.‏ آقایی به اسم مصطفی گوکال، وزیرخارجه سابق یکی از دولت‌های پاکستان که فعالیت زیادی در لندن داشت و در ایران هم فعالیت داشت، به ‏دنبال لابی‏ کردن برای پذیرش سیستم ABB سوئد و ABB آلمان بود و فشارهای مختلفی‏ می‏‌آورد که با کمک نمایندگان مجلس کار را به آن سمت‏ و سو ببرد. ایتالیایی‌ها دو سه تا گروه دلال داشتند، از شاهزاده‏‌های عرب گرفته تا نفراتی که در اروپا صاحب منصب بودند تا فراریان زمان انقلاب تا بعضی از متدینین مانند امام ‏جمعه یک شهر که دنبال این بودند کار به خارجی‏‌ها داده شود. برای اینکه این کار را هم انجام بدهند، فشارهای مختلف و متعددی را به ما می‌‏آوردند. وقت می‌‏گرفتند، جلسه می‏‌گذاشتند، توضیح می‏‌دادند، مکاتبه می‏‌کردند و در واقع نوعی بازاریابی و فروش محصولات را انجام می‌دادند. من فقط به شما عرض کنم که وقتی 848 میلیون دلار می‏‌شود 3.2 میلیارد دلار، شما می‏‌ببینید که دامنه وسیعی برای دلالی و پول خرج ‏کردن به‏ عنوان کمیسیون وجود دارد و اینکه بتوانند برای فروش یک محصول لابی کنند. به این معنی نیست که رقم‏‌های خیلی بزرگ به اینها بدهند، ولی با 5 ‏میلیون، 10 ‏میلیون یا 20‏ میلیون دلار رشوه ‏دادن و کمیسیون دادن سرنوشت اجرای پروژه ‏ها را با چند برابر قیمت در کشورها رقم می‌‏زنند. مستندات یک‏سری از این گروه‏‌ها و جریانات را بدون اینکه آسیب ببینند یا متهم‌شان کنیم صرفاً برای اینکه در آرشیو بماند، من دارم تا بعداً اگر ردپایشان در کارهای بزرگ کشور دیده شد، به آن توجه شود. ما نباید فریب ظاهر‏الصلاح بودن افراد را بخوریم ‏تا لابی و فشار بی‏ مورد آنها کار را به چندین برابر قیمت به ملت تحمیل کند. در مجموع اروپا از این فضای فساد اداری و کمیسیون‏ گرفتن و رشوه ‏گرفتن و دلالی سوءاستفاده می‌‏کند و محصولاتش را صد درصد گران‏تر از قیمت واقعی به ایران و برخی کشورهای در حال‏ توسعه می‌فروشد. بنابراین اگر شما 30 میلیارد دلار واردات در سال دارید، ارزش واقعی آن بیشتر از 15 تا 20 میلیارد دلار بیشتر نیست.

200 ساعت پرواز برای خرید واگن
من برای خرید واگن‌‏های مترو در عرض مدت سه ماه بیش از 200 ساعت پرواز داشتم و از طریق هوایی به کشورهای برزیل، آرژانتین، اسپانیا، ایتالیا، روسیه، کره جنوبی، چین، استرالیا و سوئد رفتم و با شرکت‏ های سازنده واگن وارد مذاکره شدم و مشخصات فنی به آنها دادم. خیلی از اینها می‏‌گفتند ما چون در مناقصه نبودیم یا چون شرکت زیمنس یا آلستوم گفته‌اند جلو نروید نمی‌‏توانیم قیمت بدهیم اما قانع‌شان می‏‌کردم. 10 ‏هزار صفحه اسناد مناقصه را به‏ صورت خلاصه در 250 صفحه تهیه کرده بودم که براساس آن، توضیح و تشریح می‏‌کردم و سؤالات فنی را جواب می‏‌دادم و به‏ دلیل تسلطی که به مسائل داشتم، باعث می‌شد که پای کار بیایند. از سن‌‏پترزبورگ قیمت یک واگن را 179 هزار دلار، از می‌تی‌شی مسکو 305 هزار دلار، از چین ‏280 هزار دلار، از برزیل ‏680 هزار دلار، از کره یکی 650 هزار دلار و یکی حدود 750 هزار دلار، از هیوندای و دی وو، قیمت گرفتم. در این مدت مرتب می‏‌رفتم و می‏‌آمدم، ولی طوری برنامه‌‏ریزی کرده بودم که ظرف دوسه روز به اروپا سفر می‌کردم و با همه صحبت می‌کردم و بعد هم به برزیل و آرژانتین می‌‏رفتم. پس از آن به کره، چین، استرالیا می‌رفتم و برمی‌‏گشتم.‏ من از طریق تلفن و فکس آنها را وادار به قیمت دادن می‏‌کردم و با چانه‌‏زنی قیمت‌ها را به‏ صورت مکتوب می‌گرفتم.

 

بــــرش

ملاقات با رئیس‌جمهور
در سال 1376 پس از شروع رسمی‏ دوره ریاست‏ جمهوری آقای سیدمحمد خاتمی، من در تداوم روال گذشته گزارش‌‏هایی را از عملکرد شرکت راه ‏آهن شهری تهران و حومه (مترو) برای استحضار رئیس‏ جمهور می‌‏فرستادم. معمولاً یکی‏ دو نامه هم که درخواست‏‌هایی را برای حل برخی از مشکلات مترو داشتم نیز همزمان با ارسال این گزارش‏‌ها به ‏طور خلاصه و دقیق می‌فرستادم. زیر یکی از این نامه‏‌هایی که برای آقای رئیس‏ جمهور نوشته بودم و چهار سطر بیشتر نبود، آقای دکتر سیدمحمد خاتمی حدود سه سطر مطلب با انشا و خط زیبا نوشته و موافقت خود را اعلام کرده بودند. بعد هم دفترشان یک نامه تایپ و شماره ‏شده روی این نامه گذاشته و بعد از چند روز آن را برای اینجانب فرستاده بودند. من از آقای رئیس ‏جمهور بیست دقیقه وقت فوری خواستم و با روابطی که با دوستان در ریاست‏ جمهوری داشتم این وقت ملاقات برقرار شد. در ابتدا من از آقای سیدمحمد خاتمی برای وقتی که دادند تشکر کردم و ساعت خودم را باز کردم و رو به ‏روی خودم گذاشتم و شروع به صحبت کردم. من گفتم خدا خواست و جناب‏عالی با رأی بالا رئیس‏ جمهور شدید. من به آقای ناطق نوری رأی داده‏‌ام، ولی مطالبی را که امروز خدمت تان عرض می‌‏کنم‏، برای توفیقات بیشتر جناب‏عالی در خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی است: اول، پیشنهاد می‌کنم کشور را به‏ صورت شرکت سهامی اداره نکنید. عده زیادی برای اینکه آرای مردم را به نفع جناب‏عالی جلب کنند زحمت کشیدند و بعضاً هزینه‏‌هایی را تقبل کردند و آنها برای سهم ‏خواهی به‏ طور مستقیم و غیرمستقیم فشار می‌آورند. پیشنهاد می‌کنم یک بار از همه تشکر و قدردانی کنید، ولی نگذارید سهم ‏خواهی آنها اداره کشور را به ‏سمت اداره یک شرکت سهامی سوق دهد.

 

بــــرش

همدستی شرکت‌های خارجی برای تأمین تجهیزات مترو
قرار شد پس از حدود یک هفته من قیمت‌های ارائه‏ شده کنسرسیوم‌های اروپایی و فرمول‏‌های تعدیل و قیمت‏‌های نهایی را که برای کشور تمام خواهد شد روی واگن‏‌ها و تجهیزات ثابت و متحرک بررسی و ضریب همبستگی آماری را محاسبه کنم. لذا متوجه شدم که این کنسرسیوم‌ها با هم زدوبند کرده‌اند و هر کدام که برنده شوند، کار را بین هم تقسیم و اجرا خواهند کرد و عملاً علی‏‌رغم اینکه قیمت اولیه مثلاً برای هر واگن در هر کنسرسیوم با دیگری فرق دارد، فرمول‌های تعدیل به‌گونه‌ای هوشمندانه معماری و ارائه شده است که در نهایت قیمت واگن‏‌ها در انتها یکی است. قیمت‌ها نیز متورم است و جای تعدیل دارد. من وقت گرفتم و موضوع را با آقای هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهور، مطرح کردم و گفتم: اروپایی‏‌ها تقسیم کار کرده‌اند و می‌خواهند حداقل حدود 3.2 میلیارد دلار از ما بگیرند و این مبلغ بیش از دو برابر قیمت‏‌هایی است که ما در بازدیدها یا از مطالعات و گزارش‌ها و منابع خودمان در دست داریم. درخواست کردم جلسه مجمع عمومی‏ در حضور ایشان باشد، ولی تصمیم‏‌گیری نهایی نکنند تا با ایجاد رقابت و چانه‌زنی قیمت‏‌ها را تعدیل کنیم. ایشان تعدادی سؤال کردند و من همه را جواب دادم و در نهایت ایشان پذیرفتند.

جستجو
آرشیو تاریخی