سبقت نگرانکننده رشد مصرف گاز از تولید
رشد سالانه مصرف گاز در کشور از سال ۱۳۹۰ تا پایان ۱۴۰۱ به طور متوسط یکدرصد بیشتر از رشد تولید آن بوده که ضرورت بهینهسازی مصرف را دو چندان کرده است.
ناترازی به معنای نبود تعادل میان عرضه و تقاضا، در حوزههای گوناگون از اجتماعی گرفته تا اقتصادی کاربرد دارد. ناترازی انرژی (آب و برق و گاز و سوخت)، بحث داغ همه ایام سال است، اما با آغاز فصل سرد، «ناترازی گاز» ملموستر و نگرانکنندهتر میشود. فعالیتهایی که درسالهای اخیر برای حل معضل «ناترازی انرژی» انجام شده، برای حل این معضل به هیچوجه کافی نبوده است. ایران کشوری است که ۴۳۰ هزار کیلومتر شبکه گاز شهری و روستایی و ۳۹ هزار کیلومتر شبکه پرفشار گاز دارد. شاخص شدت انرژی در کشور نیز ۲ برابر متوسط دنیا و سه تا چهار برابر کشورهای توسعهیافته است.
به عبارتی ۷ میلیون بشکه معادل نفت خام انرژی در کشور مصرف میشود و ظرفیت بهینهسازی معادل ۳.۵ میلیون بشکه نفت خام معادل ۵۰ درصد مصرف کنونی است.
با این حال، بیم آن میرود که با ادامه این مصرف بیرویه انرژی در سالهای آتی مشکلاتی جدی ایجاد شود. هر چند که تولید گاز در تابستان امسال با کاهش زمان تعمیرات اساسی ۷ میلیارد مترمکعب افزایش یافت. بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار فرصت صرفهجویی در حوزه مصرف انرژی در کشور وجود دارد که معادل ارزش فروش روزانه ۳.۵ میلیون بشکه نفتخام در طول یک سال است و اگر تنها ۲۵ درصد آن را بهینهسازی کنیم، گامی مهم برداشتهایم.
وابسته کردن کشور به گاز به عنوان منبعی تجدیدناپذیر که امکان دارد تا ۲۰ سال آینده ظرفیت تولید آن نصف شود، خطاست و در صورت ادامه روند فعلی، کشور به جای صادرات گاز و استفاده از این منبع خدادادی برای کسب درآمدهای ارزی، مجبور به واردات آن میشود. از سال ۱۳۹۰ تا پایان ۱۴۰۱، سالانه به طور متوسط یکدرصد رشد مصرف گاز در کشور بیش از رشد تولید آن بوده است.
کارشناسان راهکار کوتاهمدت برای رفع مشکل ناترازی گاز را فقط صرفهجویی و فرهنگسازی و تغییر الگوی مصرف بهخصوص در مناطق پرمصرف میدانند.
سهم ظرفیت ذخیرهسازی گاز در ایران ۱.۷ درصد است که یکششم میانگین جهانی است. در دنیا شاخص تعریفشده برای ذخیرهسازی گاز، از تقسیم میزان گاز ذخیرهسازیشده به میزان کل مصرف گاز در طول سال به دست میآید که این عدد در دنیا، به صورت متوسط، ۱۱ درصد است.
یعنی در سایر کشورهای دنیا، در ماههای گرم، گاز را در مخازن زیرزمینی ذخیره و در ماههای سرد از این مخازن برداشت میکنند تا بتوانند افزایش مصرف در ماههای سرد را مدیریت کنند. ذخیرهسازی گاز امری رایج در دنیاست که کشورهای اروپایی و حتی کشورهای همجوار به دلیل ناترازی گاز استقبال بیشتری نسبت به این موضوع نشان دادهاند. کشورهای اروپایی به دلیل نداشتن منابع گازی و نیاز آنها به واردات گاز، بیشترین میزان ذخیرهسازی گاز را دارند و بخش عمده نیاز ذخیرهسازی گاز در این کشورها توسط صنایع با توجیهپذیری کاملاً اقتصادی، انجام میپذیرد. اروپا حدود ۲۳ درصد مصرف گاز خود، ظرفیت ذخیرهسازی دارد، ظرفیت ذخیرهسازی گاز در امریکا و روسیه ۱۷ و ۱۸ درصد و در ایران یکونیم درصد است؛ یعنی کل میزان ذخیرهسازی ما که در ۲ میدان سراجه قم و شوریجه اتفاق میافتد، به اندازه یکونیم درصد مصرف گاز در کشور است که هم از نظر امنیت انرژی و هم از نظر ناترازی در زمستان مشکل ایجاد میکند. افزایش بهرهوری نیروگاههای گازی نیز یک ضرورت است زیرا در ۱۶ نیروگاه گازی کشور کمتر از ۲۵ درصد است و بهرهوری در ۷ نیروگاه سیکل ترکیبی ۴۰ درصد برآورد شده است.
«تغییر الگوی حکمرانی انرژی»؛ ضرورتی انکارناپذیر
مشخص نبودن متولی حوزه بهینهسازی، از مشکلاتی است که بر سر راه بهینهسازی مصرف انرژی و رفع ناترازی وجود دارد. وزارتخانههای نفت و نیرو، خودشان را به صورت سنتی و تاریخی مسئول تولید نفت و گاز و برق میدانند و بحث بهینهسازی مصرف در این وزارتخانهها به صورت جدی پیگیری نشده است؛ البته دولت سیزدهم این موضوع را در برنامه هفتم دیده است تا بهینهسازی مصرف انرژی جدیتر از گذشته اجرایی شود. کارشناسان معتقدند الگوی حکمرانی انرژی در کشور باید تغییر یابد. آنها پیشنهاد میدهند در بخشهایی از کشور مثل بوشهر، هرمزگان، بخش جنوبی استان سیستان و بلوچستان، جنوب کرمان و جنوب فارس که دارای آب و هوای گرم و خشک است، به جای استفاده از گاز، از سایر منابع انرژی مثل برق استفاده شود زیرا در زمستان مصرف برق در مقایسه با تابستان بسیار کمتر و تقریباً یکسوم است.
کارشناسان گسترش شبکه گازرسانی در بخش جنوبی کشور و همچنین وابستگی حدود ۷۰ درصدی نیروگاههای برق به گاز را نادرست میدانند و در مقابل تأسیس نیروگاههای پراکنده برق و گسترش تجدیدپذیرها، توسعه نیروگاههای پایهگازی، تغییر الگوی ساخت نیروگاه برق و حرکت از گاز به سوی استفاده از زغالسنگ با توجه به وجود معادن فراوان توسعهنیافته زغالسنگ را ضروری میدانند.
موضوع تبدیل شدن کشور به «هاب انرژی»، تنها در صورتی محقق میشود که «بهینهسازی مصرف انرژی» جدی گرفته شود و از منابع خدادادی کشور، برای صادرات و تولید ارزش افزوده استفاده شود.