پروفسور «دانیل تاوانی»، استاد اقتصاد دانشگاه کلرادو امریکا :
دو سال دیگر آثار رشد مثبت اقتصاد ایران را خواهید دید
پروفسور "دانیل تاوانی"، استاد اقتصاد و مدیر تحصیلات تکمیلی در دانشگاه کلرادو آمریکا، معتقد است معمولاً رشد اقتصادی مثبت با سرمایهگذاری اضافی همراه است و سرمایه اضافی نیز فرصتهای شغلی بیشتری را برای نیروی کار یک کشور به ارمغان میآورد و اثرات آن ظرف یک یا دو سال در اقتصاد احساس خواهد شد. او دارای دکترای اقتصاد از مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی و دکترای اقتصاد سیاسی از دانشگاه ساپینزای رم است. تحقیقات وی بر رابطه بین رشد اقتصادی و توزیع درآمد و ثروت و تعامل بین نهادهای بازار کار، توزیع درآمد و تغییرات تکنولوژیک متمرکز است. او همچنین در مطالعات خود بر نقش بخش عمومی در سیاست بلندمدت و اثرات توزیعی آن و تعاملات اجتماعی، ضریبهای اجتماعی و عملکرد اقتصادی تاکید دارد. تحقیقات او در خصوص اصطلاح رکود سکولار، توجهاتی را معطوف به خود ساخته است.وی همچنین دستیار سردبیر مجله بررسی اقتصاد اجتماعی، مجله بررسیهای اقتصادی، بررسی اقتصاد کینزی و بررسی اقتصاد سیاسی است. کتاب مشترک "تاوانی" با عنوان "رشد و توزیع" که توسط انتشارات دانشگاه هاروارد منتشر شده، از آثار اخیر وی به شمار میرود.این کتاب در مورد نظریه رشد است و تا حدی به عنوان پاسخی به بحرانهای جدید و عمیقتری که اقتصادهای سرمایهداری در سرتاسر جهان با آن مواجه هستند، با قرار دادن توزیع درآمد و ثروت و همچنین تغییرات فنی در خط مقدم تحلیل رشد در اقتصادهای معاصر است.
سوال اصلی شما در کتاب "رشد و توزیع" که توسط انتشارات دانشگاه هاروارد منتشر شده چیست؟ فرضیه اصلی شما در این کتاب چه بوده است؟
این کتاب در مورد تئوری، اندازهگیری، و تاریخچه رشد اقتصادی، با مطالب جدید در مورد تغییرات آب و هوا، سرمایهداری شرکتی و نوآوری است. این اثر رویکردهای کلاسیک و کینزی را به نظریه رشد، به موازات رویکردهای نئوکلاسیک ارائه میکند و مخاطب را با ابزارهای پیشرفته تحلیل اقتصادی بینزمانی از طریق روشهای توسعهیافته رشد محدود از نظر منابع آشنا میکند. این کتاب همچنین امور مالی شرکتها، تاثیر بدهیهای دولتی و سیستمهای تامین اجتماعی، تئوریهای تغییرات فنی درون زا، و پیامدهای تغییرات آب و هوایی را نیز پوشش میدهد. در واقع این کتاب یک کتاب آموشی است که هدف آن، آشنایی دانشجویان پیشرفته مقطع کارشناسی با مطالعه رشد اقتصادی و توزیع درآمد و ثروت است. ویژگی آن این است که نه تنها رویکرد استاندارد نئوکلاسیک را ارائه میکند، بلکه بیشتر بر رویکرد کلاسیک مارکسی و رویکرد پساکینزی تمرکز دارد. این کتاب یک تحلیل بسیار روشن از رویکردهای جایگزین برای نظریه توزیع و رشد است. در حالی که توجه به رویکرد کلاسیک مدرن، برگرفته از تحلیلهای استادان قدیمی از آدام اسمیت گرفته تا ریکاردو و مارکس، متمرکز است، نظریههای کینزی، نئوکلاسیک سنتی و رشد "جدید" نیز تا حدودی به طور عمیق در این کتاب بررسی میشوند. این کتاب به مسائل مهم منابع تجدیدپذیر، تمامشدنی، پول و رشد میپردازد، موضوعاتی که اغلب در ادبیات مربوطه نادیده گرفته میشوند. علاوه بر این، به شیوهای روشنگر مسائل سیاسی بحث برانگیز تاثیر بدهی دولت و سیستمهای تامین اجتماعی بر رشد و سرعت تغییرات فنی را مورد بحث قرار میدهد. به صورت کلی، کار تحلیلی با مطالعات تجربی اثبات میشود. یکی از بحثهای اصلی کتاب این است که این مدلهای رشد مختلف در واقع ساختار مشترکی دارند، اما به دلیل نحوه بسته شدن یا پارامتری شدن مدلهای مربوطه، متفاوت هستند. این منجر به پیامدهای سیاستی متفاوت در پارادایمهای مختلف رشد میشود. علاوه بر این، این کتاب با مجموعه دادهای به نام جدولهای جهانی قلم توسعهیافته ارائه میشود که برای مطابقت با متغیرهای اقتصادی مختلف مورد استفاده در کتاب ساخته شده است و مخاطب را درگیر تمرینهای تجربی میکند.
با توجه به تجارب و مطالعات شما، اگر یک اقتصاد پس از یک دوره چند ساله رشد منفی یا صفر شروع به رشد مثبت کند، چقدر زمان نیاز است تا اثرات مثبت آن ظاهر شود؟ در همین اقتصاد که یک دهه رشد نزدیک به صفر را تجربه کرده است، چه زمانی آثار مثبت رشد اقتصادی برای مردم محرز میشود؟
پاسخ به این سوالات آسان نیست. معمولاً رشد اقتصادی مثبت با سرمایهگذاری اضافی همراه است و سرمایه اضافی فرصتهای شغلی بیشتری را برای نیروی کار یک کشور به ارمغان میآورد. این اثرات باید ظرف یک یا دو سال احساس شود. بر این اساس، در وهله اول باید توجه داشت که رشد مثبت با سرمایهگذاری ارتباط دارد و اگر چنین باشد، زمان لازم برای اینکه مردم آن را احساس کنند زیاد نبوده و ظرف یک یا دو سال قابل مشاهده خواهد بود.
در اقتصاد مبتنی بر نفت که به تدریج سهم نفت را در بودجه خود کاهش میدهد، چه راهکار جایگزینی برای دستیابی به رشدهای مثبت مستمر را پیشنهاد می کنید؟
این اقتصاد باید از سرمایهگذاری مستقیم عمومی یا یارانه به شرکتهای خصوصی برای تسهیل گذار در استفاده از سوختهای فسیلی استفاده کند. لذا نقش سرمایهگذاری مستقیم عمومی در این اقتصاد حائز اهمیت است و با تشویق بخش خصوصی میتوان به اقتصاد بدون نفت دست یافت.
برای جلوگیری از جریان رشد منفی اقتصادی و بازگرداندن آن به سطوح مثبت، چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
فکر نمیکنم هیچ اقتصاددانی به هیچ کشوری توصیه کند که استراتژی رشد منفی را دنبال کند. اقتصادی که رشد نمیکند، ناچار است ناآرامی اجتماعی، فقر و بحران را تجربه کند. لذا داشتن رشد اقتصادی میتواند از چنین نتایجی جلوگیری کند.