در گفتوگو با «ایران اقتصادی» مطرح شد
ساماندهی اشتغال کولبران پس از 40 سال
برنامه دولت سیزدهم برای رفع مشکلات مربوط به کولبران در حال اجرا است
ساماندهی کولبران با تشکیل تعاونیها برای مرزنشینان زمانی که تشکیل تعاونیها برای مرزنشینان مورد توجه قرار گیرد نه تنها کولبران ساماندهی میشوند و سر ریز منافع عادلانه بین اعضای تعاونیها تقسیم میشود بلکه آن دسته از مافیا و افرادی که پیشران این جریانها هستند، نیز حذف میشوند
فرزانه پیری
روزنامه نگار
کولبران مردمانی از استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه در نوار مرزی هستند که برای کسب درآمد زندگی خود اقدام به حمل کالا بین دو طرف خط مرزی ایران با کشورهای همسایه میکنند.
هر چند که کولبران به خاطر فرار از بیکاری، اقدام به عبور غیرقانونی از مرز و حمل و ورود کالای غیرقانونی خارجی میکنند اما در این مسیر جان خودشان را میگذارند و دستمزدی که دریافت میکنند خون بهای آنهاست.
کولبران اقدام به واردات کالاهایی از جنس لوازم خانگی، پوشاک و منسوجات میکنند بدون اینکه پرداخت عوارض و مالیاتی داشته باشند در واقع با این اقدام دست به نوعی قاچاق میزنند و شغلشان نیز بهعنوان یک اشتغال غیررسمی شناخته میشود.
دولت برای ساماندهی تجارت و اشتغال کولبران در بهمن ماه سال گذشته برای اولینبار پس از 40 سال، برنامه ملی تقویت کسب و کار، معیشت مرزنشینان و ایجاد اشتغال پایدار در مناطق مرزی را به تصویب رساند؛ مصوبهای که به پیشنهاد ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در هیأت دولت مطرح شده بود و پس از تبدیل آن به لایحه دوفوریتی به مجلس ارائه شد و مجلس یازدهم 27 شهریورماه همین سال، آن را به تصویب رساند.
دولت درصدد بود تا اعتبارات و تسهیلات دولتی در مناطق مرزنشین بهصورت هدفمند برای حل مشکلات اقتصادی و معیشت مرزنشینان ارائه شود و اشتغال پایدار نیز برای مرزنشینان و کولبران به وجود بیاید.
توسعه تعاونیهای مرزنشین یکی از نقاط قوت استانهای مرزی است
دولت سیزدهم در کنار این قوانین، برای ساماندهی کولبران و اشتغال پایدار آنان، طرح توسعه اقتصادروستا در قالب تعاونیهای مرزنشین را اجرایی کرد. با همکاری دستگاههای اجرایی، طبق آخرین آمارها در دو سال اخیر تعداد کولبران کاهش پیدا کرده است اما کولبران تا رسیدن به اشتغال پایدار و فاصله گرفتن از مشاغل غیر رسمی راه طولانی دارند.
توسعه تعاونیهای مرزنشین یکی از نقاط قوت استانهای مرزی است که موجب رونق کسب و کار و معیشت بومیان میشود، وجود تعاونیهای مرزنشین علاوه بر رونق بازار و رواج کسب و کار موجب ساماندهی کولبران و وضعیت معاش آنان نیز میشود.
یکی دیگر از سیاستها بحث بازارچههای مرزی است که میتواند نه تنها در راستای گسترش همکاریهای منطقهای به عنوان بخشی از یک راهحل اقتصادی برای کاهش بحرانهای منطقهای مورد توجه قرار گیرد، بلکه به عنوان بازاری برای کسب درآمد کولبران باشد. این بازارچهها یکی از راهکارها به منظور توسعه روستاهای مرزی و اشتغالزایی در آن و نیز جلوگیری از روند مهاجرت مرزنشینان و گرایش به مشاغل غیر رسمی بویژه کولبری است.
در اینباره خبرنگار «ایران اقتصادی» با علیرضا طهمورثی کارشناس اقتصادی به گفتوگو پرداخته است.
نقش تعاونیهای مرزنشین را در ساماندهی اشتغال کولبران چطور ارزیابی میکنید؟
تعاونی به معنای اتحاد، همکاری و تجمیع منافع برای دست یافتن به برنامههای توسعهای کسب و کار و بازارهای بزرگتر بویژه در عرصه جهانی است.
در صورتی که تعاونیهای مرزنشین در مناطق مرزی کشور تشکیل و توسعه پیدا کنند، کولبران برای به دست آوردن منافع بیشتر به سمت این تعاونیها سوق پیدا میکنند و از این نوع مشاغل غیررسمی به سمت مشاغل رسمی گرایش پیدا خواهند کرد.
دلیل به کارگیری تعاونی در مشاغل خرد و جاهایی که محرومتر است برای تجمیع ظرفیتها و اتحاد رویه بین اعضای تعاونی است. دیگر اینگونه نیست که هر کسی به خاطر منافع خود کار کند بلکه باید منافع جمع دیده شود. تعاونیها باعث میشوند که بعضی از هزینهها کاهش پیدا کند و در مقابل سودحاصل در بین اعضا تقسیم شود.
تشکیل و توسعه تعاونیهای مرزنشین 2 مزیت مهم را برای کولبران فراهم میکند، این امر باعث میشود تا وضعیت مشاغل کولبران ساماندهی شود و از مشاغل غیر رسمی به سمت مشاغل رسمی در بازارچههای مرزی سوق داده شوند. این موضوع موجب میشود که منافع به صورت عادلانه در بین آنها تقسیم شود.
اکنون در کشورمان، لایههای قانونی این موضوع را پذیرفتهاند که مجوزهایی را برای کولبران اختصاص دهند، از اینرو کولبران هر کدام سهمیهای دارند و هفتهای 2 بار مجوز دارند که کولبری کنند اما در مقابل بخش قابل توجهی از کولبران نیز به صورت غیر قانونی کولبری میکنند.
زمانی که تشکیل تعاونیها برای مرزنشینان مورد توجه قرار گیرد نه تنها کولبران ساماندهی میشوند و سرریز منافع، عادلانه بین اعضای تعاونیها تقسیم میشود بلکه آن دسته از مافیا و افرادی که پیشران این جریانها هستند، نیز حذف میشوند.
دولت سعی میکند که این مشاغل غیر رسمی کولبری را در قالب قانون به مشاغل رسمی تبدیل و آنان را ساماندهی کند. این در حالی است که مردمان این مناطق مرزی سالهاست که به این مشاغل غیررسمی مانند کولبری روی آوردهاند. از اینرو ساماندهی این مشاغل کار آسانی نیست ولی در بلندمدت امری شدنی است.
برای تشکیل تعاونیها در مناطق مرزی، دولت چه اقداماتی باید انجام دهد؟
اگر کولبران در قالب تعاونیها ساماندهی شوند شاهد بهرهوری از مناطق مرزی و تجارت مرزی خواهیم شد که وضعیت زندگی کولبران را نیز متحول میکند. اما پیش از تعاونیکردن کولبران، باید فعالیتهای میدانی و مطالعات کارشناسی صورت بگیرد و نقاط قوت و ضعف مورد بررسی قرار گیرد و بعد اقدام به تشکیل تعاونیها کرد.
ایجاد تعاونی در رستههای مختلف نیز به بررسی ابعاد احتیاج دارد. پیش از تعاونی شدن باید بازارچههای مرزی ساماندهی شوند و برای تسهیل در تجارت مرزی در اختیار تعاونیها قرار گیرد. وقتی تعاونیها شکل بگیرند این نوع جریان رسمی است که مورد تأیید حاکمیت است از اینرو مردم عادی هم میدانند که در مناطق مرزی بازارچههای مرزی وجود دارد که توسط تعاونیها اداره میشوند و میتوانند از این بازارچهها برای رفع نیازهای خود بهرهمند شوند.
برای تشکیل تعاونیهای مرزی و ساماندهی وضعیت کولبران باید یک سری ملزومات و قوانین بازنگری شود و امکاناتی را در اختیار کولبران در قالب قانون و چهارچوبی صحیح قرار داد تا خیلی از افراد که کولبری میکنند، در این فروشگاهها و بازارچهها مشغول بهکار شوند.
همچنین نباید تعارض منافع در کشورمان ایجاد شود تا این امر منجر به واردات بیرویه یا قاچاق نیز نشود. باید تدابیری اندیشه شود تا تعاونیها فقط اجازه فروش در لب مرز و جاهایی را که دولت تعیین کرده است داشته باشند. بر این اساس باید چهارچوبها تعیین و تدبیر درست اتخاذ شود تا آسیبهایی اجتماعی و اقتصادی ایجاد نشود. باید مزیت بازارچههای مرزی را تبیین کرد و با تعاونی شدن این منافع بر اساس اساسنامه به صورت مشخص بین همه اعضا تقسیم شود و توزیع عادلانه ثروت صورت گیرد.
آیا تشکیل تعاونیهای مرزی به توسعه کسب و کار و اشتغال پایدار کولبران کمک خواهد کرد؟
پیش از تشکیل تعاونی باید ماهیت کسب و کار را بررسی کرد که آیا نیاز به تشکیل تعاونی دارد یا خیر. شاید در بعضی از رستهها اصلاً، نیازی به تشکیل تعاونیها نباشد. وقتی بدون بررسی تعاونیها شکل میگیرند، میبینیم که رقابتی نیستند و کارکردی ندارند. این در حالی است که تعاونی ابزاری است برای توسعه کسب و کار ولی ما این ابزار را به مدل توسعه تبدیل کردهایم، یعنی کسی که میخواهد تعاونی تشکیل دهد باید اول روش توسعه کسب و کار را بیاموزد و بعد اقدام به تشکیل کند. به جای اینکه دست روی کمیت تعاونیها بگذاریم باید روی کیفیت آنها توجه و تعاونیها را رستهمحور کنیم.
در تشکیل یا توسعه تعاونیها باید بر زنجیرههای ارزش تمرکز کنیم و به گلوگاه و ارزش افزوده تعاونی بپردازیم چرا که شکلگیری تعاونیها بدون اتصال به بازار محقق نمیشود.
یکی از کارهایی که در قالب تعاونیها باید انجام دهیم، این است که افراد را شبکهای کنیم تا به بازارهای بزرگتر دست پیدا کنند. برای ساماندهی این تعاونیها باید به ارزش افزوده توجه کنیم. اکنون میبینیم که تعاونیها کنار یکدیگر حرکت میکنند و به صورت جزیرهای، کارکردهای پراکندهای دارند. در حالی که تعاونیها در رستههای مختلف شبیه به یکدیگر هستند این تعاونیها باید در کنار یکدیگر تجمیع شوند و با رقابتسازی به بازارهای هدف دست پیدا کنند.
بعضی از رستهها نیز نیازی به تشکیل تعاونیها ندارند. باید کارهای کارشناسی صورت گیرد تا ساماندهی مشاغل غیر رسمی در قالب تعاونیها در مسیر توسعهای قرار گیرد از اینرو باید تعاونیها برای رستههایی که دارای بیشترین آمار اشتغال هستند تشکیل شود تا به آن اهداف مورد نیاز دست یابد.
برش
مزیت تعاونیهای مرزنشین برای کولبران در آینده
باید کارهای تخصصی شکل گیرد. تعاونیها باید توانمند شوند تا بتوانند به بقای خود ادامه دهند. از اینرو هر عضوی به همان مقداری که آورده یا تلاشی انجام میدهد سود را از آن تعاونی کسب خواهد کرد. معتقد نیستم که تعاونیها در سالهای گذشته موفق عمل کردهاند، بلکه باید همکاری بین اعضای تعاونیها صورت بگیرد. مشارکت در توسعه تعاونیها ابعاد مختلفی دارد که موضوعات بسیار ارزشمندی دارد که در کشورمان مغفول مانده است که مهمترین مزیت آن انتقال دانش، افزایش مهارت و دسترسی به بازارهای جهانی است. باید کارکردها و مزیتهای تعاونی مورد توجه قرار گیرد تا به سمت توسعه تعاونیها قدم برداشته شود. این در حالی است که در گذشته تعاونیها شکل گرفته بودند که خریدهای بالا را انجام دهند تا سود ببرند یا اینکه از رانت آن - که معافیتهای مالیاتی یا سایر موارد است - استفاده کنند. افراد به دنبال استفاده از یکسری مشوقها در کاهش هزینهها بودند. از اینرو شاهد افزایش تعداد تعاونیهای توزیعی نسبت به سایر تعاونیهای تولیدی یا خدماتی هستیم. یکی از انواع تعاونیها، تعاونیهای توزیعی است که در گذشته رانت حاکمیتی داشتند؛ یعنی اعضا دور یکدیگر جمع میشدند که تخفیف بگیرند بدون اینکه کارکرد قابل توجهی در سطح جامعه داشته باشند. وقتی وضعیت تعاونیها را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که فعالیت آنها نیز مانند قالبهای مختلفی از تشکلها از جمله اتحادیهها، انجمنها و سایر موارد است که همه آنها عملکرد یکسانی دارند بدون اینکه پیشرفتی برای اقتصاد یا جامعه داشته باشند. در واقع به جای اینکه تعاونی به سمت تعالی و پیشرفت حرکت کنند عملکرد آنها برای کاهش هزینههای پیش پا افتاده است. دلیل اینکه تعاونیها بازار ندارند به خاطر این است که بازار با ارزش افزوده بیشتری را ایجاد نکردهاند و برای کیفیت کار و تولید اهمیتی قائل نشدهاند در غیر این صورت با رقابتی شدن تعاونیها شاهد افزایش سطح کیفیت و دستیابی به بازارهای جهانی میشدیم. تعاونیها اگرچه از لحاظ تعداد، رشد و تکثیر کردهاند اما دستاوردهای قابل توجهی نداشتهاند. باید بررسی شود که آیا تعاونیهایی که در کشور داریم کفایت میکند یا خیر. یا باید همینگونه به تعداد آنها افزوده شود بدون اینکه به جایگاه واقعی خود در اقتصاد دست یابند.