گام جدی بریکس برای انجام معاملات بدون دلار
کشور ما میتواند با یوان چین و ارزهای دیگر کشورهای بریکس، معاملاتی دوجانبه داشته باشد
علیاکبر فرازی
سفیر اسبق ایران در رومانی، مجارستان و قبرس
پذیرش ایران برای عضویت در بریکس یا هر سازمان و مجمع بینالمللی و چندجانبهای مفید و درخور تحسین است. ذات اینکه به طرف عضویت در سازمانهای چندجانبه حرکت کنیم، خصوصاً در رابطه با اقتصاد کشور اقدامی مثبت به حساب میآید و باید آن را به فال نیک گرفت. بریکس یک گروه بینالمللی در حال توسعه محسوب میشود که به لحاظ پراکندگی جغرافیایی تقریباً از تمام قارههای جهان کشورهایی را به عنوان عضو پذیرفته است. یکی از مهمترین مزایای آن برای کشور ما قرار گرفتن در جمع کشورهایی است که به لحاظ سیاسی و بینالمللی در حال توسعه هستند. این موضوع خود به تنهایی مشوقی خواهد شد تا موانع دست و پاگیر رشد و توسعه از جلوی پای فعالان اقتصادی برداشته شود و زمینه حضور بیشتر در بازارهای جهانی فراهم آید.
البته این مشوق برای بخش دولتی هم کاربرد دارد، زیرا میتواند در بازارهای دیگر کشورها به عنوان عضو بریکس حضور فعالتری نشان دهد. بنابراین حضور در گروه بینالمللی میتواند آثار و تبعات مثبتی برای ایران به همراه داشته باشد، به شرط آنکه آگاهانه عمل شود که برای این امر دارا بودن از علم کافی در این خصوص قدم اول به حساب میآید. به صورت کلی اتفاق مبارکی است، به شرط آنکه در چهارچوبهای مبادلات بینالمللی کار با بده بستان پیش برود.
همانطور که اشاره شد، حضور در بریکس مانند تمام مجموعههای چندجانبه دیگر مفید واقع خواهد شد، اما باید نکاتی را در این رابطه مورد توجه قرار داد. ابتدا باید توقع خود را از حضور در سازمانهای چندجانبه مشخص کرد و با برداشتی واقعبینانه گامها را به جلو برد. معمولاً برخورد ما با پدیدهها به دو گونه است؛ گاهی رفتار احساسی و ژورنالیستی از خود بروز میدهیم و عواطف را در آن دخیل میکنیم و گاهی هم با منطق پیش میرویم.
واقعیت این است که بریکس مجموعه مهمی محسوب میشود و همانطور که اشاره کردم کشورهای در حال توسعه پراهمیتی مانند چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقایجنوبی در آن فعالیت دارند. این کشورها دارای اقتصادهای شکوفایی هستند که شرایط آنها روزبهروز بهتر میشود، پس حضور ما در کنار آنها به تعریف سازکارمناسبی نیاز دارد تا این قدم مثبت همراه با دستاورد باشد، زیرا این مهم با نوشتن انشا به دست نخواهد آمد. نکته دیگر این است که بریکس مجموعه یکدستی نیست و دسترسی به یک منشور واحد از سوی تمامی اعضا زمانبر خواهد بود. در برخی از رسانهها بحث دلارزدایی مطرح میشود و این را امر مبارکی میبینند، اما واقعیت این است که ما در زمینه ارتباطات دو یا چندجانبه با ارز محلی به مقدار محدودی میتوانیم معاملات داشته باشیم، اما به معنای آن نیست که جایگزین ارز بینالملل شود. طبق آمار سازمان اقتصادی بینالمللی، سهم دلار در سبد پرداخت بینالمللی به ۴۶.۵ درصد رسیده و این در حالی است که در همان مدت سهم یورو ۲۴ درصد کاهش داشته و فراموش نکنیم که سهم یوان در پرداختهای سوئیفت و در بهترین حالت آن فقط ۳ درصد بوده است.
البته کشور ما میتواند با یوان چین و ارزهای دیگر کشورهای بریکس معاملاتی دوجانبه داشته باشد، اما در سطح معاملات بزرگ چه عضو بریکس باشیم و چه نباشیم، چارهای جز اتصال به سوئیفت نداریم. بانک مرکزی به درستی میداند که با آمار و ارقام نمیتوان شوخی کرد. به یاد داشته باشیم که هموار کردن سازکارها در بند ۲۱ بیانیه پایانی بریکس که از ایران دعوت به عمل آورده، بر این نکته تأکید داشته است که ایران مشکل برجام را برطرف کند، بنابراین باید در نظر داشت برداشتن این موانع از سوی ایران میتواند حضور کشور در گروههایی مانند بریکس و سازمانهای چندجانبه بینالمللی را تسریع بخشد.
البته نظراتی درباره پیامرسان مالی جایگزین سوئیفت به نامهای مختلف مطرح شده و در اجلاسهای قبلی هم صحبت از ایجاد سازکارهای جدید به میان آمده بود. اینکه کشورها تلاش میکنند از زیر سلطه دلار خارج شوند امر خوبی است، اما واقعبینانه آن این است که ایجاد سازکارهای بینالمللی مالی جدید به همکاری تمام کشورها نیاز دارد و این کشورها باید آن را فراهم کنند که در کوتاهمدت ممکن نمیشود. در کنار این مسأله، یکی از مباحثی که درباره بریکس مطرح است بحث انرژی است. نفت و گاز سازکارخود را دارد و در اوپک سقف تولید تعیین شده است که بر اساس آن میتوان اقدام کرد، کسی هم نمیتواند سقف تولید ما را به اجبار کاهش یا افزایش دهد و در صورتی که مشتریهای جدیدی جذب شوند، این حق را دارا هستیم که بر اساس سقف تولید و طبق چهارچوب اوپک پیش برویم، اما موضوع تحریمها بحثی است که باید مورد توجه قرار گیرد. درباره بانک توسعه بریکس هم به همین شکل باید مطرح کرد که بانکها باید مستقل باشند تا بتوانند در چهارچوب هزینه و فایده خود عمل کنند. قاعدتاً بانک توسعه نیز همین روال را در پی میگیرد. بانکها نمیتوانند نگاه سیاسی به کار داشته باشند و صرفاً با نگاه اقتصادی پیش میروند که موضوع هزینه و فایده بسیار مورد توجه است، پس در کارهای سودآور قطعاً وارد خواهند شد.