گرانی ارز اثری بر رشد صادرات ندارد
لطفعلی بخشی
اقتصاددان
بحث افزایش نرخ ارز برای رشد صادرات، موضوع قدیمی است. کشورهایی که از این روش بهره میبرند با دستکاری نرخ ارز، بر تجارت بینالملل تأثیرگذار هستند، درواقع با دستکاری نرخ ارز قیمت کالاها در بازار مقصد تغییر پیدا میکند. چین از جمله کشورهایی است که به این حرکت مصنوعی در حال حاضر متوسل شده و بشدت تلاش میکند تا مانع افزایش قیمت پول ملی کشور خود شود، زیرا بدین وسیله روند صادرات را ثابت نگه میدارد.
موضوع افزایش نرخ ارز یک مسأله بسیار مشخص در اقتصاد است که تمام آگاهان این علم از آن اطلاع دارند، منتها همه کشورها نمیتوانند از آن بهعنوان یک راهکار بهره ببرند و برای کشور ما هم دو مشکل در رابطه با استفاده از این ایده وجود دارد. نخستین مسأله این است که ایران در شرایط عادی به سر نمیبرد و تحت تأثیر تحریمهای ظالمانه قرار دارد که در نتیجه آن نقل و انتقال پول با سختی امکانپذیر میشود. این مطلب در تجارت بینالمللی که در واقع بانک پایه است و برهمین مبنا پیش میرود، اهمیت فراوانی دارد. بنابراین تا زمانی که از این ویژگیها بیبهرهایم، کار تجارت بینالملل با دشواری پیش میرود.
به عبارتی دیگر، کاهش قیمت پول ملی و افزایش قیمت ارز خارجی در شرایط تحریمی چندان اثرگذار نیست. بنابراین این سیاست در شرایطی که شرح داده شد، جوابگوی صادرات و تأثیر مثبت برتولید نخواهد بود. درواقع ایران در مرحله جلوتر از نرخ ارز قرار دارد، زیرا یکسری پیشنیازها باید وجود داشته باشد که در صورت انجام آنها، میتوان درباره نرخ ارز و نرخ تبدیل ارزهای بینالمللی صحبت به میان آورد و اینکه چه تأثیری بر صادرات، واردات و پول ملی خواهد گذاشت یا با دارا بودن این ویژگیها، به چه شکلی از این حربهها میتوان استفاده کرد.
نتیجه این است که افزایش نرخ ارز لزوماً به افزایش صادرات منجر نمیشود، زیرا وقتی امکان خرید از کشور ما وجود ندارد، این موضوع چنان تأثیرگذار نخواهد بود. از طرف دیگر زمانی که نرخ ارز افزایش پیدا میکند و ارزش پول داخلی پایین میآید، بر قیمت بسیاری از کالاها اثر خواهد داشت، به خصوص کالاهایی که از دولت یارانه میگیرند، بیشتر از سایر اقلام دراین رابطه تأثیر میپذیرند، زیرا متأسفانه یارانهای که بابت برخی اقلام داده میشود، به دست مصرفکننده نمیرسد.
بنابراین مردم عادی در نتیجه عملیاتی شدن نظریه افزایش نرخ ارز برای نیازهای روزمره خود، تحت فشار بیشتری قرارخواهند گرفت. بنابراین همانطور که توضیح داده شد، این ایده در کشور ما با توجه به اینکه در صادرات تأثیری ندارد، تولید داخل را با مخاطره مواجه میکند، معیشت مردم را هم تحتتأثیر قرار میدهد و قدرت خرید را پایین میآورد، پس منطقی به نظرنمیرسد. به طورکلی نمیتوان از الگوهای اقتصادی رایج تبعیت کرد و معتقد بود که با این پیشفرضها تحول به وجود خواهد آمد.