سفتهبازان از بازار ارز حذف شدند
آنچه توانسته جلوی فعالیتهای مخرب سفتهبازها را بگیرد، قدرت بانک مرکزی و ذخایر آن بوده است
دلایل مختلفی وجود دارد که نشان میدهد بازار ارز تا پایان سال با ثبات و آرامش همراه خواهد بود که از جمله میتوان به افزایش درآمدهای ارزی دولت، دسترسی به منابع ارزی و توافقهای بانکی با کشورهای منطقه و سیاست بانک مرکزی برای تثبیت نرخ ارز و کنترل نقدینگی اشاره کرد. بر همین اساس، هیچ دلیل موجه اقتصادی برای جهش ارزی وجود ندارد، بنابراین در چنین شرایطی نباید به هیچعنوان سرمایههای خود را به بازار ارز منتقل کرد، چرا که تجربههای گذشته و ورود هیجانی و احساسی به بازار ارز نشان داده که این کار با ضرر و زیان و از دستدادن سرمایه همراه خواهد شد. در رابطه با این موضوع با حسن حسنخانی، اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
بازار ارز طی ماههای گذشته به ثبات رسیده و هیجانات کاذب قیمتی مهار شده است، با این حال برخی صحبت از فنر نرخ ارز کرده و در فضای مجازی به آن میپردازند. تحلیل شما از شرایط فعلی بازار ارز چیست؟
اساساً در ادبیات اقتصادی موضوعی به نام فنر نرخ ارز وجود ندارد، البته از فنر انتظارات میتوان نام برد. انتظارات هم اولاً در ادبیات بهعنوان یک متغیر کوتاهمدت شناخته میشود و ثانیاً موهومی نیست. در کشورهایی مانند انگلستان، در سال ۱۹۹۲ متغیر انتظارات باعث بحران ارزی شد. بنابراین در مورد انتظارات و نقش آن در ایجاد بحران ارزی میتوان نظر داد، اما اینکه آیا امکان حذف سفتهباز از بازار و برخورد قهری با آن وجود دارد یا خیر؟ باید مطرح کرد که روی دادن این مسأله ممکن نیست. تنها اقدامی که میتوان برای جلوگیری از ایجاد بحران ناشی از انتظارات انجام داد، قدرتمند شدن بانک مرکزی در بازار است.
بانک مرکزی در سازکار بازار و مکانیسمهای مداخله در آن باید قدرت پیدا کند و لازم است تا ابزارهای اقتدارگرایانه و قدرتآفرین را برای مداخله و کنترل بازار به وجود آورد. یکی از مهمترین اینها ایجاد و نگهداشت ذخایر قابل اعتماد است. میزان ذخایر در دسترس و باکیفیت امروز بانک مرکزی نسبت به حداقل 6 سال گذشته، بیسابقه بوده و دقیقاً به همین دلیل، سفتهباز امکان چندانی برای اینکه بتواند سوار بر موج انتظارات شود و کاری انجام دهد ندارد. از آزادشدن ذخایر ناشی از دیپلماسی اقتصادی دولت گرفته تا نحوه مداخله بانک مرکزی، در این زمینه مفید واقع شده است. امروز معنای مداخله بانک مرکزی چنین نیست که از ذخایر این کار را انجام دهد، بلکه از منابع بازار استفاده میکند. این نوع مداخله، هوشمندانه است و باعث میشود انتظارات کنترل شود.
طبق اعلام بانک مرکزی، مراقبتهای لازم از شرایط با ثبات فعلی بازارها انجام میشود و از آنسو بر لزوم توجه فعالان اقتصادی به گزارشهای بانک مرکزی تأکید میشود. اگر ثبات فعلی از دست برود، چه هزینههایی را به همراه خواهد داشت؟
6 سال است که با تورم درگیر هستیم و تجربه نشان داده مهمترین پیشران تورم، نرخ ارز است. اگر ثبات نرخ ارز در کشور به هر ترتیبی مخدوش شود، باید منتظر تورمهای بالا بود. مهمترین مسألهای که امروز اقتصاد و معیشت مردم را تهدید میکند، تورم است، حتی جا دارد بر این نکته تأکید شود که برای تقویت تولید، راهی جز کنترل تورم وجود ندارد، زیرا در شرایط تحریم، تولید تقویت نمیشود، مگر آنکه تورم پیش از آن مورد کنترل قرار گرفته باشد.
بخش مهمی از هزینههای تولید، ناشی از تورم تولیدکننده است. امروز دچار تورم تولید هستیم و اولویت امروز، کنترل این نوع از تورم است. تورم مصرف معمولاً در ادبیات اقتصادی در صورت روی دادن، منجر به تقویت تولید میشود، ولی در شرایط تورم رکودی یا رکود تورمی، مهمتر از تورم مصرفکننده، تورم تولید است. بنابراین چنانچه ثبات ارزی مخدوش شود، از دو جنبه تورم و تولید، کشور دچار تهدید اساسی خواهد شد. بنابراین دقیقاً مهمترین پیش نیاز تحقق شعار سال که «جهش تولید و مهار تورم» نامگذاری شده، کنترل و ثباتبخشی به نرخ ارز است.
طبق گزارشهای مختلف، شرایط ثبات بازار ارز تا پایان سال حفظ خواهد شد و جهشی در نرخ ارز اتفاق نمیافتد و اظهارنظرهای مجازی نوعی فریب و جنگ روایتهاست. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
متغیرهای اقتصادی کشورمان و شرایط اقتصاد جهان و بخصوص بازار نفت و قیمت جهانی آن نشان میدهد که تا پایان سال و حتی تا بهار سال آینده، به شرطی که دولت اقدام به اجرای سیاستهای ریاضتی مثل افزایش قیمت بنزین یا تغییر قیمت کالاهای اساسی به شکل معنادار نکند، احتمال حفظ این ثبات برای نرخ ارز بسیار زیاد است. بنابراین، بازار ارز زمان یا مکان خوبی حداقل بـــــــرای ســـرمایهگذاری کوتاهمدت نیست، در صورتی که سرمایهگذار در صدد کسب سود و دریافت نتیجه از فعالیت اقتصادی خود باشد، باید به بازارهای دیگر فکر کند. بهترین این بازارها هم تولید است، زیرا به زمینههای آن فکر شده است. امروز تولید در کشور، بخصوص در زمینههای دانشبنیان بسیار سودآور و قابل رقابت با محصولات خارجی است.
برخی در فضای مجازی و یا در بازار بهدنبال تحریک بازار و نرخها هستند و به گفته رئیس کل بانک مرکزی با نوعی جنگ روایتها در این زمینه مواجهیم. برای مقابله با جوسازیهای کاذب، چه باید کرد؟
مهمترین تدبیر آن است که سیاستهای اقتصادی دولت و سیاستهای بانک مرکزی روشن و شفاف به مردم اعلام شود. اگر با اعتماد به مردم و شفافسازیها اداره کشور پیش برود، جوسازی و فضاسازیها، قدرت ایجاد انتظارات روانی و شوکهای تورمی را پیدا نمیکنـــــد. چنانچــــه سیاستهای اعلامی شفاف باشد و نسبت به آنها، پایبندی دیده شود و قبل از اجرا نیز الزامات آن فراهم شود، به نظر نمیرسد که فضای روانی و مجازی که ذینفعان به آن دامن میزنند، توانایی رقم زدن اتفاق خاصی در انتظارات را دارا باشد. سلب اعتماد از سیاستگذار و مدیران اجرایی کشور، هدف پروژه ناکارآمدسازی و جوسازیهای روانی است.
طبق آمارها آنچه باعث نوسان شدید اقتصادی و نرخ ارز در دهه ۹۰ شد، بیثباتی و غبارآلودکردن پیشبینیها بود که فضای نااطمینانی را به وجود آورد و سبب تکانههای بزرگ اقتصادی شد. برای اینکه دوباره در دام این فضا نیفتیم، چه مسیری را باید طی کنیم؟
در دهه ۹۰ اتفاق مهمی که باعث غبارآلودسازی و ایجاد ناامنی برای مردم شد که در نتیجه آن انتظارات تشدید شد، عدم پیشبینی درست وقایع بود. بهعنوان مثال، دولت دوازدهم نتوانست شوک خروج امریکا از برجام را بدرستی پیشبینی کند و بالاتر از آن موفق نشد برای آن، تمهیدات لازم را مورد توجه قرار دهد. نسبت به سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی که اعلام شد، نیز نتوانست پایبند بماند و آن را بخوبی اجرایی سازد، بنابراین سیاست فوق خود به مشکلی دیگر مبدل شد. بر همین اساس، مهمترین مسأله برای جلوگیری از این غبارآلودسازی، اعلام سیاست اجرایی توسط سیاستگذار و البته اجرای درست آن است.
برخی موج سازیها طی ماههای اخیر برای از بین بردن آرامش بازار ارز انجام شد، با این حال بازار ارز به روال با ثبات خود پس از شوکهای دو سه روزه ادامه داد. آیا این روند نتیجه افزایش اعتماد جامعه به سیاستگذار پولی است؟
مردم، بخصوص سفتهبازانی که در بازار حضور دارند، عمدتاً شرایط بانک مرکزی را میدانند و برآورد درستی از قدرت بانک مرکزی دارند. سفتهبازی یک پدیده خودتشدیدکننده است. به این معنا، چنانچه سفتهباز یا خود بازار متوجه ضعف بانک مرکزی شود، این پدیده بهصورت خودتشدیدکننده عمل میکند، اما در صورتی که نسبت به اقتدار و قدرت بانک مرکزی و ابزارهای درست بانک مرکزی برای مداخله آگاهی داشته باشد، هیچوقت سفتهبازی امکان مخدوشکردن قیمت را پیدا نمیکند. به نظر میرسد آنچه توانسته جلوی فعالیتهای مخرب سفتهبازها را بگیرد، قدرت بانک مرکزی و ذخایر آن بوده است.
بــــرش
ذخایر باکیفیت بانک مرکزی قدرت مانور سفتهبازان را گرفت
میزان ذخایر در دسترس و باکیفیت امروز بانک مرکزی نسبت به حداقل 6 سال گذشته، بیسابقه بوده و دقیقاً به همین دلیل سفتهباز امکان چندانی برای اینکه بتواند سوار بر موج انتظارات شود و کاری انجام دهد ندارد.