صفحات
  • صفحه اول
  • رویداد
  • گفت و گو
  • کلان
  • انرژی
  • راه و شهرسازی
  • بازار سرمایه
  • اقتصاد بین الملل
  • صنعت و تجارت
  • تاریخ شفاهی
  • کشاورزی
  • کار و تعاون
  • صفحه آخر
شماره شانزده - ۰۶ تیر ۱۴۰۲
روزنامه ایران اقتصادی - شماره شانزده - ۰۶ تیر ۱۴۰۲ - صفحه ۱۳

اقتصاد زمان جنگ با وجود کاهش درآمدهای ارزی چگونه مدیریت شد؟

حجم درآمدهای ارزی کشور در سال 65 به کمتر از 6 میلیارد دلار رسید و دولت با سراشیبی فاحش درآمدهای ارزی مواجه شد و بدترین سال‏‌های اقتصاد ایران از لحاظ منابع ارزی نیز همین سال 65 بود

محمدجواد ایروانی؛ وزیر اقتصاد سال‌های 64 تا 68 در جلد دوم کتاب محرمانه‌های اقتصاد ایران، روایت‌های جالبی را از وضعیت اقتصادی کشور در دهه 60 بیان کرده است. وی شیوه‌های برخورد دولت و نخست‌وزیر در آن زمان با مسائل و همچنین شیوه مواجهه مجلس با مباحث اقتصادی را تشریح کرده و همچنین از برخی اقدامات در زمان جنگ به منظور اداره اقتصاد و حفظ معیشت مردم از طریق توزیع کوپنی اقلام اساسی سخن گفته است. در شماره امروز نیز وی برخی جزئیات از نحوه همکاری وزارت اقتصاد و بازرگانی و شیوه جلسات دولت را عنوان کرده است.

شما عضو ستاد بسیج اقتصادی بودید بارها از عملکرد آن دفاع کرده‌اید. اما شواهد نشان می‌دهد عملکرد ستاد بسیج اقتصادی که ریاست آن برعهده آقای میرزاده بوده خیلی هم قابل دفاع نبوده است. همین منتقدان در نقد عملکرد ستاد بسیج اقتصادی روایت می‌کنند این ستاد بعدها علاوه بر توزیع کوپن، وارد حوزه قیمت‏‌گذاری کالاها نیز شده است. آیا این مسأله واقعیت دارد؟
تمام قیمت‏‌گذاری ‏ها توسط سازمان حمایت صورت می‌‏گرفت. البته هر کجا که کالاهای اساسی و محصولات تولید شده از کالاهای اساسی توسط ستاد توزیع می‌شد، به طور طبیعی به دلیل حمایت ارزی و ریالی، سازمان حمایت حتماً باید روی محاسبات فنی نظر نهایی را می‌‏داد. البته اگر حمایت ارزی و ریالی در مورد اقلامی وجود نداشت این کار را نمی‌کرد وگرنه با رانت و ارزانی که این محصولات اساسی داشت، تبدیل به بهشت دلالان و واسطه‏‌های بی‌‏رحم زمان جنگ می‌‏شد.
 
در سال‏‌های جنگ جلسات هیأت دولت هفته ‏ای چند بار تشکیل و در این جلسات چه مباحثی مطرح می‌شد؟
جلسات هیأت دولت حداقل هفته‌‏ای دو بار تشکیل می‌شد و مسائل روز کشور در آن مورد بحث و بررسی قرار می‌‏گرفت. به نظر من شوراها در کشور کارکرد بسیار خوبی در آن زمان داشتند. از این جهت بسیاری از شوراهای عالی مانند شورای اقتصاد به ریاست نخست ‏وزیر و کمیسیون اقتصادی دولت و بقیه کمیسیون‏‌های دولت و... حداقل هفته ‏ای یک بار تشکیل می‌شد. کمیته تخصیص ارز نیز به ریاست وزیر اقتصاد هفته‌ای دو جلسه تشکیل می‌‏شد، بقیه شوراها نیز به تناسب نیاز و ضرورت هماهنگی‏‌های بین دستگاهی یا بین بخشی تشکیل می‌‏شد.
 
در جایی می‌خواندم که دولت در همان اوج جنگ، بشدت دنبال صادرات غیرنفتی بود؟ درست است؟
بله؛ بدنه اصلی دولت به دنبال افزایش صادرات غیرنفتی بود. اتفاقاً وقتی کشور در محدودیت قرار می‌گیرد، هم به دلیل ایجاد منابع ارزی و هم به دلیل اشتغال، باید توجه بیشتری به این مسأله داشت. به هر حال بحث اشتغال بسیار مهم است. در گذشته ظرفیت‏‌های صادراتی ما بیشتر اقلام سنتی بود. امروز می‌بینید علاوه بر صادرات کشاورزی، صادرات سایر اقلام مانند صادرات صنعتی و صادرات خدمات مهندسی نیز رشد کرده و جایگاه مناسبی یافته است.
به موضوع اشتغال اشاره کردید. آیا در سال‏‌های جنگ با بحران بیکاری مانند امروز مواجه بودید؟
طبیعتاً بیکاری مانند امروز نبود. اقتصاد کشور آن زمان تولیدمحور بود. سیاست‏‌های تجاری حمایت از تولید بود و نه واردات. سیاست پولی نیز تولیدمحور بود، یعنی توجه به اعطای تسهیلات اعتباری به بخش ‏های تولیدی به جای تأکید بر وام‏‌های دلالی. صنوف تولیدی علاوه بر صنوف توزیعی راه ‏اندازی شدند. از آنجا که کارگاه ‏های تولیدی دارای کارت شناسایی بودند، عموماً مواد اولیه ‏شان یا از داخل تأمین می‌شد و یا برای واردات به آنها ارز تعلق می‌گرفت. لذا تهیه مواد اولیه آنها تسهیل می‌شد. این کارگاه‏‌ها با توجه به حجم بالایشان، اشتغال خوبی نیز ایجاد می‌کردند و هم‌اکنون صنوف تولیدی اهمیت خود را پیدا کرده و الان نیز رئیس شورای عالی اصناف کشور، رئیس اتحادیه صنوف تولیدی است. سیاست ‏های معطوف به تولید دامنه بیکاری را محدود کرده و به اشتغال کمک خوبی می‌کرد.
 
در طول دوران وزرات‏‌تان بر سر موضوع واردات با وزیر بازرگانی دچار اختلاف شدید؟
نه به هیچ وجه. ما در حوزه تجارت خارجی با آقای دکتر عابدی جعفری اختلاف نظری نداشتیم و با یکدیگر کاملاً هماهنگ بودیم. بحث تولید و خودداری از واردات کالاهای غیرضرور در همه برنامه ‏های وزارتخانه‌های بازرگانی و اقتصاد مورد توجه قرار می‌گرفت و نقطه قوت کشور در آن زمان رویکرد تولیدمحور در وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و وزارت بازرگانی بود. البته این را هم بگویم که وزارت بازرگانی در آن برهه مورد تهاجم لابی واردکنندگان و آموزه ‏های لیبرالی بود. در طول تاریخ تجاری ایران هر زمان بازرگانی مورد ایراد واردکنندگان نبوده، زمانی بوده که در تسخیر آنها بوده است! قبل از ورود من به دولت در سال 1364، کمیته تخصیص ارز دو بار و یا حتی بعضی از اوقات یک بار در ماه تشکیل جلسه می‌‏داد. اما پس از ورود من به وزارت اقتصاد جلسات این کمیته هفته ‏ای دو بار با مسئولیت من برگزار می‌شد.
 
چه کسانی در این کمیته بودند؟
رئیس کل بانک مرکزی، وزیر بازرگانی، وزیر صنایع، رئیس سازمان برنامه و بودجه و... در این کمیته حضور داشتند. البته اگر جلسه در مورد موضوعی بود که به وزارتخانه خاصی مربوط می‌شد حتماً جلسه با حضور وزیر مربوطه تشکیل می‌شد.
 
برخی از اسناد را که مطالعه می‌کردم، دیدم در سال ‏های پایانی جنگ تحمیلی، کشور در مورد تأمین ارز با چالش ‏های بسیار بزرگی مواجه بود. با چه مشکلات ارزی در آن سال ‏ها مواجه بودید؟
همان‌طور که گفتم از سال 1364 و همزمان با ورود من به وزارت اقتصاد، سراشیبی فاحش درآمدهای ارزی آغاز شد. این درآمدها در سال 1365 به کمتر از 6 میلیارد دلار رسید. اگر به آمارهای بانک مرکزی در چهل سال اخیر مراجعه شود، می‌‏بینید که بدترین سال‏‌های اقتصاد ایران از لحاظ منابع ارزی همین سال 1365 بود. یادم هست خبرنگاری در گفت‌و‌گویی از من می‌پرسید چرا در آن سال‏‌ها نرخ رشد اقتصادی منفی بود یا چرا تورم وجود داشت. من خیلی از این سؤال تعجب کردم که برخی اقتصاد زمان جنگ را با اقتصاد زمان صلح مقایسه می‌کنند. آن هم جنگی فرسایشی که از سال 1359 آغاز شده بود. من به آن خبرنگار گفتم: اقتصاد ایران در زمان جنگ باید با اقتصاد یک کشور دیگر درگیر در جنگ فراگیر مقایسه شود. ضمن اینکه تورم 6 28٫ درصدی بالاترین تورم کشور در این سال‌ها بود، در حالی که در سال‏‌های بعد که کشور در صلح قرار داشت تورم به 49٫6  درصد در سال 1374 رسید یعنی افزایش جهشی پیدا کرد.

 
وقتی به آمارهای اقتصادی آن سال‏‌ها نگاه می‌‏کردم ضریب جینی نیز وضعیت خوبی داشت. چطور ممکن است در یک اقتصاد جنگی، توزیع درآمد در یک جامعه بهبود یابد و شکاف طبقاتی نیز کاهش یابد؟
بله. مسائلی از قبیل قیمت کالاهایی که از ارز دولتی استفاده می‌کردند، خط فاصله محدود حقوق‏‌ها و رفاه خانوارها بشدت مورد توجه دولت بود. سیستم تأمین کالا بسیار خوب عمل می‌کرد و یک نظام منظم کالارسانی در کشور وجود داشت. البته کسانی که طرفدار اقتصاد آزاد، نئوکلاسیک و رهاسازی بودند، در مورد قیمت‌گذاری کالاها، تأمین مایحتاج غذایی و... منتقد دولت بودند، اما ما کار خودمان را می‌کردیم. همان‌طور که عرض کردم با سیاست‌هایی که از سوی دولت اعمال می‌شد نمی‌گذاشتیم مردم از لحاظ مایحتاج اساسی‏‌شان با مشکل مواجه شوند. هدف دولت توزیع عادلانه درآمد و امکانات بین مردم بود.  
از منتقدان سیاست‏‌هایتان زیاد سخن می‌گویید. آیا این منتقدان شما در کشور مسئولیتی هم داشتند؟
بله. منتهی رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر از نگاه وزارت اقتصاد حمایت می‌کردند. در گذشته وزارت اموراقتصادی و دارایی را صرفاً وزارت دارایی به معنای گرفتن مالیات و خزانه‏‌داری می‌‏دانستند. یادم هست زمانی که مقام معظم رهبری، رئیس‌جمهور بودند در یکی از ملاقات‏‌ها به من فرمودند: «بخش اقتصادی وزارت امور اقتصاد و دارایی، مغفول مانده و به وزارتخانه شما وزارت دارایی می‌گویند، آن را احیا کنید. » ما همیشه سعی می‌‏کردیم با فعال کردن وزارتخانه در مسائل اقتصادی، بُعد اقتصادی این وزارتخانه را تقویت کنیم. حوزه تأمین کالا برای عموم مردم و خانواده رزمندگانی که در جبهه‌‏ها از انقلاب و کشورشان دفاع می‌کردند بسیار مهم بود. به هر حال در آن مقطع سعی بر این بود که مصارف حداقلی کالا و بهداشت خانوارها تأمین شود. حتی در اقتصاد جنگ طرح ژنریک در حوزه دارویی اجرا شد که طی آن صرفه‏‌جویی زیادی صورت گرفت، به طوری که شرکت‏‌های بزرگ دارویی جهان، با استفاده از نام‏‌های گوناگون و برندهای مختلف به دنبال تبلیغات کالایی و بالا بردن قیمت‌ها بودند، در صورتی که مشخصات کالایی آنها تفاوتی با یکدیگر نداشت. اجرای طرح ژنریک در تنظیم قیمت‏ها بسیار مؤثر بودند.
 
ممکن است طرح ژنریک را بیشتر توضیح دهید. دقیقاً دولت چه کار کرد؟
در واقع داروهایی که یک مشخصات فنی دارد باید نام همگانی عرضه و قیمت یکسانی داشته باشد. برای مثال الان داروی فشار خون با نام‏‌های تجاری شرکت‏‌های مختلف با هم و با قیمت‏‌های مختلف فرق می‌کند. در طرح ژنریک شرکت‏‌های داروسازی موظف شدند هر دارویی را با نام عمومی منحصر به‌فرد آن تولید کنند و قیمت آن نیز قیمت ثابتی بود. برخی داروها با مشخصات یکسان از شرکت‌های مختلف جهان با برندهای متفاوت وجود داشتند که با تبلیغات به قیمت‏‌های کاملاً متفاوت فروخته می‌شد. طرح ژنریک، نوعی یکسان‏‌سازی بود که انصافاً در این موضوع وزارت بهداشت نیز عملکرد بسیار خوبی داشت. اجرای این طرح باعث شد امروز کارخانه‌های دارویی ایران در منطقه و جهان حرف‏‌هایی برای گفتن داشته باشند. در حال حاضر داروهای ایرانی به دلیل کیفیت خوب و قیمت پایین در بین کشورهای جهان طرفداران خود را دارد، ضمن اینکه قیمت تمام شده بشدت پایینی هم دارند. از دلایل تحول در نظام دارویی کشور نیز می‌‏توان از گسترش تحقیقات، مدیریت جهادی، نوع نگاه و طرح ژنریک نام برد.
 
وزن طیف شما در کابینه سنگین‌‏تر بود یا افراد مقابل شما؟
افرادی نظیر وزیر بازرگانی، رئیس کل بانک مرکزی، معاون اجرایی نخست‌وزیر، وزیر نفت، وزیر پست و تلگراف و تلفن، وزیر فرهنگ و آموزش عالی، اینجانب و برخی دیگر عملاً در جریان تصمیم‌گیری‏‌ها بر طیف مقابل وزن بیشتری داشتیم. در نتیجه ما همیشه مسائل را مدیریت می‌کردیم و هرگز اجازه نمی‌‏دادیم توسط دیگران مدیریت شویم. اگر سیستم بتواند مدیری را مدیریت کند، آن شخص، اگرچه صاحب عنوان و تشریفات باشد اما عملاً مؤثر نخواهد بود. ضمن اینکه شرایط نیز مهم است. معتقدم شرایط بحران در عین تلخی‏‌های جنگ بزرگ‏ترین خدمت را به هر کشوری می‌‏کند. البته در صورتی که مدیران کلان کشور شخصیت‏‌های دلسوز، متعهد و برخاسته از بدنه جامعه باشند. در صورتی‏ که شرایط وفور و فراوانی می‌تواند در اغلب موارد بیشترین ضربه را به هر کشوری بزند. در ادبیات اقتصادی به همین فراوانی‌های ارزی «نفرین طبیعت» یا «نحوست طبیعت» یا «تسامح محیطی» می‌گویند. اینکه ما جهان اولی مصرف و جهان سومی تولید کنیم هنر نیست. باید بدانیم آینده را ما می‌‏سازیم و آینده ساختنی است. با این رویکرد آن وقت با فکر و برنامه‏ریزی به دنبال تحول خواهیم بود. در مورد ساخت بزرگراه‌‌ها، کارخانجات سیمان، کشتی‏‌سازی‏‌ها، نیروگاه‏‌ها، پتروشیمی‏‌ها و...حمایت‏‌ها و اقدامات دولت بسیار تأثیرگذار بود. اگر ما امروز جزو پنج کشور برتر نیروگاه‏‌ساز در جهان هستیم زحمات و سختی‏‌های زیادی توسط وزارتخانه‌ها و مهندسان گرا‏نقدرمان پشت این موفقیت‌ها بوده است. وقتی یک نیروگاه ساخته می‌شود طراحی و فرایندهای زیادی وجود دارد. در آن زمان یک‏سری از لوازم مورد نیاز باید از خارج از کشور وارد و هر آیتم آن قیمت‏‌گذاری می‌‏شد. یکی از وظایف وزارتخانه‌های مرتبط با این کارها، این بود که به اجرای چنین پروژه‏‌هایی کمک کنند و جلوی آنها سنگ نیندازند. زمانی که در مراکز تهیه و توزیع کالا در وزارت بازرگانی بودم مسئول ناظر واردات لوازم پروژه نیروگاهی به من گفت: کالایی که فلان مجری پروژه وارد کشور می‌کند صددرصد گران است. پرسیدم: قدر مطلق قیمتش چقدر است، گفت: 2000 مارک؛ در حالی که باید چیزی حدود 1000 مارک قیمت داشته باشد. بلافاصله گفتم: این نیروگاه چندصد میلیون دلار ارزش دارد. آن وقت شما برای 1000 مارک می‌خواهید کار ساخت نیروگاه را مختل کنید. ارزش کالای مورد بحث نسبت به کل پروژه خیلی تعیین‏‌کننده است و در موارد و هزینه‌های کوچک نباید سختگیری کرد تا راه برای تسهیل در تولید داخلی میسر شود.
 
گفتید جلسات هیأت دولت در هفته دو بار تشکیل می‌شد. چه درصدی از زمان این جلسات در مورد بودجه جنگ و هزینه‏‌های جنگ صحبت می‌شد؟ آیا بحث اصلی جلسات هفتگی هیأت دولت، مباحث جنگ بود؟
وقتی لایحه بودجه سالانه کشور تهیه و در دولت مطرح می‌شد، بودجه ارزی کشور هم در همان چهارچوب و جزئیات تعیین‏‌کننده همراه بودجه ریالی در مجلس تصویب می‌‏شد. بنابراین بودجه ریالی و ارزی دفاعی کشور هم ذیل لایحه بودجه سالانه مطرح می‌شدند. در طول سال نیز همان بودجه‏‌های تصویب شده در مجلس، توسط دولت اجرا می‌‏شد. لذا در جلسات هیأت دولت نیز به موضوع دفاع مقدس مثل سایر موضوعات پرداخته می‌شد. البته با توجه به حساسیت این بخش، عموماً به صورت ریز وارد بودجه این بخش نمی‌شدیم. زیرا علاوه بر شورای عالی پشتیبانی جنگ، تشکیلات ستاد فرماندهی کل قوا نیز تأسیس و نخست‌‏وزیر هم رئیس آن بود و هم نقش تعیین کننده‌‏ای داشت و موارد در آنجا بررسی می‌شد.
 برای طرح یا عملیات خاصی از سوی فرماندهان نظامی بودجه ویژه‌ای از دولت درخواست نمی‌شد؟
در مقطعی که قدرت‏‌ها و عوامل منطقه‌‏ای جهان نگران نتیجه جنگ بودند و بشدت از صدام حمایت می‌کردند، نظام مقرر کرد طی یک برنامه ویژه، 500 گردان نیرو تجهیز و تشکیل شود. طبق فرمان امام(ره) مصوبات شورای عالی پشتیبانی جنگ، حکم قانون را داشت، بنابراین مسأله تشکیل 500 گردان را نیز شورای مذکور پیگیری می‌کرد. البته به دلیل مخالفت بانک مرکزی در اواخر سال 1364 و اوایل سال 1365عملاً پرداخت بودجه‌‏ای آن دچار مشکل شد.
 
سرانجام این طرح 500 گردان چه شد؟ اگر حکم قانون داشت چطور بانک مرکزی رقمی پرداخت نمی‌کرد؟ نظر شورای عالی پشتیبانی جنگ در مورد این طرح چه بود؟
شورای عالی پشتیبانی جنگ این موضوع را تصویب کرده بود.
 
چه کسانی عضو شورای عالی پشتیبانی جنگ بودند؟
جلسات این شورا به ریاست رئیس‏‌جمهور و با حضور رؤسای سه قوه، نخست‌وزیر، فرماندهان نظامی و... برگزار می‌شد. از آنجا که رئیس وقت کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در مورد این موضوع مصوبه را از من خواست، من مکتوباً از آقای رئیس‌‏جمهور خواستم تا این مصوبه را به من بدهند، ایشان نیز سریعاً مصوبه شورای عالی را که مستند به فرمان امام بود، ارسال کردند و من هم به رئیس کمیسیون دادم. همه چیز در حال اجرایی شدن بود، اما بعدها بانک مرکزی آن را اجرا نکرد و با اعتراض سازمان برنامه و بودجه تبدیل به یکی از عوامل اختلاف من با بانک مرکزی شد.
 
این اتفاق دقیقاً چه سالی بود و در آن برهه چه کسی مسئول بانک مرکزی بود؟
اوایل سال 1365 بود. آن موقع مرحوم نوربخش مسئولیت بانک مرکزی را برعهده داشت. به علت حساس بودن موضوع، در مورد اصلاحیه مذکور برای طرح اصلاحیه بودجه نیز مصلحت دیده نشد که در جلسات رسمی مجلس بحث شود و ارقام و تنگناهای بودجه در میانه سال مالی افشا گردد. بویژه اینکه اگر موضوع به صحن مجلس می‌‏رفت احتمال داشت سیاسی با آن برخورد شود. بودجه ارزی هم منظماً در مجلس بحث می‌‏شد، لیکن جالب است بعد از پایان جنگ، دولت بعدی که سر کار آمد، روشن شدن ارقام این بودجه را حساس دانست، وگرنه در زمان جنگ تمام بودجه‌‏ها اعم از ارزی و ریالی کاملاً علنی بود و اصلاحیه مورد اشاره استثنائاً به شورای عالی پشتیبانی جنگ رفت.
 
در هیأت دولت علاوه بر وزرا چه کسانی حضور داشتند؟ منظورم مشاوران اقتصادی دولت، رئیس‏‌جمهور و نخست ‏وزیر است. گویا افرادی مانند آقای عالی‌‏نسب، شریف‌‏زادگان و... در این جلسات حضور داشتند؟ شما تأیید می‌‏کنید؟
آقای محمدحسین شریف‌‏زادگان به عنوان مشاور نخست‌‏وزیر به شورای اقتصاد می‌آمد، اما هیچ‏ وقت در جلسات هیأت دولت حضور نداشت. اما استاد میرمصطفی عالی‌نسب برای برخی جلسات مهم در حضور رئیس‌جمهور و رئیس مجلس دعوت می‌شد، ولی این‏طور نبود که به طور مرتب در جلسات هیأت دولت شرکت کند. به هر حال مرحوم عالی‌‏نسب بسیار مورد احترام و توجه رئیس‌‏جمهور و نخست‌وزیر بود. وی صنعتگری متفکر و بزرگ، چهره‌ای خدوم، متدین و عنصری انقلابی و میهن‌دوست و مورد احترام همه بود و برخی مواقع در جلسات مهم شورای اقتصاد هم شرکت می‌‏کرد.
 
خود شما مرحوم عالی‌نسب را از لحاظ تئوری و نظریاتی که می‌‏دادند، قبول داشتید؟
بله. وی در صورت حضور در تصمیمات شورای اقتصاد اثرگذار بود و به هیچ وجه نگاه یک‏طرفه‌‏ای به مسائل نداشت. انصافاً اقتصاد را بسیار خوب و از همه زوایا می‌دید و استدلال‏‌های ایشان محکم بود. کمتر کسی قادر به مقابله تئوریک با ایشان بود. طبق اطلاعی که دارم، ایشان مشاور اقتصادی دکتر محمد مصدق هم بود.
 
عالی‌نسب اقتصاد نخوانده بود، چطور علم اقتصاد را خوب می‌‏فهمید؟
وی مسلط به مباحث و چالش‌‏های اقتصادی بویژه اقتصاد ایران بود. به هر حال دستش در کار بود و از بنیانگذاران صنعت در کشور محسوب می‌‏شد. اولین ماشین ضرب پرس در ایران متعلق به او و در کار تجارت نیز خبره بود. وی با مسائل اقتصادی نظیر بازار پول، کالا و کار کاملاً آشنا و مسلط بود و مباحث اقتصادی را به ریز دنبال می‌کرد. در اجلاس‏‌های سازمان جهانی کار شرکت می‌کرد، از مسائل روز اقتصاد جهان مطلع بود و از تولید ملی، نیروی کار ایرانی و منافع ملی به‌‏شدت حمایت می‌کرد.

 

بــــرش

سیاست‌های تجاری حامی تولید بود نه واردات
 طبیعتاً بیکاری مانند امروز نبود و اقتصاد کشور آن زمان تولیدمحور بود. سیاست‏‌های تجاری حمایت از تولید بود و نه واردات. سیاست پولی نیز تولیدمحور بود، یعنی توجه به اعطای تسهیلات اعتباری به بخش ‏های تولیدی به جای تأکید بر وام‏‌های دلالی. صنوف تولیدی علاوه بر صنوف توزیعی راه ‏اندازی شدند. از آنجا که کارگاه ‏های تولیدی دارای کارت شناسایی بودند، عموماً مواد اولیه ‏شان یا از داخل تأمین می‌شد یا برای واردات به آنها ارز تعلق می‌گرفت. لذا تهیه مواد اولیه آنها تسهیل می‌شد. این کارگاه‏‌ها با توجه به حجم بالایشان، اشتغال خوبی نیز ایجاد می‌کردند و هم‌اکنون صنوف تولیدی اهمیت خود را پیدا کرده و الان نیز رئیس شورای عالی اصناف کشور، رئیس اتحادیه صنوف تولیدی است. سیاست ‏های معطوف به تولید دامنه بیکاری را محدود کرده و به اشتغال کمک خوبی می‌کرد.

 

بــــرش

بدترین دوران منابع ارزی کشور
از سال 1364 و همزمان با ورود من به وزارت اقتصاد، سراشیبی فاحش درآمدهای ارزی آغاز شد. این درآمدها در سال 1365 به کمتر از 6 میلیارد دلار رسید. اگر به آمارهای بانک مرکزی در چهل سال اخیر مراجعه شود، می‌‏بینید که بدترین سال‏‌های اقتصاد ایران از لحاظ منابع ارزی همین سال 1365 بود. یادم هست خبرنگاری در گفت‌و‌گویی از من می‌پرسید چرا در آن سال‏‌ها نرخ رشد اقتصادی منفی بود یا چرا تورم وجود داشت. من خیلی از این سؤال تعجب کردم که برخی اقتصاد زمان جنگ را با اقتصاد زمان صلح مقایسه می‌کنند. آن هم جنگی فرسایشی که از سال 1359 آغاز شده بود. من به آن خبرنگار گفتم: اقتصاد ایران در زمان جنگ باید با اقتصاد یک کشور دیگر درگیر در جنگ فراگیر مقایسه شود.

 

جستجو
آرشیو تاریخی