قراردادهای پیمان آتی در مرکز مبادله ایران طراحی شد
علی سعیدی
مدیرعامل مرکز مبادله ارز و طلای ایران
مرجعیت قیمت جایی است که عموم به آن مراجعه میکنند، یعنی مرجعیت قیمت، قاعدتاً چیزی نیست که بگوییم از فردا مثلاً فلان قیمت، قیمت مرجع شود. بازار هر چقدر بتواند اعتماد بازیگران آن بازار را جلب کند، آن زمان آن قیمت هم، قیمتی خواهد بود که قیمت مرجع خواهد شد. نرخهایی که در دنیا هم نرخهای معروفی هستند و در گذر زمان، نرخهای مرجع شدهاند، ممکن است به لحاظ جغرافیایی در یک نقطه باشند، ولی بسیاری از کشورها و خیلی از نقاط دنیا از آن نرخها تبعیت کنند.
در مورد موضوع کنترل نوسان، ما در بعضی از داراییهای مالی نوسان را دوست داریم، آنها جایی است که به اصطلاح سرمایهگذاری انجام میشود، یعنی سرمایهگذاران در صورتی که نوسان وجود نداشته باشد، اصولاً معاملهای انجام نمیدهند. بنابراین در مورد برخی از داراییهای مالی، نوسان امری طبیعی است و اصولاً محرک انجام معاملات نیز همین نوسانات است. در مورد برخی دیگر از داراییهای مالی چنین نیست، مثل نرخ ارز چون اصولاً ارز دارایی برای سرمایهگذاری نیست. هر چند تمایل به سرمایهگذاری در آن وجود دارد، ولی در اصل پول و وسیله تسهیل تبادل است. هر چقدر نوسانات بیشتر باشد، به تعبیر علم مالی باعث میشود هزینه سرمایه افزایش پیدا کند، افزایش هزینه تأمین مالی یا هزینه سرمایه باعث میشود بازده مورد انتظار بالا برود و اصولاً مجموعهای از پروژهها قابلیت انجام نخواهد داشت. به خاطر همین است که مفهوم پیشبینیپذیری هم در اقتصاد وجود دارد، هر چقدر نوسان کمتر باشد، به تبع آن، پیشبینیپذیری اقتصاد هم بیشتر خواهد شد.
کارکرد مرکز مبادله این است که بتواند ابزارسازی کند و دیگر اینکه بتواند نیازهایی را که در سطح جامعه برای ارز وجود دارد، پاسخگو باشد و تأمین کند، بنابراین یکی از مأموریتهایی که برای ما تعریف شده و خود را موظف میدانیم برای اینکه آن را به بهترین نحو انجام دهیم، این است که تقاضاهایی را که مشروع، رسمی و نیازهای واقعی وجود دارد هر چه بیشتر پاسخ دهیم.
مأموریت دیگر طراحی روشهای تأمین مالی و مدیریت ریسک است. ابزارهای مالی به طور کلی به دو دسته تقسیم شدهاند؛ ابزارهای تأمین مالی و ابزارهای پوشش ریسک. در خصوص ابزارهای تأمین مالی، تجربهای که پیش از این در مرکز مبادله انجام شد، اوراق مرابحه ارزی بود که البته به آن اکتفا نخواهد شد و ما در حال حاضر روی بقیه اوراق ارزی هم با توجه به ویژگیهای خاص صنایع کار میکنیم. از جمله اوراق سلف ارزی، اوراق وکالت ارزی که بتوانیم از آنها برای تأمین مالی بخش ارزی پروژههای داخل کشور استفاده کنیم. نمونه اولیه آن مربوط به اوراق مرابحهای بود که در جمع 200 میلیون یورو کل مبلغ سرمایهگذاریاش بود، سری اول آن 100 میلیون یورو منتشر شد و انشاءالله تا چند هفته دیگر سری دوم آن هم انجام خواهد شد. از صنایع دیگر به جز پتروشیمی هم تقاضایی واصل شده که آنها هم در نوبت خودش انجام خواهد شد. تمایزی هم که با بازار اوراق بهادار ریالی دارد، در این است که این اوراق مبتنی بر ارز است. هم وجوه به صورت ارزی جمعآوری میشود و هم بازپرداخت به شکل ارزی است، ضمناً این اوراق به شکل عرضه عمومی نخواهد بود، بنابراین خریداران محدودی میتوانند این اوراق را خریداری کنند و معاملات ثانویه آن هم به شکل حراج پیوسته نخواهد بود. آنجایی که معاملهگران خرد وارد میشوند نهایتاً مدل معاملاتی هم حراج پیوسته است، ولی آنجایی که به شکل عرضههای عمده اتفاق میافتد، آن زمان بر اساس مذاکره معاملاتی انجام میشود؛ این تمایزی است که بین دو اوراق وجود دارد.
در مورد ابزارهای پوشش ریسک یا ابزارهای مشتقه هم ما برنامه داریم، قرارداد پیمان آتی طراحی شده، کارهای نهایی آن در حال انجام است و منتظریم بتوانیم با بانک مرکزی در مورد اجزای آن که در مقررات و دستورالعمل آمده، موضوع را نهایی کنیم. به نظر میآید با کمک این ابزارها، چه سلف ارزی و چه پیمان آتی ارزی بتوانیم بحث پیشبینیپذیری را تا حدی ایجاد کنیم و آن فضا ایجاد شود.
هر کدام از این ابزارها در این بازار کارکردی دارند و میتواند بشدت در داشتن آن الگوی مطلوب مؤثر باشد. به هر حال در بازارهای مالی با وجود اینکه به دنبال این هستیم که نوسان را کم کنیم، ولی بالاخره نوسان وجود دارد. این نوسان را گاهی میتوانیم به متغیرهای بنیادین اقتصاد نسبت دهیم و گاه میتوانیم این را به رفتار بازیگران، هیجانات، عواملی مثل ترس و اینطور موارد نسبت دهیم، در هر حال این نوع نوسان را میشود پذیرفت و برای آن چاره اندیشید. در کشورهای مختلف بین یورو و دلار هم نوسان وجود دارد و در گذر زمان با سیاستهای مختلف نرخ بهره، این نوسانات وجود داشته است، اما فعال اقتصادی میداند که چطور میتواند ریسک خود را مدیریت و آینده را قابل برنامهریزی کند. آن چیزی که ما در مورد ابزارهای مشتقه ارزی انتظار داریم که بتوانیم در ایجاد آن موفق شویم، این است که امکان برنامهریزی زمانبندی شده را برای افراد فراهم کنیم، از جمله صادرکنندهها و واردکنندهها که در این بازار نیازهای واقعی خودشان را میخواهند برآورده کنند، بنابراین بخشی از جلوگیری نوسان را میتوانیم برای کسانی که از ریسک گریزان هستند، مدیریت ریسک بدانیم، چون به هر حال گروهی هم ریسک را دوست دارند، آنها هم فعالانی هستند که در بازارها کار میکنند. معمولاً در بانکهای سرمایهگذاری دنیا هم همین است. اینها محصولات مالی مختلفی را طراحی میکنند، در اختیار مشتریان خودشان قرار میدهند و بعد میتوانند تمام این درخواستها را از شرکتهای مختلف جمعآوری و ریسک خودشان را در بازارهای مالی بینالمللی مدیریت کنند.
اینکه تا چه حد ما برای ایجاد چنین بازاری موفق شویم، به عوامل متعددی برمیگردد و اینکه چطور بتوانیم این بازار را تعریف کنیم و به مخاطبان خودمان این را نشان دهیم. موفقیت این ابزارها به دانش گروهی برمیگردد، اسمش را سواد مالی یا هر چیز دیگری بگذاریم، درک عموم، درک واسطههای این موضوعات از مسائل است، منظورم از واسطهها، رسانهها هستند، به هر حال رسانهها در اینکه بتوانند ذائقه ادراکی جامعه را تشکیل دهند، نقش مؤثری دارند. هر چقدر این دقیقتر باشد، طبیعتاً در پیادهسازی این ابزارها میتوانیم موفق باشیم وگرنه بهترین ابزار را میشود یا بد پیاده کرد یا تعبیرهای نادرستی نسبت به آن روا داشت و نهایتاً آن را ناکارا و ناکارآمد کرد.