فقر در تله رفاه
سطوح درآمدی بیمهشدگان صندوق روستاییان در سال گذشته با افزایش60 درصدی مواجه شد
اگر تا قبل از دولت سیزدهم روستانشینان گرفتار تله فقر بودند، حالا با گسترش چتر بیمهای روستایی و کشاورزی، حس رفاه را به خوبی لمس میکنند.
براساس پژوهشهای صورت گرفته، از اصلیترین دلایلی که روستانشینان در دهه 90، گرفتار تله فقر شده و نتوانستند از آن خارج شوند، دارا نبودن درآمد ثابت ناشی از شغل و نبود بیمه بوده است؛ بهطوری که در این دهه درصد خانوارهای روستایی که از پوشش بیمهای برخوردار بودند کمتر از 5 درصد بوده است. این در حالی است که در سال 1400، 30 درصد از روستاییانی که دارای پوشش بیمهای بودند، فقیر نبودهاند.
بنابر دادههای مرکز پژوهشهای مجلس، بهطور معمول یکی از دلایلی که باعث میشود فقرا بخصوص روستانشینان در تله فقر گرفتار شده و نتوانند از آن خارج شوند، اشتغال به مشاغل ساده و کم بهرهور است که امکان ارتقای شغلی چندانی نداشته و دستمزد آن نیز کفاف هزینههای زندگی را نمیدهد.
براساس گزارشهای این مرکز، دولتهای بعد از انقلاب در مواجهه با فقر و افزایش رفاه سیاستهای جداگانهای را اتخاذ کردهاند. اهتمام در اجرای قانون اساسی و الزام دولتها به تدوین قوانین برنامه توسعه متناسب با آمایش سرزمین، التزام عملی به بند 9 سیاستهای کلی تأمین اجتماعی مبنی بر الزام به تهیه پیوست تأمین اجتماعی در بخشهای تأمین منابع درآمدی و توزیع عادلانه آن، اصلاح نظام مالیاتی چه در بخش تأمین و چه در بخش توزیع آن، تدوین برنامه ویژه محرومیتزدایی برای استانهای مهاجرفرست در راستای پایداری جمعیت در این مناطق و کنترل و کاهش تراکم آسیبهای اجتماعی در استانهای مهاجرپذیر و تدوین سند کاهش فقر و محرومیتزدایی از جمله ضرورتهای نظام سیاستگذار در راستای مواجهه با فقرا و آسیب دیدگان اجتماعی در دولتهای مختلف بعد از انقلاب بوده است. اما اجرای اغلب این نوع سیاستها به نوعی برونسپاری بوده است و در مفاهیمی مثل توانمندسازی، ترویج و تبلیغ، سازمانهای مردم نهاد و غیره گنجانیده میشدند.
به عبارتی در همه این نوع سیاستها، منطق رشد اقتصادی بر منطق بازتوزیع تسلط دارد. به عبارتی اگرچه این نوع سیاستها در دو دهه 80 و 90 بر فقرزدایی تأکید میکردند اما در اجرا بهدلیل همان منطق گفته شده، تعداد فقرا با روند افزایشی مواجه شدند. اینک در دوره جدید و در سال 1401، با استقرار نظام تأمین اجتماعی بهصورت جامع، یکپارچه، شفاف، کارآمد، فراگیر و چندلایه عملاً سیاستهای فقرزدایی جامه عمل به خود پوشانید.
به عبارتی در دهه 90، اغلب روستاییانی که از چتر حمایتی بیمه برخوردار بودهاند، گرفتار تله فقر نشدند و بیمهپردازی بودن شغلشان باعث شد حداقل حقوق مصوب قانون کار، برای آنان پرداخت شود. در چنین شرایطی دریافت حداقل حقوق مصوب در مناطق روستایی تا حد بسیار زیادی هزینههای معیشت آنها را پوشش داده است.
بر پایه گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، درصد شاغلان با مشاغل ساده در بین فقرای روستایی به مراتب بیشتر از غیرفقرا بوده است. بهطوری که در سال 1400 حدود 32 درصد از شاغلان روستایی در رده فقرا دارای مشاغل ساده یا همان بیبهره بودن از پوشش بیمهای بودهاند. از اینرو برخورداری از پوشش بیمهای میتواند عامل مؤثری برای خروج از فقر باشد. بر این اساس دولت سیزدهم، با لایهبندی امور امدادی، حمایتی و بیمهای و سطحبندی خدمات براساس وسع، سیاستهای فقرزدایی خود را اجرایی کرده است.
بنابراین یک سیاست حمایتی میتواند تسهیل فرایند رسمیسازی کارگران روستایی باشد. برهمین اساس است که دولت سیزدهم گسترش چتر بیمهای صندوق بیمه کشاورزی و روستایی را در اولویت خود قرار داده و امسال بودجه این صندوق را به نسبت پارسال 70 درصد افزایش داده است.
بنابر آنچه بیتالله برقراری، مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر گفته، امسال در لایحه بودجه سال 1402، نسبت به لایحه بودجه سال 1401، کل بودجه این صندوق از یک هزار و 500 میلیارد تومان به چهار هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.
بیتالله برقراری همچنین گفته که در سال گذشته با اهتمام دولت سیزدهم و رشد بودجه صندوق، 60 درصد سطوح درآمدی بیمهشدگان صندوق با افزایش مواجه شده است. مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر این توضیح را نیز داده است که مستمری حداقل بگیران این صندوق بیش از 100 درصد افزایش یافته است.
وی با اشاره به اینکه صندوق روستایی در سال 1384تأسیس شده بود، گفته که تا قبل از دولت سیزدهم رشد پوششدهی بیمهای این صندوق روند کندی داشته، چرا که به بحث تبیین صندوق اهمیت داده نمیشد. گزارشها نشان میدهند میزان جمعیتی که این صندوق باید پوشش دهد 30 میلیون نفر است که شامل روستاییان، کارگران فصلی و رانندگان خواهد بود.
بهطور کلی بررسیها نشان میدهد درصد فقرایی که شغلشان رسمی و از چتر حمایتی برخوردار بودهاند، بسیار کمتر از فقیرانی بودهاند که شغلشان غیررسمی و کمبهرهور و فاقد بیمهپردازی بودهاند. به عبارتی اختلاف معناداری بین آنها وجود دارد. بهطور مثال در سال 1400 بنابر نمودار، 37 درصد از خانوارهای غیرفقیر دارای سرپرست شاغل رسمی با پوشش بیمهای بودهاند در حالی که این رقم برای خانوارهای فقیر در حدود 16.5 درصد بوده است.
بنابراین دادهها گویای این موضوع هستند که داشتن پوشش بیمهای میتواند راهی برای خروج از فقر باشد. این تفاوت در نقاط روستایی به مراتب بیشتر است.