رئیس اسبق سازمان توسعه تجارت:
اظهارنظرهای بیموقع جو بازار ارز را متشنج میکند
همه فعالان اقتصادی و نظریهپردازان باید این ملاحظه را داشته باشند که حتی یک اظهارنظر بیموقع، جو بازار ارز را متشنج میکند
نرخ ارز در اقتصاد ایران به یک متغیر کلیدی تبدیل شده و انتظارات و کیفیت عوامل اقتصادی تحتتأثیر نرخ ارز است. در شرایط موجود، نوسانات نرخ ارز اقتصاد کشور را تحتتأثیر قرار میدهد، بنابراین تثبیت ارزی باعث ثبات اقتصادی و بهبود محیط کسبوکار برای فعالان اقتصادی خواهد شد. بانک مرکزی از اواخر سال ۱۴۰۱ برای بازگشت ثبات به اقتصاد کشور سیاست تثبیت را در پیش گرفت. در این سیاست اقداماتی همچون راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا و تلاش برای تأمین تمام نیازهای واقعی ارز به صورت رسمی، اهتمام به بازگشت ارزهای حاصل از صادرات، مداخله هوشمند در مواقع لزوم در بازار و تلاش برای آزادسازی ارزهای بلوکه شده در خارج از کشور انجام شد و در سایه این اقدامات، بانک مرکزی توانسته است در این بازه زمانی نرخ ارز را در یک روند باثبات کنترل کند که هرچند اتفاقات و حواشی سیاسی پرشمار اخیر نوسانات مقطعی را در بازار ارز به وجود آورد، اما هر بار با حضور فعالانه بازارساز، آرامش به بازار بازگشت و نرخ ارز در روند باثبات خود به حرکت ادامه داد. در همین زمینه با حمید صافدل، رئیس اسبق سازمان توسعه تجارت گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
از ابتدای سال گذشته اقداماتی از سوی بانک مرکزی در قالب سیاست تثبیت صورت گرفت و فعالان اقتصادی معتقد بودند که سبب شده ثبات مناسبی در بازار ارز حاکم شود. بانک مرکزی در ادامه سال جاری چه سیاستهایی را باید دنبال کند که آرامش در بازار ارز حفظ شود و شرایط بهبود پیدا کند؟
مؤثرترین اقدام این است که از تصمیمات لحظهای، آنی و بدون پیشآگاهی خودداری کند و هر گونه تصمیمی برای فعالان اقتصادی باید مبتنی بر امکان انتخاب و پیشبینی باشد. اگر اقتصاد از حالت انتخاب و پیشبینی خارج شود، ریسک را افزایش میدهد.
در شرایطی که نرخ ارز بالا یا پایین باشد، امکان فعالیت وجود دارد، اما اینکه در یک دوره کوتاه نوسان داشته و قابلیت پیشبینی وجود نداشته باشد، نه برای دولت و نه فعالان اقتصادی خوب نیست.
بسیاری از اقتصاددانها علاوه بر عوامل سیاسی تأثیرگذار بر بازار ارز، هیجانات و جنگ روانی را در نوسانات نرخ ارز دخیل میدانند. نظر شما در این خصوص چیست؟
همواره بخشی از اقتصاد ایران متأثر از شرایط سیاسی است؛ اینکه چه اتفاقاتی در کشورهای همسایه یا در اثر نفوذ گروههای سیاسی حتی بیرون از ایران رخ میدهد. تحلیل بازار این است که این مسأله در اقتصاد ایران اثرگذار است و بازار خیلی زود بر اساس تحلیلی که دیگران ارائه میدهند، تأثیر میپذیرد. به همین دلیل همه فعالان اقتصادی و نظریهپردازان باید این ملاحظه را داشته باشند که حتی یک اظهارنظر بیموقع، جو بازار ارز را متشنج میکند.
گاهی کسانی آتش به تنور این نوسانات میاندازند و مثلاً ساعت یک شب در اثر یک اتفاق سیاسی، عدهای شروع به انتشار اخبار پیدرپی میکنند و نرخ ارز را بالا میبرند، در حالی که نه بازار و نه خرید و فروشی بوده است. این کار آب به آسیاب انتظارات تورمی ریختن است.
بانک مرکزی چطور میتواند کنترل هیجانات در بازار ارز را انجام دهد؟
بانک مرکزی باید اقتدار خود را در سیاستهای ارزی حفظ کند. ممکن است سیاستهای تجاری و مالی ما به شکلی اتخاذ شود که روی ارز تأثیر بگذارد، اما اینجا باید بانک مرکزی به عنوان اصلیترین عامل سیاستگذار ارزی اقتدارش را حفظ کرده و از اتخاذ رویههایی توسط دستگاهها که منجر به افزایش نرخ ارز میشود، جلوگیری کند.
در مقطعی ممکن است دستگاهی تصمیم بگیرد جلوی صادرات یا واردات را بگیرد و بر اساس سیاستی، به بخشی از واردکنندگان ارز بدهد. هر گونه تصمیم چالشی دستگاهها و گروههای مختلف که تأمینکننده بخشی از ارز کشور هستند، مانند پتروشیمیها را بانک مرکزی باید رصد و جلوی آن را بگیرد.
نقش رسانهها در دامن زدن یا کنترل انتظارات چقدر است؟
رسانهها نقش تعیینکنندهای دارند. متأسفانه برخی از رسانههای ما بدشان نمیآید به عنوان رسانه اپوزیسیون و چالشی تلقی شوند، به همین دلیل مطلبی را تحلیل میکنند، اگر نشد که هیچ، اما اگر شد، در کارنامهشان بارها برای پیشبینی اتفاقات تکرار میکنند. این کاری به دور از اخلاق و منافع ملی است.
از نرخ ارز به عنوان لنگر اسمی اقتصاد ایران نام برده میشود و بسیاری معتقدند نوسانات نرخ ارز به سرعت در اقتصاد ما اثر میگذارد. چرا تا این میزان اقتصاد ما به نرخ ارز حساس شده و نقش تحریمها در این میان چقدر بوده است؟
این به بیاعتمادیهایی که بین مردم ایجاد شده است برمیگردد. مردم سالهاست اقتصاد را به شکل دلاریزه پذیرفتهاند.
مردم با سیاستهای ارزی و گزارشهای حرفهای که از بانک مرکزی و دستگاههای مختلف بیرون میآید خیلی کاری ندارند و واقعی بودن نرخ تورم را بر اساس تأمین کالای مورد نیازشان میدانند. مثلاً در استان خوزستان کولر گازی یا در کل کشور، خودرو به عنوان یک شاخص نرخ تورم شناخته شده یا در کف بازار، نرخ ارز و سکه شاخص تورم میشود.
بعضی اوقات نرخ این شاخصها را به شکل غیرواقعی باثبات میکنیم. کل مجموعه نوسانات را رها کرده و دو، سه شاخص را با تزریق نقدینگی و کنترل سیاستهای نظارتی متمرکز کنترل میکنیم و آدرس غلط میدهیم. اگر میخواهیم اینها را به صورت واقعی باثابت کنیم، باید ترکیبی از سیاستهای ارزی، تولیدی و تجاری این عرصه کنار هم باشند.
اگر قصد داریم معافیتی در حوزه سیاستهای مالی بدهیم، باید هماهنگ با سیاستهای تولید، تجارت، ارزی و پولی کشور باشد. تا زمانی که این شاخصها درست نشود، نگرانی برای مردم وجود دارد. زمانی که نوسان نرخ ارز رو به بالاست، به جای اینکه مردم از این بازار کنار بکشند، همه تحریک میشوند موجودیشان را تبدیل به ارز و سکه کنند. این ریشه در بیاعتمادی دارد که برای یکی، دو سال اخیر هم نیست و این بیاعتمادی در بدنه اقتصادی کشور مانده است. اول انقلاب اعلام کردند برای ساخت مسکن نیاز به نقدینگی است و مردم صف کشیدند که پول و طلا بدهند.
اینها همان مردم هستند که الان بیاعتماد شدهاند و برای خرید سکه، طلا و ارز صف میکشند. اگر با سیاستهای باثبات، نه با نرخ باثبات، جلوی بیاعتمادی و تغییرات لحظهای گرفته شود، این اعتماد برمیگردد. مردم، رسانه و بنگاهها میتوانند کمک کنند و همه برای کسب منافع ملی نقش خودشان را داشته باشند.
آیا افزایش اقتدار بانک مرکزی در سیاستگذاریها میتواند بخشی از سرمایه اجتماعی از دست رفته را برگرداند؟
اگر مجموعههای اقتصادی کشور هماهنگ باشند، بسیاری از اتفاقاتی که شاهد هستیم رخ نخواهد داد. به عنوان کسی که سالها در بدنه دولت مسئولیت داشتم و اکنون در بخش خصوصی فعال هستم، از هر دو زاویه نگاه میکنم.
ضرورت هماهنگی و همکاری بخشهای تصمیمگیر و تصمیمساز در حوزه دولتی احساس میشود. همچنین میتوان از حوزههای مشاور مانند تشکلها و اتاق بازرگانی استفاده بیشتری کرد تا چالشها کاهش یابد. باید محوریت بانک مرکزی را در سیاستهای ارزی و پولی بپذیریم و هر گونه تصمیمی با ملاحظه سیاستهای پولی و ارزی که بانک مرکزی اتخاذ میکند، همراه باشد.
بــــرش
توصیه و پیشنهاد شما برای کنترل نوسانات نرخ ارز چیست؟
اگر مرکز مبادله ارز، تأمینکننده بموقع و بدون نوسان ارز مورد نیاز گروههای مختلف کالایی باشد، بسیاری از حواشی نوسان نرخ ارز از بین میرود. اگر واردکننده، ارز خود را خارج از سیستم مرکز مبادله تأمین کند و صادرکنندگان بزرگی مانند پتروشیمیها و فرآوردههای نفتی امکانی پیدا کنند که ارز خود را خارج از این سیستم ارائه دهند، نوسان نرخ ارز خواهیم داشت. بنابراین هماهنگی، همراهی و پذیرفتن سیاستهای مرکز مبادله را باید رعایت کرد و از سوی دیگر تأمین بموقع ارز مورد نیاز انجام شود و دوران انتقال آن نیز مهم است.