صفحات
  • صفحه اول
  • رویداد
  • گفت و گو
  • کلان
  • انرژی
  • راه و شهرسازی
  • بازار سرمایه
  • بازار
  • بین الملل
  • صنعت و تجارت
  • تاریخ شفاهی
  • کشاورزی
  • کار و تعاون
  • صفحه آخر
شماره سی و هفت - ۰۱ مرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران اقتصادی - شماره سی و هفت - ۰۱ مرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۲

مالیات 140 هزارتومانی رئیس اتحادیه طلافروشان!

در زمان اجرای طرح هدفمندی یارانه‏ها و در بحث مالیات بر ارزش افزوده، رئیس اتحادیه طلافروشان در مرکز یکی از استان‏ها در سال، 140 هزار تومان مالیات پرداخت می‏کرد

کتاب محرمانه‏های اقتصاد ایران که حاوی اطلاعاتی از فضای اقتصادی سال‏های دولت‏های نهم و دهم است، شامل روایت‏هایی است که از سوی سیدشمس‏الدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی آن سال‏ها عنوان شده است. حسینی از شرایط اجرای طرح هدفمندی یارانه‏ها در زمان دولت احمدی‏نژاد سخن گفت و با اشاره به برخی موافقت‏ها و مخالفت‏ها در این باره، به پرداخت یارانه نقدی به عنوان بهترین گزینه و روش اشاره کرد. در این شماره، وی از موافقت بیشتر نمایندگان وقت مجلس با اجرای این طرح سخن گفته است.

آیا تنش میان مجلس و دولت به حدی رسید که بخواهید لایحه را پس بگیرید یا از ادامه کار منصرف شوید؟
به نظرم غیر از درصد کمی از نماینده‏ها که البته در مجلس بسیار تأثیرگذار هم بودند اغلب نمایندگان مجلس همراه و موافق دولت بودند. البته دولت هیچ وقت به دلیل برخی رفتارهای نماینده‏ها، تصمیم نگرفت که کار را پیگیری نکند، ما مصمم بودیم که کار را به اتمام برسانیم. یادم هست روز اولی که هدفمندی توسط دولت مطرح شد، برخوردهای خاصی صورت گرفت. اما به مرور زمان دیدیم که 188 نفر به لایحه هدفمندی رأی مثبت دادند که رأی بالایی محسوب می‏شود. شما اگر به آرای لوایح و طرح‏هایی که جنبه‏های اجتماعی دارند، با توجه به اینکه بر میزان آرای نمایندگان در دوره‏های بعد مجلس تأثیر مستقیم دارند نگاه کنید، خواهد دید هیچ لایحه‏ای با این حمایت و رأی مثبت نمایندگان روبه‏رو نبوده است.

یکی از مواردی که قبل از اجرای رسمی قانون یارانه‏ها اتفاق افتاد و شاید موجب تأخیر در اجرای قانون نیز شد، اتفاقاتی بود که در حوزه شناسایی افراد فقیر و ثروتمند رخ داد. لطفاً توضیح بدهید در خوشه‏بندی چه جریانی پیش آمد که رئیس مرکز آمار یک روز به تلویزیون آمد و چند روز بعد یک‏دفعه همه چیز تغییر یافت و حرف‏های آقای مدد رئیس مرکز آمار نیز عوض شد. روایت‏ها در این باره متفاوت است. شما به عنوان کسی که مطلع و تصمیم گیر در این باره بودید توضیح دهید جریان خوشه‏بندی چه بود؟
در این‏باره به عنوان کسی که در حوزه شناسایی و شیوه جمع‏آوری اطلاعات اقتصادی خانوار، سال‏ها قبل از وزارتم، مطالعات کارشناسی انجام داده‏ام سخن می‏گویم. بنده در زمان برگزاری اولین همایش ملی فقرزدایی که در دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی برگزار شد و ایشان نیز در افتتاحیه این همایش حضور داشته و سخنرانی کردند، در سازمان برنامه حضور داشتم و دبیر و مسئول برگزاری آن همایش بودم. آن زمان نیز بحث اصلاح قیمت‏های انرژی مطرح بود. یادم هست زمانی که آقای دکتر میرزاده رئیس سازمان برنامه و بودجه بود، اعضای سازمان پیشنهاد افزایش قیمت بنزین را مطرح کردند. بنده به همراه آقایان عباس عرب‏مازار و عسگری آزاد که آن زمان معاونان سازمان برنامه بودند و آقای حسن حاج علی‏فرد که رئیس مرکز آمار بود در معیت دکتر میرزاده به دفتر آقای هاشمی رفسنجانی رفتیم. آنجا یکی از پیشنهادهای دوستان سازمان برنامه و بودجه، افزایش قیمت بنزین بود. از آنجا که این ماجرا در آخرین ماه‏های دولت آقای هاشمی بود وی در آن جلسه مخالفت کرد و گفت: «افزایش قیمت بنزین در این شرایط، قیمت سایر کالاها را بشدت افزایش می‏دهد.» لذا رئیس‏جمهور وقت در همان جلسه با این مسأله مخالفت کرده و به نوعی آن را وتو کرد. می‏خواهم این را بگویم که سابقه ذهنی هدفمند کردن یارانه‏ها در گذشته در ذهن من وجود داشت. شما وقتی در ایران توزیع درآمدها را بررسی می‏کنید می‏بینید که تا دهک هفتم تناسب توزیع درآمدی و توزیع جمعیتی وجود ندارد. یعنی حتی دهک هفتم، کمتر از 10درصد درآمد جامعه را دریافت می‏کند، اما از دهک هشتم به بعد، وضعیت متفاوت است. خود این مسأله، مؤید توزیع نابرابر درآمدی است.
وضع برخوداری درآمدی در چهار دهک اول خیلی پایین است. اما از دهک چهارم به بعد این وضعیت بهتر می‏شود و از دهک هشتم به بعد، وضعیت درآمدی بهبود بیشتری می‏یابد. طبق مطالعات و برآوردها، به این نتیجه رسیدیم که می‏توانیم سه دسته‏بندی و یا خوشه‏بندی داشته باشیم. خوشه یک، چهار دهک اول خوشه دوم، دهک پنجم، ششم و هفتم خوشه سوم، دهک هشت، نه و دهم.
عده‏ای بلافاصله از این تقسیم‏بندی‏ها این گونه برداشت کردند که دولت قصد دارد صرفاً به 7 دهک درآمدی یارانه پرداخت کند. این جمله «70 درصد مردم یارانه نقدی خواهند گرفت» از اینجا آمد که حتی عده‏ای به دولت گفتند: جانب احتیاط را رعایت کنید و به 80 درصد مردم یارانه پرداخت کنید.
آقای دکتر پژویان در این باره می‏گفت: «من که سابقه چند دهه مطالعه در خصوص آمار بودجه خانوار در ایران را دارم، آدرس دهک‏ها را نمی‏دانم.»
اینکه ما صرفاً با تأکید بر این تحقیقات دهک‏ها را تعیین کنیم کافی نیست. بلکه باید آدرس این دهک‏ها و اطلاعات اقتصادی آنها را داشته باشیم. لذا قرار شد یک طرح آمارگیری شبیه طرح سرشماری توسط مرکز آمار ایران صورت بگیرد. انصافاً کار بسیار بزرگی در مرکز آمار صورت گرفت که از نظر بنده قابل تحسین بود. منتها اشتباهی که صورت گرفت اعلام عمومی نتایج این طرح بود که برخی گمان کردند قرار است سه دهک بالای درآمدی حذف شود. تجربیات مفیدی که قبل از اجرا به دست آوردیم این بود که این طرح قابلیت استفاده برای شناسایی یکایک خانوارها را نداشت.

دلیل این امر چه بود؟
اطلاعات اقتصادی پایین‏ترین طبقات جامعه از لحاظ درآمدی در دسترس نبود، لذا شناسایی تعداد قابل توجهی از فقرا غیرممکن بود. از طرفی اطلاعات اقتصادی طبقات متوسط به بالا و مهم‏تر از آنها طبقات بالای درآمدی به خصوص در بخش غیردولتی وغیررسمی اقتصاد نیز مخدوش و غیرشفاف بود. طبیعی بود کارمندان دولت بر اساس میزان حقوقشان تا حدی قابل شناسایی بودند، اما این رتبه‏بندی در فعالان بازار به دلیل عدم شفافیت در میزان درآمدها، امکان‏پذیر نبود. همان‏طور که در بحث مالیات بر ارزش افزوده گفتم، رئیس اتحادیه طلافروشان در مرکز یکی از استان‏ها در سال 140 هزار تومان مالیات پرداخت می‏کرد. خب این شخص بر اساس چه درآمدی چنین مالیاتی پرداخت کرده است؟ در حالی که یک کارمند معمولی در سال چندین برابر این مبلغ مالیات می‏دهد. لذا باید اذعان داشت که همچنان ساختارهای اطلاعاتی ما ایراد دارد.

مردم اطلاعات نادرست می‏دادند؟
نمی‏توان این مسأله را به همه تعمیم داد، اما بخش قابل توجهی از این اطلاعات قابل استفاده نبود. البته نتایج کلی حاصل شده از این آمارها برای بررسی ویژگی‏های توزیع درآمدی در کشور کاملاً مستند و قابل استفاده بود اما زمانی که می‏خواستیم به استناد این آمارها به کسی یارانه نقدی بدهیم یا دیگری را از گرفتن یارانه محروم کنیم، این اطلاعات قابل استناد و اعتماد نبود. به یاد دارم آن روزها هجمه سنگینی به مرکز آمار وجود داشت. بدین ترتیب در سالن تلفیق مجلس در کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی، جلسه‏ای تشکیل شد که در آن دکتر مدد رئیس وقت مرکز آمار، گزارشی را به حضار ارائه کرد. بعد از ارائه این گزارش جلسه کاملاً تحت تأثیر قرار گرفت و عموم دوستان معتقد بودند این طرح به‏عنوان طرح آمارگیری بسیار موفق بوده و اطلاعات خوبی به دست آمده است. اما دهک‏بندی افراد جامعه بر اساس آن، دارای خطاهای زیادی بوده و قابل استفاده نیز نبود.

در ابتدا فکر می‏کردید خوشه‏بندی امکان‏پذیر باشد و موفق خواهد شد؟
در مورد خوشه‏بندی به هیچ وجه قضاوت قطعی نداشتیم. حتی زمانی که می‏خواستیم این کار را شروع کنیم، وقتی با برخی از افراد دلسوز مشورت کردیم، نظراتشان کاملاً برعکس بود. نگاه دولت به این طرح، مانند سایر طرح‏های آماری بود که در کشور اجرا می‏شد. هیچگاه ما اجرای هدفمندی را به این طرح آماری گره نزدیم.

اما این اتفاق افتاد! بعد از اینکه آقای مدد در شبکه دوم سیما حاضر شد و جزئیات خوشه‏بندی و دهک‏بندی‏ها را اعلام کرد، شدت انتقادات نسبت به مرکز آمار بیشتر شد. فردای آن روز، شما و آقای فرزین شروع به گفت‏وگو با رسانه‏ها کرده و حرف‏های رئیس مرکز آمار را تکذیب کردید که آقای مدد نیز بلافاصله برکنار شد. لطفاً درباره این اتفاقات توضیح بدهید.
ما نباید مشارکت و زحمات مرکز آمار در اجرای هدفمندی را به طرح خوشه‏بندی محدود کنیم. اگرچه مجدداً تأکید می‏کنم طرح خوشه‏بندی به‏عنوان یک طرح آماری، کار بسیار مفید و پر زحمتی بود، اما به‏عنوان طرحی که مبنای توزیع یارانه قرار بگیرد، مناسب نبود.

کسی به آقای مدد گفته بود که آن شب به تلویزیون برود و خبر دهک‏بندی را به طور رسمی اعلام کند؟
من در جریان نبودم که آقای مدد می‏خواهد برای اعلام جزئیات خوشه‏بندی به تلویزیون برود. خودم همان زمان که آقای مدد داشت در تلویزیون درباره دهک‏بندی‏ها حرف می‏زد، متوجه شدم. البته فارغ از اینکه جایگاه منع وی را داشته باشیم یا نه، هرگز آقای مدد را از کاری منع نکرده بودیم. اما برای رسانه‏ای شدن این مسأله به خاطر ندارم حداقل با بنده و آقای فرزین که سخنگوی طرح بود، هماهنگی‏ای صورت گرفته باشد. بعد از این ماجرا، احساس کردیم نوع بیان اطلاعات و گزارش‏ها از سوی آقای مدد مناسب نبوده، بنابراین سعی شد فضا از سوی دیگر مقامات دولتی حتی‏الامکان اصلاح شود.

درباره اتفاقات پشت پرده فردای آن شب توضیح دهید. شما چند ساعت بلافاصله بعد از اظهارات رئیس مرکز آمار، حرف‏های وی را اصلاح کردید و مدد هم برکنار شد.
برکنار نشد، بلکه بازنشسته شد. ضمن اینکه جابه‏جایی رئیس مرکز آمار در حیطه وظایف و اختیارات وزیر اقتصاد نیست. حتی اگر نظر مشورتی مرا در مورد تغییر وی می‏پرسیدند، موافقت نمی‏کردم چون اتفاق خاصی نیفتاده بود. ما در دوره اجرای پروژه‏ها و طرح‏های مهم، باید سعه‏صدر بیشتری داشته باشیم. صبر زیاد و خطای کم در موفقیت پروژه‏های بزرگ بسیار تأثیرگذار است.

بعد از پایان این ماجراها، چند ماه قبل از اجرای هدفمندی، آقای احمدی‏نژاد مردم را به یک ثبت‏نام جدید و فراموشی خوشه‏بندی‏ها دعوت کرد. آن زمان چه فضایی در دولت و جامعه حاکم بود و چگونه خوشه‏بندی‏ها اصلاح شد؟
ما در کارگروه ستاد طرح تحول، دو بحث را دنبال می‏کردیم. یکی بحث آمار بود که از جنس همین کاری بود که مرکز آمار انجام داد، بحث دیگر که دولت به‏دنبال آن بود و امروز هم باید به‏دنبال آن باشیم، این است که باید در کشور پایگاه‏های اطلاعاتی قابل اعتماد ایجاد شود. در کشورهایی که به لحاظ نظام اطلاعات اقتصادی، پیشرفته هستند؛ سازمان مالیاتی، اظهارنامه مالیاتی را به‏صورت پرشده به مؤدیان ارائه می‏کند. شما یا باید این اظهارنامه را بپذیرید یا دلایل عدم قبول یا پذیرش آن را ذکر کنید. اما در کشورهایی مثل ایران که هنوز نظام اطلاعات اقتصادی قابل اعتمادی وجود ندارد، شما به‏عنوان مؤدی مالیاتی اظهارنامه را پر می‏کنید و سازمان مالیاتی باید اثبات کند که شما مستحق پرداخت چنین مالیاتی هستید، یعنی کاملاً برعکس و متفاوت با نظام مالیاتی کشورهای پیشرفته.
البته در این قضیه زیرساخت‏های خوبی نیز فراهم شده است، اما متأسفانه هنوز برخی از افراد روی اصل ماجرا اختلاف نظر دارند. مثلاً آقای روحانی رئیس‏جمهور، در اولین گزارش صد روزه خود که در اوایل دولت یازدهم ارائه کرد، اظهار داشته: «ما به حریم و اطلاعات شخصی افراد ورود نمی‏کنیم.» بنده با این ایده به این نحو مخالفم. دنیا نیز چنین چیزی را نپذیرفته است. نظام حکومتی برای اداره کشور به اطلاعات نیاز دارد. اما باید دو اصل را مورد توجه قرار دهد. اول اینکه اطلاعات افراد در جای خودش استفاده شود و دوم قاعده رازداری و حفظ محرمانه بودن اطلاعات افراد است. البته این مسأله در حال حاضر نیز به‏صورت فردی وجود دارد. برای مثال شما وقتی خانه‏ای می‏خرید یا می‏فروشید، با خرید و فروش آن خانه اطلاعات خود را به حاکمیت ارائه می‏دهید، اما این مسأله باید کاربردی شود.

شما اقداماتی هم در این زمینه انجام داده بودید؟ چنین کاری خیلی سخت به نظر می‏رسد.
خیلی سخت است، اما بسیاری از مراحل مشکل آن طی شده است. به نظرم امروز اگر دولتمردان به چنین مسأله‏ای باور داشته باشند می‏توانیم با سرعت زیادی به آن برسیم. در زمان هدفمندی با اتفاقاتی که روی داد به این جمع‏بندی رسیدیم که با شرایط موجود چاره‏ای جزء خود‏اظهاری وجود ندارد. بنده آن زمان نیز گفتم که این کار باید با خوداظهاری شروع و با خودانصرافی تکمیل شود. اساساً ما در بحث هدفمندی به نقش همراهی مردم خیلی اعتماد و اعتقاد داشتیم. اصلاً پذیرش اجتماعی یعنی اینکه به خود افراد و نقش آنها اهمیت داده شود. منتها اینکه دولت، قبل از خوداظهاری، مردم را تهدید یا زمان خودانصرافی مردم را اغوا کند با فلسفه اصلی اعتماد و پذیرش اجتماعی در تضاد است.

در مقطعی تعداد تمام افراد ثبت‏نام کننده برای دریافت یارانه نقدی، 62 میلیون نفر بود اما دولت با تشویق و فرصت‏سازی برای کسانی که یارانه نقدی نمی‏گرفتند، تعداد این افراد را افزایش داد! چرا در آن مقطع این کار اشتباه را کردید؟!
دولت کسی را تشویق نکرد که یارانه نقدی بگیرد. البته قبول دارم 62 میلیون نفری که در مرحله اول ثبت‏نام کردند به گروه هدف نزدیک‏تر بودند و در مراحل بعدی و ثبت‏نام مجدد، خطای بیشتری در مورد واجدین شرایط دریافت یارانه و افراد مستحق اتفاق افتاد.

به نظرتان چرا در حدود 15-10 میلیون نفر در مرحله اول ثبت‏نام نکرده بودند؟
دلایل مختلفی داشت. فکر می‏کنم اتفاقاً نوع اطلاع‏رسانی و همراهی مردم خوب بود، ولی به هر حال با فراخوان‏های مختلف مرکز آمار این اتفاق روی داد. یکی از دلایلی که خود من به‏عنوان وزیر، محکم جلوی این فراخوان‏ها نمی‏ایستادم و مقاومت یا بحث نمی‏کردم این بود که اطمینان نداشتم گروه‏هایی که ثبت‏نام نکردند، واقعاً جزء طبقات مستحق به مفهوم صاحب حق هستند یا نه.

آقای احمدی‏نژاد اوایل سال 89، درباره هدفمندی یارانه‏ها طرح پرسش ملی و رفراندوم را مطرح کرد. اما این طرح هرگز اجرا نشد. چرا؟ سرنوشت این طرح چه شد؟ آیا کسی احمدی‏نژاد را از این کار منع کرد؟
اجرا شد که! دولت یازدهم در سال 93 این طرح را اجرا کرد. بیش از 95 درصد مردم ایران هم ثبت‏نام کردند. مگر تعریف پرسش ملی و رفراندوم چیست؟ در سال 93 گفته شد رئیس‏جمهور و وزرا از دریافت یارانه نقدی انصراف خواهند داد. گروه‏های مرجع نیز به کمک آنها آمدند و صداوسیما هم از تمام توان خودش استفاده کرد. همچنین هنرمند، ورزشکار و چهره‏های شاخص جامعه نیز این مسأله را تبلیغ کردند. گفته شد 10 میلیون نفر از طرف دولت شناسایی شده‏اند که حتی اگر ثبت‏نام هم بکنند، حذف خواهند شد. با وجود همه محدودیت‏هایی که ایجاد شد، نهایتاً بالغ بر 95 درصد مردم ثبت‏نام کردند. یعنی با همه این سختگیری‏ها، محدودیت‏ها و تبلیغات تعداد جمعیت یارانه‏بگیر کم نشد، لذا این رفراندوم برگزار شد. ضمن اینکه بنده هرگز به‏عنوان یک کارشناس به این جمع‏بندی نرسیدم که برای مسائلی از این دست رفراندوم اثرگذار است یا نه؟ و در این زمینه نظر خاصی هم ندارم. اما طرح این مسأله از سوی آقای احمدی‏نژاد را بیشتر در پاسخ به کسانی می‏دانم که بحث ایجاد آشوب و هرج و مرج را پس از اجرای هدفمندی مطرح می‏کردند و قصد داشتند مسائل فرعی را پررنگ جلوه داده و جلوی اجرای این طرح را بگیرند.

البته احمدی‏نژاد این موضوع را زمانی گفت که بند معروف هدفمندی در بودجه سال 88 توسط مجلس حذف شده بود. فکر می‏کنم احمدی‏نژاد می‏خواست به گونه‏ای مجلس را تهدید یا با چالش مواجه کند.
بحث تهدید نبود. روزهای سختی در زمان اجرای قانون هدفمندی بر دولت سپری شد. حتی در مقطعی پس از تصویب قانون هدفمندی، آقای احمدی‏نژاد گفت نمی‏توانم این قانون را اجرا کنم که برخی وی را به تمرد از قانون متهم کردند. اما ماجرا از این قرار بود که زمان اجرای قانون، عده‏ای در مجلس گفتند دولت باید مالیات و عوارض مربوط به اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده را به‏عنوان منابع عمومی با نرخ‏های جدید محاسبه کرده و به‏عنوان درآمد عمومی به خزانه واریز کند و این درآمدها جزء منابع هدفمندی نباشد. ایرادی که دکتر احمدی‏نژاد به درستی به این مسأله داشت، این بود که وقتی قیمت بنزین از 100 تومان به 400 تومان رسیده است، اما قبلاً 30 درصد مالیات بر ارزش افزوده که گرفته می‏شد برای هر لیتر 30 تومان بود در حالی که بعد از اجرای هدفمندی این رقم به 120 تومان رسیده است. از آنجا که عمده درآمد هدفمندی از بنزین و گازوئیل تأمین می‏شد و این حامل‏ها مالیات بر ارزش افزوده بالایی دارند، شما اگر مالیات بر ارزش افزوده آنها را به مأخذ عدد جدید محاسبه کنید، پس در همان گام اول بخش قابل توجهی از منابع هدفمندی را از دسترس هدفمند کردن یارانه‏ها و بازتوزیع کنار گذاشته‏اید.
ضمن اینکه برخی از مجلسی‏ها می‏گفتند و حتی اصرار داشتند از بازتوزیع 50 درصد باقی‏مانده منابع حاصل از افزایش قیمت حامل‏های انرژی در میان مردم نیز خودداری کنید. یعنی از طرفی به‏دلیل موضوع مالیات بر ارزش افزوده در تأمین منابع محدودیت جدی ایجاد می‏شد و از طرف دیگر دولت می‏توانست کمتر از 50 درصد این منابع را در میان مردم بازتوزیع کند. به قول آقای احمدی‏نژاد «چنین روشی مانند این است که صد واحد از مردم بگیریم و کمتر از 50 درصد به آنها بدهیم. این فشار برای مردم قابل تحمل نیست. مردم به ما اعتماد کرده‏اند و دولت حق ندارد به اعتماد مردم لطمه بزند.» به هرحال این اختلاف‏نظرها بین دولت و مجلس به طور جدی وجود داشت. گویا رهبری جلسه‏ای می‏گذارند و می‏فرمایند: «به دولت در اجرا کمک شود.» بنده از ریز آن جلسه اطلاعی ندارم، زیرا شخصاً در آن جلسه حضور نداشتم، اما تا آنجا که مطلع هستم گویا آقای لاریجانی به رهبری اطمینان می‏دهند که مسأله را حل خواهیم کرد.
بعد از آن دیگر من در جلسات حضور داشتم که آقای لاریجانی به کمیسیون ویژه مجلس مأموریتی می‏دهند که طبق آن یک متن تفسیری تهیه می‏شود که طبق این متن سهم منابع عمومی یا بودجه عمومی از محل مالیات بر ارزش افزوده سوخت، به مأخذ قیمت‏های قبل از هدفمندی است و مازاد آن جزء منابع هدفمندی می‏باشد.
البته این به‏صورت قانون ابلاغ نشد، اما به هرحال به‏عنوان رأی تفسیری مجلس تأیید و رئیس مجلس نیز در این‏باره به رئیس‏جمهور نامه‏ای رسمی زد که آقای احمدی‏نژاد هم آن را به بنده ابلاغ کرد. از اینجا به بعد دیگر، مراحل اجرای هدفمندی وارد فاز تازه‏ای شد. به‏رغم اینکه این نامه ابلاغ شده بود اما همچنان محل مناقشه بود. در سال اول اجرا، طبق تفاهمی که صورت گرفته بود، مشکلی پیش نیامد، اما از سال بعد، مجلس آنچه را که قبلاً تفسیر کرده بود در بندهای قانون بودجه تغییر داد و به همان تغییر و تفسیر اولیه خودش برگشت که یکی از دلایل کسری منابع هدفمندی در سال 92 نیز همین مسأله بود که سازمان هدفمندی در این سال با حدود 3-2 هزار میلیارد تومان کاهش درآمد مواجه شد.
یکی از دلایلی که دولت قبل در اجرای هدفمندی به ایجاد یک سازکار مالی مستقل یا به قول شما صندوق مستقل علاقه‏مند بود همین مسائل بود که اگر قرار باشد هر سال در قانون بودجه یک برنامه میان‏مدت از روال خود خارج شود، قطعاً کشور با مشکل روبه‏روخواهد شد. حتی در خود آیین‏نامه داخلی مجلس نیز آمده است برای اصلاح احکام قانون برنامه پنجم باید نصاب بیشتری در رأی‏گیری ملاک قرار گیرد و برای اصلاح احکام قانون برنامه، نیاز به دوسوم آرا وجود دارد. یعنی فرض بر این است که قانون برنامه نیز نباید دستخوش تغییرات شود. حال سؤال اینجاست که آیا هدفمندی از حساسیت و اهمیت برخوردار نبود؟!

 

بــــرش

188 نماینده به هدفمندی رأی مثبت دادند
غیر از درصد کمی از نماینده‏ها که البته در مجلس بسیار تأثیرگذار هم بودند اغلب نمایندگان مجلس همراه و موافق دولت بودند. البته دولت هیچ وقت به دلیل برخی رفتارهای نماینده‏ها، تصمیم نگرفت که کار را پیگیری نکند، ما مصمم بودیم که کار را به اتمام برسانیم. یادم هست روز اولی که هدفمندی توسط دولت مطرح شد، برخوردهای خاصی صورت گرفت. اما به مرور زمان دیدیم که 188 نفر به لایحه هدفمندی رأی مثبت دادند که رأی بالایی محسوب می‏شود. شما اگر به آرای لوایح و طرح‏هایی که جنبه‏های اجتماعی دارند، با توجه به اینکه بر میزان آرای نمایندگان در دوره‏های بعد مجلس تأثیر مستقیم دارند نگاه کنید، خواهد دید هیچ لایحه‏ای با این حمایت و رأی مثبت نمایندگان روبه‏رو نبوده است.

 

بــــرش

ماجرای خوشه‏بندی یارانه‏بگیران
من در جریان نبودم که آقای مدد می‏خواهد برای اعلام جزئیات خوشه‏بندی به تلویزیون برود. خودم همان زمان که آقای مدد داشت در تلویزیون درباره دهک‏بندی‏ها حرف می‏زد متوجه شدم. البته فارغ از اینکه جایگاه منع وی را داشته باشیم یا نه، هرگز آقای مدد را از کاری منع نکرده بودیم. اما برای رسانه‏ای شدن این مسأله به خاطر ندارم حداقل با بنده و آقای فرزین که سخنگوی طرح بود، هماهنگی‏ای صورت گرفته باشد. بعد از این ماجرا، احساس کردیم نوع بیان اطلاعات و گزارش‏ها از سوی آقای مدد مناسب نبوده، بنابراین سعی شد فضا از سوی دیگر مقامات دولتی حتی‏الامکان اصلاح شود.

 

بــــرش

مخالفت برخی مجلسی‏ها با بازتوزیع منابع فروش انرژی
برخی از مجلسی‏ها می‏گفتند و حتی اصرار داشتند از بازتوزیع 50 درصد باقی‏مانده منابع حاصل از افزایش قیمت حامل‏های انرژی در میان مردم نیز خودداری کنید. یعنی از طرفی به‏دلیل موضوع مالیات بر ارزش افزوده در تأمین منابع محدودیت جدی ایجاد می‏شد و از طرف دیگر دولت می‏توانست کمتر از 50 درصد این منابع را در میان مردم بازتوزیع کند. به قول آقای احمدی‏نژاد «چنین روشی مانند این است که صد واحد از مردم بگیریم و کمتر از 50 درصد به آنها بدهیم. این فشار برای مردم قابل تحمل نیست. مردم به ما اعتماد کرده‏اند و دولت حق ندارد به اعتماد مردم لطمه بزند.» به هرحال این اختلاف‏نظرها بین دولت و مجلس به طور جدی وجود داشت.

 

بــــرش

95 درصد مردم برای یارانه ثبت‏نام کردند

در سال 93 گفته شد رئیس‏جمهور و وزرا از دریافت یارانه نقدی انصراف خواهند داد. گروه‏های مرجع نیز به کمک آنها آمدند. صداوسیما هم از تمام توان خودش استفاده کرد. هنرمند، ورزشکار و چهره‏های شاخص جامعه نیز این مسأله را تبلیغ کردند. گفته شد 10 میلیون نفر از طرف دولت شناسایی شده‏اند که حتی اگر ثبت‏نام هم بکنند حذف خواهند شد. با وجود همه محدودیت‏هایی که ایجاد شد، نهایتاً بالغ بر 95 درصد مردم ثبت‏نام کردند. یعنی با همه این سختگیری‏ها، محدودیت‏ها و تبلیغات تعداد جمعیت یارانه‏بگیر کم نشد، لذا این رفراندوم برگزار شد. ضمن اینکه بنده هرگز به‏عنوان یک کارشناس به این جمع‏بندی نرسیدم که برای مسائلی از این دست رفراندوم اثرگذار است یا نه؟ و در این زمینه نظر خاصی ندارم. اما طرح این مسأله از سوی آقای احمدی‏نژاد را بیشتر در پاسخ به کسانی می‏دانم که بحث ایجاد آشوب و هرج و مرج را پس از اجرای هدفمندی مطرح می‏کردند و قصد داشتند مسائل فرعی را پررنگ جلوه داده و جلوی اجرای این طرح را بگیرند.

جستجو
آرشیو تاریخی