صفحات
  • صفحه اول
  • رویداد
  • گفت و گو
  • کلان
  • انرژی
  • راه و شهرسازی
  • بازار سرمایه
  • بازار
  • اصناف و تشکلها
  • بین الملل
  • صنعت و تجارت
  • تاریخ شفاهی
  • کشاورزی
  • کار و تعاون
  • صفحه آخر
شماره چهل و سه - ۰۹ مرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران اقتصادی - شماره چهل و سه - ۰۹ مرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۲

ناگفته‌هایی از جلسه استیضاح وزیر اقتصاد دولت دهم

بادامچیان از نمایندگان وقت مجلس در جریان استیضاح من به‌عنوان وزیر اقتصاد درباره پرونده فساد بزرگ بانکی، گفت: آقای حسینی نگران نباشید؛ برای حفظ نظام باید آبرو هم داد

در شماره‌های اخیر «ایران اقتصادی»، بررسی جلد اول کتاب محرمانه‌های اقتصاد ایران به موضوع پرونده فساد بزرگ بانکی پرداخته است. سیدشمس‌الدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت محمود احمدی‌نژاد، در این خصوص توضیحاتی ارائه کرده و می‌گوید که خاوری، مدیرعامل فراری بانک ملی ایران در آن زمان برای تصدی مدیریت این بانک، از سوی مراجع ذیصلاح تأیید شده بود. در شماره امروز نیز وی، جزئیات بیشتری از ماجرای پرونده اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی را بیان کرده است.

نمایندگان مجلس این حرف‌ها را در جلسات خصوصی به شما می‌گفتند؟
شما وقتی دارای مسئولیت سیاسی هستید و با مجلس همکاری می‌کنید باید بدانید مسئولیت سیاسی بسته‌ای از مناسبات علنی و غیرعلنی است. ضمن اینکه رابطه دولت و مجلس فقط در جلسات علنی و غیرعلنی نیست، بلکه پیغام، پیشنهاد، توصیه و... در این ارتباطات مسأله‌ای عرف و رایج است.
اگر یادتان باشد در ابتدا فشارهایی که به ما وارد می‌شد با دوز بالایی بود، اما بعد، رفته رفته وقتی قضایا روشن‌تر و شفاف‌تر شد، این افراد به مرحله‌ای رسیدند که می‌گفتند: «حیثیت مجلس یا حتی نظام در خطر است برای همین باید چند نفر فداکاری کرده و استعفا دهند.» وقتی قضایا جلوتر رفت، به مرحله‌ای رسیدند که معتقد بودند حالا خیلی هم نیاز نیست وزیر اقتصاد استیضاح و رئیس کل بانک مرکزی برکنار شود. بهتر است یک نفر از وزارت اقتصاد و یک نفر از بانک مرکزی برکنار شوند تا مسأله حل شود. جالب اینجاست این افراد یک بار از من خواستند تا قائم مقام بانک مرکزی را برکنار کنم. من به آنها گفتم: «شما مگر در ایران زندگی نمی‌کنید؟ برکناری قائم مقام بانک مرکزی اصلاً در حیطه اختیارات من نیست». می‌گفتند: «باشد، تو برو به احمدی‌نژاد بگو، قائم مقام بانک مرکزی را برکنار کند». یا در جلسه دیگری در محل کمیسیون اصل 90 به من می‌گفتند: «آقای ابوالحسنی را برکنار کنید». می‌گفتم: چرا باید او را برکنار کنم؟ فردی که رزمنده و غواص دوران جنگ بوده، در سال‌های جنگ شیمیایی شده، دکترا و متخصص پول و بانکداری است، در دانشگاه امام صادق(ع) درس خوانده و در جریانات سیاسی هم جزء نیروهای حزب‌اللهی و متدین بوده است، من با چه دلیلی او را برکنار کنم؟» در همان جلسه وقتی من این حرف‌ها را زدم، آقای نکونام رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس گفت: ما هم این حرف‌ها را قبول داریم و حتی در جریان رسیدگی به این پرونده هم چیزی علیه آقای ابوالحسنی وجود ندارد. این را هم اضافه کنم تا آنجا که خبر دارم حساب‌های بانکی همه ما از جمله ایشان کنترل شده بود که البته اشکالی هم ندارد. یادم هست آقای ابوالحسنی فکر می‌کنم حدود 10 میلیون تومان به بانکی بدهکار بود که آن هم داستان جالبی دارد. قضیه این بود که وی عضو هیأت مدیره شرکتی البته خارج از وزارت امور اقتصادی و دارایی بودند که البته هیچ ربطی هم به این ماجراها نداشت. رئیس مجمع یا هیأت مدیره وقتی می‌خواستند پاداش آخر سال را به اعضای هیأت مدیره بدهند، گویا اسم ایشان با شخص دیگری اشتباه شده و مثلاً به جای 4 میلیون تومان، حدود 15 میلیون تومان به حساب وی واریز می‌شود. ابوالحسنی هم فکر می‌کند این رقم از طرف دانشگاهی که استاد آن است برایش واریز شده، برای همین آن را خرج می‌کند. چند ماه بعد، از طرف بانک با وی تماس می‌گیرند که آقا این مقدار پول اشتباهاً به حساب شما واریز شده است. این پول را به بانک برگردانید.
ابوالحسنی هم می‌گوید: عجب! بسیار خب، من از این موضوع مطلع نبودم و این پول را خرج کرده‌ام. الان هم این پول را ندارم در اولین فرصتی که این پول را تهیه کردم حتماً آن را به بانک پس می‌دهم. این مجموع مبلغ مشکوک در حساب‌های آقای ابوالحسنی بود! در آن جلسه به آقای نکونام گفتم: اگر شما ایشان را تأیید می‌کنید چگونه چنین درخواستی دارید. وی گفت: من همه این حرف‌ها را می‌دانم و ابوالحسنی را هم قبول دارم. اما عضو دیگر جلسه گفت: مگر شما نمی‌گویید وی غواص جنگ بوده است. الان زمان این فرارسیده است که وی یکبار دیگر، در راه نظام فداکاری کند. شما با او صحبت کنید تا استعفا دهد، یعنی برکناری تبدیل به استعفا شد. من به آنها گفتم: آقایان، شما از من می‌خواهید به یک بچه حزب‌اللهی که زیر نظر من کار می‌کند، بگویم: «تو برو تا من بمانم، من این کار را نمی‌کنم، اگر خیلی اصرار دارید خودتان این کار را انجام دهید.» این جلسه مثلاً محرمانه بود! اما هفته بعد، یکی از اعضای حاضر در این جلسه، در نامه‌ای سرگشاده که در رسانه‌ها نیز منتشر شد، مدعی شد ما با وزیر اقتصاد تفاهم کرده‌ایم تا معاون بانکی خود را برکنار کند. البته من چه در آن زمان و چه در روز استیضاح‌ام، مسأله برکناری وی را تعهد نکردم. در آن جلسه نیز صراحتاً گفتم: حرف آخرم را اول می‌زنم. من اگر بخواهم استعفا بدهم از دو نفر دستور می‌گیرم، ولایت و ریاست‌جمهور.
رئیس‌جمهور نه تنها چنین چیزی به من نگفته بلکه مخالف استعفای من نیز هست. در مورد ولایت نیز، اگر چنین پیامی را از سوی ایشان درک یا احساس می‌کردم، مطمئن باشید تابع بوده و برای استعفا لحظه‌ای درنگ نمی‌کردم.

درباره دوتابعیتی بودن محمودرضا خاوری بگویید؟ آیا می‌دانستید او دوتابعیتی است؟
اتفاقاً بعدها یکی از ایراداتی که به ما می‌گرفتند این بود که چرا خاوری دوتابعیتی بود. یک کار حقوقی در کشور ما صورت گرفت که آیا نظام حقوقی ما مسأله دوتابعیتی بودن را برمی‌تابد یا نه؟ بعد از بررسی‌ها مشخص شد نظام حکومتی ما دوتابعیتی بودن را برنمی‌تابد. یعنی نمی‌توانید بگویید چون من تابعیت دوم دارم نباید به پرونده قضایی من در داخل ایران رسیدگی شود. شما وقتی تابعیت ایران را دارید، هر کاری که در ایران انجام دهید باید تابع احکام قضایی آن نیز باشید. ضمن اینکه به فرض صحت دوتابعیتی بودن خاوری، وزیر اقتصاد یا هر مقام دیگری از کجا باید تشخیص دهد که شما دو شناسنامه یا دو تابعیت دارید؟
تا آنجا که می‌دانم در ادارات، مسئولان حراست باید پیگیر این مسائل باشند.
 مگر خاوری در کشور چهره ناشناخته‌ای بود. او مدیرعامل قبلی بانک سپه و یکی از قدیمی‌ترین مدیران بانکی در ایران بود. وقتی که در ابتدای دولت نهم، خاوری برکنار شد، حدود 200 نماینده مجلس نامه‌ای نوشته و در آن او را مدیر لایقی دانسته بودند.
 
شما خاوری را به چه میزان و از کجا می‌شناختید؟
 در دولت آقای خاتمی، من مدیرکل دفتر مطالعات اقتصادی وزارت بازرگانی بودم. ما در آنجا دو لایحه مهم تهیه کردیم. یکی تدوین لایحه اصلاحی تجارت و دیگری تدوین لایحه رقابت بود. بعدها لایحه رقابت به بخشی از قانون اصل 44 تبدیل شد که لایحه تجارت نیز بخش عمده‌ای از احکام و قوانین بانکی را تشکیل می‌داد. یکی از افرادی که در آن جلسات شرکت می‌کرد و فرد مسلط و پخته‌ای به نظر می‌رسید، محمود رضا خاوری، قائم‌مقام آن سال‌های بانک سپه بود.
من در آن جلسات با وی آشنا و متوجه شدم فرد متخصصی در حوزه بانکی بوده و به حقوق و روابط بین‌الملل در حوزه بانکی بسیار مشرف است. بعد از آن هیچ ارتباطی با هم نداشتیم تا اینکه وقتی وزیر شدم و به وزارت اقتصاد آمدم، تحریم‌های بانکی تقریباً در حال شدت گرفتن بود. گذر از مشکل تحریم بانکی نیازمند افرادی آشنا به نظام حقوق بانکی بین‌الملل بود. در حال بررسی برخی از تغییرات در سیستم بانکی با مشورت‌هایی که صورت گرفت به خاوری رسیدم و از وی برای حضور در بانک ملی دعوت کردم. البته من هیچ رابطه شخصی با وی نداشتم، هرگز نه خاوری به منزل من آمده بود و نه من به منزل خاوری رفته بودم. نه من همسر و فرزندان او را می‌شناختم و نه او از خانواده من شناختی داشت. این را به این علت می‌گویم که در جریان استیضاح عده‌ای گفتند: حسینی با خاوری باجناق است. من به شوخی می‌گفتم: دست بر قضا من اصلاً خواهرزن ندارم که باجناق داشته باشم. مدتی بعد یکی از رسانه‌های منتقد دولت نوشت: خاوری پدرزن حسینی است که نهایتاً من از آنها شکایت کردم که اتفاقاً در دادگاه محکوم هم شدند. البته من به‌عنوان وزیر اقتصاد طبق روال در مورد احراز صلاحیت آقای خاوری به وظایف خود عمل کردم. به مدیر حراست دستور رسیدگی دادم، وی نیز بعد از بررسی و استعلام‌های لازم گفت مورد تأیید است و از نظر مراجع مسئول مانعی وجود ندارد.
اتفاقاً وقتی من به ایشان حکم دادم خیلی مورد تمجید قرار گرفتم. در سوابق خاوری احکام تشویقی زیادی از سوی اشخاص معنوی و حتی بالاترین مقامات اطلاعاتی و امنیتی کشور وجود دارد.
صلاحیت‌های تخصصی خاوری محرز بود. صلاحیت‌های عمومی و اخلاقی را نیز از طریق حراست وزارتخانه استعلام کردم و پاسخ این استعلام نیز مثبت بود. من باید چکار می‌کردم؟
 
برای انتخاب خاوری از سوی جریان یا فرد خاصی به شما توصیه‌ای صورت گرفت؟
 هیچ توصیه‌ای نشد. این سؤال را بارها از من در جاهای مختلف پرسیده‌اند. در خصوص بانک ملی، من به این جمع‌بندی رسیده بودم که باید تغییراتی ایجاد شود. به نظرم بزرگترین جرم خاوری، جرم حرفه‌ای او مبنی بر عدم بازگشت به کشور بود. در این باره توجیهی وجود دارد و البته من هم تحلیل‌هایی دارم. بالاخره وقتی جلسه‌ای تشکیل می‌شود که دو مدیرعامل ذینفع هستند، زمانی‌ که یکی از این دو مدیرعامل به جلسه دعوت می‌شود، ولی با دیگری حتی تماس هم گرفته نمی‌شود، معلوم است آن فرد دچار سوء‌تفاهم می‌شود.
 قبل از اینکه قضیه فرار خاوری به‌صورت علنی در کشور رسانه‌ای و قطعی شود، جهرمی در بیانیه‌ای اعلام می‌کند: «خاوری به کانادا رفته و دیگر هم بر نمی‌گردد.» به نظرتان می‌توان این حرف را یک پیش‌بینی ساده تلقی کرد؟ برخی آن را مشکوک می‌دانند.
 ‌از کجا می‌دانست؟ من در این باره اطلاعی ندارم و باید از خود آقای جهرمی در این باره سؤال کنید. زمانی که جهرمی نشست خبری گذاشت من امریکای لاتین بودم. زمانی هم که خاوری به انگلستان رفت هم در اجلاس پاییزه بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بودم. رفتن خاوری بزرگترین لطمه را به دولت زد. کما اینکه بیشترین باروت طرح استیضاح مرا، رفتن او ایجاد کرد. حتی آن زمان شایعه‌ای مطرح شد که من با آقای محسنی اژه‌ای تماس گرفتم و وساطت کرده‌ام که خاوری را بازداشت نکند. بعدها آقای اژه‌ای در گفت‌وگویی در مورد عدم بازداشت خاوری گفت: «ما دیدیم دلیلی برای بازداشت خاوری نداریم.» متأسفانه عده‌ای می‌خواهند آینده افراد را در گذشته زیر سؤال ببرند و این عقلاً غیر ممکن است.

 اصلاً خاوری برای چه کاری از کشور خارج شد؟
 به هر حال آقای خاوری مدیرعامل بانک ملی بود. بانکی در اصل ایرانی و وابسته به بانک ملی، تحت عنوان  PLC در انگلستان وجود دارد که زمانی یکی از بهترین بانک‌ها بود اما در سال‌های اخیر به‌دلیل تحریم‌ها فقط به تسویه حساب با مشتری‌ها می‌پردازد. خاوری به‌عنوان مدیرعامل بانک ملی برای شرکت در جلسه هیأت مدیره  PLCبه لندن می‌رود. اتفاقاً آقای سیف رئیس کل فعلی بانک مرکزی هم در آن جلسه حضور داشت. من در دوران وزارتم در ابلاغیه‌ای اعلام کرده بودم که طبق آن تمام کسانی که از من حکم دارند قبل از سفر به خارج از کشور باید از وزیر اقتصاد مجوز بگیرند. در همین راستا، کمیته‌ای با مسئولیت معاونت توسعه و سرمایه انسانی وزارتخانه تشکیل داده بودم که لزوم یا عدم لزوم این سفرها در آنجا بررسی می‌شد.
آقای خاوری به معاونت بانکی وزارتخانه اعلام کرده بود که می‌خواهد برای شرکت در جلسه هیأت مدیره  به انگلستان برود. معاونت بانکی وزارتخانه نیز، موضوع را به من اعلام کرد و من نیز آن را به این کمیته ارجاع دادم. این کمیته بعد از رسیدگی تأیید کرده بود که به‌دلیل اهمیت جلسه هیأت مدیره این سفر ضروری است. حالا خود این کمیته از نهاد ریاست‌جمهوری استعلام می‌گیرد.
در نهاد ریاست‌جمهوری نیز کمیته‌ای تحت عنوان «کمیته نظارت بر سفرهای خارجی کارکنان دولت» وجود دارد که یک نفر از نهاد ریاست‌جمهوری، یک نفر از وزارت اطلاعات و یک نفر از مجلس شورای اسلامی در آن حضور دارند. این کمیته نیز با سفر آقای خاوری موافقت می‌کند. من بعدها که از اجلاس بانک جهانی برگشتم، مدیر حراست بانک ملی به من گفت: «قبل از سفر به انگلیس، خاوری به من گفت: ببینید من ممنوع‌الخروج نباشم و بیهوده به فرودگاه نروم و برگردم.» مدیر حراست می‌گفت: ما هم تماس گرفتیم که آنها به ما گفتند: «ایشان مشکلی ندارند و ممنوع‌الخروج نیستند.» تا آنجا که من می‌دانم آقای خاوری حتی در جلسات هیأت مدیره PLC در انگلستان هم شرکت می‌کند، اما اینکه بعدها چه اتفاقاتی می‌افتد که او دیگر به کشور باز نمی‌گردد من نمی‌دانم و بی‌اطلاعم.

 استعفای خاوری به چه طریقی اعلام شد؟
 من ایران نبودم، ولی گویا خاوری استعفایش را از همان انگلستان به دفترم در تهران ارسال کرده بود.

 شما استعفا را پذیرفتید؟
 بله پذیرفتم. من قبل از سفرم به امریکا، به این جمع‌بندی رسیده بودم که سه مدیرعاملی که در این ماجرا درگیر بودند باید برکنار شوند تا به پرونده این ماجرا راحت‌تر رسیدگی شود. البته طبق قانون من فقط می‌توانستم خاوری را برکنار کنم، چون بانک صادرات و سامان خصوصی بودند، ضمن اینکه تعیین صلاحیت و سلب صلاحیت اعضای هیأت مدیره و مدیران عامل بانک‌ها در کشور بر عهده بانک مرکزی است. آقای خاوری پیش‌دستی کرد و استعفا داد. دو نفر دیگر نیز توسط هیأت مدیره بانک صادرات و سامان عزل شدند. البته الان که این اتفاقات را مرور می‌کنم می‌بینم انصافاً مدیرعامل بانک سامان تقصیری هم نداشت، اما در آن شرایط فضا به گونه‌ای بود که ادامه فعالیت وی برای خود بانک سامان هم به صلاح نبود. چون به هر حال شائبه‌هایی وجود داشت که این مدیران قصور کرده‌اند. در مورد خودم نیز به این جمع‌بندی رسیده بودم که برگزاری استیضاح روشنگر، بهتر از مسکوت ماندن آن یا استعفای خموش است. چرا که اگر استیضاح رأی بیاورد من برکنار می‌شوم و دیگر مسئولیتی بر عهده من نخواهد بود، اگر هم رأی نیاورد پس مسأله شفاف شده است.

 در این باره، اغلب مقامات بانکی به دادگاه احضار شدند؟
 نه، اعضای هیأت مدیره بانک‌های درگیر ماجرا برای تحقیق و به‌عنوان مطلع احضار شدند. البته تا آنجا که به یاد دارم کسی از هیأت مدیره بانک ملی برکنار نشد.

 فرزاد احمدی که برکنار شد؟
 نه، احمدی را من برکنار کردم.

 چرا؟
 احمدی یک مدیر بانکی، با سابقه خوب بود و هیچ تقصیری هم در این ماجراها نداشت. اما همان‌طور که به خود او هم گفتم: او به‌عنوان عضو هیأت مدیره از من حکم گرفته بود. اگر می‌دانست ریسک تنزیل این LC‌ها بالاست چرا این مورد را به من گزارش نکرد؟ ما به این نتیجه رسیدیم که به‌دلیل ریسک بالا، بانک ملی نباید درگیر تنزیل چنین حجم گسترده‌ای از LC‌های یک ذینفع می‌شد.

 شما به خاطر این پرونده استیضاح شدید. ولی در مجموع، استیضاح شما رأی نیاورد. چه کسانی برای برکنار شدن شما از وزارت اقتصاد تلاش داشتند؟
 به نظرم دو جریان وجود داشت. یکی جریان آشکار و دیگری جریان پنهان. جریان آشکار کسانی بودند که استیضاح مرا امضا کرده بودند. اما تأثیر جریان پنهان بیشتر بود. من تا یک هفته قبل از استیضاحم فکر می‌کردم آقای لاریجانی با استیضاح من مخالف است، اما بعدها متوجه شدم وی با استیضاح من موافق بود.

 چه زمانی فهمیدید؟
 48 تا 72 ساعت قبل از استیضاح متوجه شدم.
 
اما شواهد نشان می‌دهد لاریجانی از شما حمایت کرد؟
 روز جلسه استیضاح، صحنه تغییر کرد. این استیضاح خیلی پیچیده بود. به طور مثال چند نفر از نمایندگان مجلس که با آقای لاریجانی به سفر خارج از کشور رفته بودند با من تماس گرفته و گفتند: «لاریجانی در آنجا به ما می‌گفت یک وزیر عوض شود بهتر از یک هزینه بزرگ دیگر است.» روز قبل از جلسه استیضاح، وقتی با وی خصوصی صحبت می‌کردم صراحتاً به من گفت: «چرا استعفا نمی‌دهی؟» اما فضا و شرایط در روز استیضاح به گونه‌ای پیش رفت که آقای لاریجانی آن نطق دفاع را خواند.

از فضای رسانه‌ای کشور این طور برداشت می‌شد که حمایت‌ها و کمک‌های لاریجانی باعث شد استیضاح شما رأی نیاورد و شما برکنار نشوید؟
نمی‌توانم بگویم نطق لاریجانی به من کمک نکرد، اما رأی مخالفان استیضاح حدود 140 رأی و آرای ممتنع 10 رأی و در کنار اینها 90 نفر طرفدار استیضاح من بودند؛ یعنی با تمام فضاسازی‌هایی که صورت گرفت در مجموع 150 نفر با استیضاح من مخالف بودند. من در این رابطه به حرف‌های علی مطهری اشاره می‌کنم. او بعدها در مورد استیضاح من گفته بود: «مجلس منهای تخلف بزرگ بانکی، وزیر اقتصاد را وزیر موفقی می‌دانست.
دفاع وزیر مؤثر بود و استیضاح‌کنندگان دلایلی نداشتند، لذا رأی نیاوردن استیضاح وی به خاطر دفاع لاریجانی نبود.» اما در مورد سؤال شما باید بگویم لاریجانی تا میزانی به آرای ممتنع کمک کرد تا به رأی موافق به من تبدیل شوند. اما جریان استیضاح من آنقدر پیچیده بود که حتی تعداد قابل توجهی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس به من پیغام دادند «ما در جلسه استیضاح، به استیضاح تو رأی نخواهیم داد اما از ما انتظار نداشته باش در مجلس یا در گفت‌وگو با رسانه‌ها موافق یا به نفع تو صحبت کنیم. ما در مخالفت‌مان با دولت کار خودمان را می‌کنیم اما در قبال وزارت تو، انصاف را زیر پا نگذاشته و در مجلس به نفع تو رأی خواهیم داد.»
حتی دستغیب نماینده اصلاح‌طلب شیراز، شب قبل از استیضاح به دفتر من آمد و گفت: «حاضرم فردا از تو دفاع کنم، به هیچ جریان سیاسی هم کار ندارم. گرچه با دولت مخالفم اما از عملکرد تو دفاع می‌کنم.» افرادی مثل آقایان عثمانی، جانی عباسپور و نجفی نماینده مراغه نیز برای دفاع از من اعلام آمادگی کردند. در جریان استیضاحم چند چیز برایم روشن شد؛ یکی رفتار رئیس با من بود. احمدی‌نژاد به من گفت: من کاری به جریانات سیاسی ندارم. وی احساس می‌کرد من را به ناحق و به خاطر او تخریب می‌کنند، پس مرد و مردانه پای من ایستاد. در بین نمایندگان مجلس هم آقای بادامچیان در ظاهر و باطن از من حمایت می‌کرد. روزی وی پیش من آمد و گفت: «فقط آمده‌ام دلداریت بدهم.»
به هر حال بادامچیان فرد باتجربه و دوران‌دیده‌ای است. از او پرسیدم: «آقای بادامچیان، چرا دارد این برنامه‌ها پیش می‌آید؟» دستم را گرفت و گفت: یک روز خدمت شهید بهشتی رفتم تا با او درد دل کنم. آیت‌الله بهشتی گفت: «آقای بادامچیان برای اینکه این کشور و نظام بماند فقط نباید خون داد باید آبرو هم بدهیم.» او اضافه کرد: «آقای حسینی نگران نباشید.
برای حفظ نظام باید آبرو هم داد.» ضمن اینکه افرادی مانند آقایان حداد و ابوترابی نیز خیلی در این باره و حمایت از من در روز استیضاح کمک کردند. بهتر است چند مورد از این نقل قول‌ها را به شما بگویم. بعد از اینکه سخنرانی من در جلسه استیضاح تمام شد و از جایگاه پایین آمدم، چیزی حدود 100 نماینده برای تبریک به سمت من آمدند. ظهر همان روز آقای بروجردی در راهروی مجلس من را دید و گفت: دفاعیه شما حداقل 20 درصد رأی شما را بالا برد.
حتی خاطرم هست آقای مصباحی مقدم بین جلسه صبح و بعدازظهر روز استیضاح مصاحبه کرد و گفت: «با سخنرانی وزیر اقتصاد، استیضاح وی رأی نخواهد آورد.» شیخ قدرت علیخانی نماینده وقت قزوین چند ماه بعد از جلسه استیضاح پیش من آمد و گفت: در فاصله جلسه صبح تا عصر، من به اتفاق کاظم جلالی به آقای لاریجانی پیغام دادیم که چه شما از حسینی دفاع کنید چه نکنید استیضاح حسینی رأی نخواهد آورد. علیخانی تعبیری داشت که می‌گفت: «استیضاح تو رأی نیاورد، چون دلِ نمایندگان با تو بود.» من به این جمله باور داشتم.

 

بــــرش

پیغام نمایندگان به وزیر اقتصاد
من نمی‌توانم بگویم نطق لاریجانی به من کمک نکرد، اما رأی مخالفان استیضاح حدود 140 رأی و آرای ممتنع 10 رأی و در کنار اینها 90 نفر طرفدار استیضاح من بودند، یعنی با تمام فضاسازی‌هایی که صورت گرفت در مجموع 150 نفر با استیضاح من مخالف بودند. من در این رابطه به حرف‌های علی مطهری اشاره می‌کنم. او بعدها در مورد استیضاح من گفته بود: «مجلس منهای تخلف بزرگ بانکی، وزیر اقتصاد را وزیر موفقی می‌دانست. دفاع وزیر مؤثر بود و استیضاح‌کنندگان دلایلی نداشتند، لذا رأی نیاوردن استیضاح وی به خاطر دفاع لاریجانی نبود.» اما در مورد سؤال شما باید بگویم لاریجانی تا میزانی به آرای ممتنع کمک کرد تا به رأی موافق به من تبدیل شوند. اما جریان استیضاح من آنقدر پیچیده بود که حتی تعداد قابل توجهی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس به من پیغام دادند «ما در جلسه استیضاح، به استیضاح تو رأی نخواهیم داد اما از ما انتظار نداشته باش در مجلس یا در گفت‌وگو با رسانه‌ها موافق یا به نفع تو صحبت کنیم. ما در مخالفت‌مان با دولت کار خودمان را می‌کنیم اما در قبال وزارت تو، انصاف را زیر پا نگذاشته و در مجلس به نفع تو رأی خواهیم داد.»

 

بــــرش

خاوری برای خروج از کشور مشکلی نداشت
آقای خاوری به معاونت بانکی وزارتخانه اعلام کرده بود که می‌خواهد برای شرکت در جلسه هیأت مدیره  PLC به انگلستان برود. معاونت بانکی وزارتخانه نیز، موضوع را به من اعلام کرد و من نیز آن را به این کمیته ارجاع دادم. این کمیته بعد از رسیدگی تأیید کرده بود که به‌دلیل اهمیت جلسه هیأت مدیره این سفر ضروری است. حالا خود این کمیته از نهاد ریاست‌جمهوری استعلام می‌گیرد. در نهاد ریاست‌جمهوری نیز کمیته‌ای تحت عنوان «کمیته نظارت بر سفرهای خارجی کارکنان دولت» وجود دارد که یک نفر از نهاد ریاست‌جمهوری، یک نفر از وزارت اطلاعات و یک نفر از مجلس شورای اسلامی در آن حضور دارند. این کمیته نیز با سفر آقای خاوری موافقت می‌کند.

 

بــــرش

لطمه بزرگ فرار خاوری به دولت
زمانی که جهرمی نشست خبری گذاشت من امریکای لاتین بودم. زمانی هم که خاوری به انگلستان رفت هم در اجلاس پاییزه بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بودم. رفتن خاوری بزرگترین لطمه را به دولت زد. کما اینکه بیشترین باروت طرح استیضاح مرا، رفتن او ایجاد کرد. حتی آن زمان شایعه‌ای مطرح شد که من با آقای محسنی اژه‌ای تماس گرفتم و وساطت کرده‌ام که خاوری را بازداشت نکند. بعدها آقای اژه‌ای در گفت‌وگویی در مورد عدم بازداشت خاوری گفت: «ما دیدیم دلیلی برای بازداشت خاوری نداریم.» متأسفانه عده‌ای می‌خواهند آینده افراد را در گذشته زیر سؤال ببرند و این عقلاً غیر ممکن است.

 

جستجو
آرشیو تاریخی