گفتوگوی «ایران اقتصادی» با رئیس اتاق مشترک ایران و چین درباره دستاوردهای پیوستن ایران به بریکس
پایان معطلی اقتصاد ایران به امریکا و اروپا
به همت و دیپلماسی قوی که دولت سیزدهم داشت، ایران به گروه بریکس پیوست؛ گروهی که اعضای اصلی آن کشورهای چین، هند، روسیه، برزیل و آفریقای جنوبی هستند. این گروه که 40 درصد جمعیت جهان را در خود گنجانده، سهم 31.5 درصدی از تولید ناخالص داخلی جهان دارد. عضویت در بریکس برای برخیها به خصوص آنهایی که فقط تجارت با امریکا و اروپا را قبول دارند، خبر خوشایندی نبود، چرا که میدانند ایران با عضویت در گروه و پیمانهای مهم از انزوا خارج میشود و میتواند بدون دلار سطح مبادلات تجاری خود را افزایش دهد. در سال 1401 تجارت غیرنفتی ایران با کشورهای عضو بریکس با 14 درصد رشد به بیش از 38 میلیارد دلاررسید. این موضوع نشان میدهد که روزهای خوبی در انتظار اقتصاد ایران است. در این خصوص با مجیدرضا حریری، رئیس اتاق مشترک ایران و چین گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میآید.
پذیرفتن ایران در بریکس یا همان گروه 5، چه تأثیری در فعالیتهای اقتصادی ایران خواهد داشت؟ و آیا میتوان از انزوای کشورهای متخاصم علیه ایران، خارج شویم؟
فارغ از اینکه تحریم هستیم یا خیر، باید به یک نکته بپردازیم و آن اینکه ما باید یاد بگیریم که با دنیا در پیمانهای دوجانبه، چندجانبه، منطقهای و گروهی همکاری کنیم. با وجود تمام تلاشهایی که دولت سیزدهم انجام داده است اما اینکه این امر مطلوب ما و حد نهایتی است که میتوان با دنیا ارتباط برقرار کرد، قطعاً نیست و هنوز فاصلههایی وجود دارد. بهتر است با همه کشورها و پیمانهایی که وجود دارد، همکاری کنیم. وقتی ما بخواهیم وارد پیمان، همکاری دوجانبه و چندجانبه شویم، 50 درصد درخواست ماست و 50 درصد دیگر طرف و گروه مقابل است. از آنجا که در کوتاه مدت و حتی میان مدت، چشماندازی مبنی بر مراوده تجاری با امریکا و اروپا نداریم، همکاری با دیگر کشورها و حضور در سایر پیمانها به پویایی اقتصاد کمک میکند. ما منعی در همکاریهای اقتصادی با اروپا و امریکا نداریم، اما آنها نمیخواهند که تعاملی داشته باشند؛ آنها میخواهند شرایطی را به ما تحمیل کنند که با منافع ملی ما در تضاد است.با این اوصاف پیوستن ما به هر پیمانی، نکته مثبتی است.
برای آنکه امریکا نتواند ما را منزوی کند باید سطح ارتباطات خود را با کشورهای مختلف افزایش دهیم؛ البته اگر تحریم هم نبودیم بایستی به این سمت حرکت میکردیم. اگر ما دیوار انزوا را ترک بزنیم یا شکاف دهیم، قطعاً کشورهای متخاصم و علیه ایران، به خواستههای خود نمیرسند. طی دو سال اخیر بواسطه دیپلماسی قوی که دولت سیزدهم داشته، توانستیم دیوار انزوایی را که امریکا به دنبال آن بود، شکاف دهیم. به صورت رسمی بیش از 100 میلیارد دلار مبادلات تجاری داریم و این عدد منهای کالاهای قاچاق است، لذا میتوان گفت که ایران توانسته تحریمها را بیاثر کند. برای آنکه اعداد تجاری کشور افزایش پیدا کند، ضرورت دارد که به پیمانهای مختلف بپیوندیم. قاعدتاً خطری که اقتصاد ایران را تهدید میکند، بیش از 70 درصد مبادلات فرامرزی ایران، محدود به 5 الی 6 کشور (عراق، افغانستان، چین، امارات و ترکیه) است. از همین رو بایستی مبدأ و مقصد (واردات و صادرات) کالایی کشور را متفاوت کنیم. یکی از راهها استفاده از ظرفیت پیمانهای مشترک و همکاریهای دوجانبه و چندجانبه است. مکانیسم روابط اقتصادی در دنیا در حال تغییر است. تسلط یکجانبه امریکا بر اقتصاد زیرسؤال رفته است. بشدت علایمی دیده میشود که کشورها تمایل دارند با پول ملی خود معامله کنند و همچنین در پیمانهایی قرار گیرند که ارزهایی غیر از دلار مبنای معاملاتشان قرار گیرد. این امر نویددهنده روزهایی است که در آینده تسلط امریکا بر اقتصاد دنیا کاهش قابل توجهی پیدا کند؛ شاید این موضوع طی دو سال آینده محقق نشود اما با توجه به رویکردی که سران کشورها دارند، چنین امری با سرعت (طی 10 سال آینده) اتفاق خواهد افتاد. لذا بهتر است که ایران هم جای خود را در اقتصاد آتی دنیا که دیگر امریکا نقش بلامنازع در آن ندارد، حفظ کند. اکثر پیمانها براساس ضدیت با سلطه امریکا ایجاد شده است، بویژه بریکس که چنین امری را با جدیت دنبال میکند.
از سویی عمده صادرات ایران مواد معدنی و مشتقات نفتی است. در پیمان بریکس و سازمان کنفرانس شانگهای میبینیم که هند و چین به عنوان بزرگترین مصرف کنندگان نفت و مواد اولیه معدنی در دنیا حضور دارند؛ این امر فرصت برای ایران است تا روابط خود را که از قدیم با این کشورها داشته است با مکانیسمهای موجود در پیمانهای مشترک توسعه دهد. با سایر کشورها در قالب اوراسیا، پیمان شانگهای و... چنین فرصتهای ایجاد شده است.
آیا عضویت ایران در پیمانهای بینالمللی به منزله آن است که دیگر دولت به دنبال مذاکره با امریکا و کشورهای اروپایی نیست؟
چنین برداشتی را ندارم؛ عضویت ایران در پیمانهای بینالمللی، در تضاد با مذاکرات نیست. دولت سیزدهم به صورت هوشمندانه پیگیر توسعه روابط خارجی است و نمیخواهد اقتصاد و سیاست خود را معطل تصمیمهای اروپا و امریکا کند. هر کدام از اتفاقهایی که در حوزه بینالملل دنبال میشود با هدف توسعه روابط و تسهیل در فعالیتهای تجاری است. باید بپذیریم که دولت نمیتواند دست روی دست بگذارد تا ببیند امریکا و اروپا فضای همکاریهای مشترک را چگونه میخواهند، دنبال کنند. به هر ترتیب ما باید سناریو و راهکارهای جایگزین داشته باشیم که اگر تحریمها ادامه پیدا کرد، بدانیم چگونه مراودات تجاری خود را به سرانجام برسانیم. دولت سیزدهم سیاست درستی را در روابط بینالملل اتخاذ کرده است. در حوزه برجام ماندهایم، قطع مذاکرات را اعلام نمیکنیم و در کنار آن به پیمانهای جهانی که مخالف سلطه امریکاست، میپیوندیم. باید شرایطی فراهم شود که اثرات تحریم در کشور به حداقل برسد. اتفاقهای طی دو سال اخیر، حاصل دیپلماسی قوی دولت سیزدهم است.
اعتقاد دارید که نقش امریکا در اقتصاد بینالملل در حال کمرنگ شدن است؟
بدون شک امریکا طی چند سال آینده دیگر، تعیینکننده بازارهای جهانی نیست. امریکا با استفاده پرشمار از تیغی به نام تحریم، در حال تضعیف شدن است. امریکا کشورهای مختلفی چون ایران، چین، روسیه، ونزوئلا، بلاروس، کوبا و... را تحریم کرده و حال این تیغ در حال کند شدن است. وقتی بر تعداد کشورهای تحت تحریم اضافه میشود، عملاً باشگاه کشورهای تحریم شده امریکا در حال افزایش است که خودشان در حال تبدیل شدن به یک قدرت (کشورهای تحریمشده هر کدام پتانسیل و ظرفیت اقتصادی بسیار بالایی دارند)هستند. سیاستگذاری اشتباه امریکا باعث شد که این روزها به سمت تضعیف شدن حرکت کند.
عضویت ایران در بریکس چه پیامی به امریکا و کشورهای همسوی آن دارد؟
امریکا اگر بخواهد تیغ تحریم را بر سر هر کشوری فرود بیاورد، نتیجه آن کند شدن تیغ تحریم است. امریکا اگر روش فعلی خود را ادامه دهد، به نقطهای میرسد که منافع بینالمللیاش به خطر خواهد افتاد. اقتصاد دنیا در حال گردش به سمت آسیا (چین، اندونزی و هند) است و لذا ایران هم در این حوزه نقشآفرین خواهد شد. کشورهای آسیایی یاد شده در اردوگاه امریکا قرار ندارند و نمیخواهند سلطه امریکا بر اقتصاد کشورشان ادامه پیدا کند. پیوستن ایران به بریکس هم نشان داد که تحریمهای امریکا باعث زمین خوردن اقتصاد ایران نخواهد شد. کشورهایی که تحریم نیستند و رابطه خوبی هم با امریکا (امارات، عربستان و...) دارند، به دلیل مشابهت با اقتصاد ایران (اقتصاد مبتنی بر فروش نفت) در پیمانهایی که ما حضور پیدا کردیم، آنها هم میخواهند عضو شوند. اگر این روش برای کشورهای خاورمیانه غلط بود، تمام این کشورها به دنبال پیوستن به پیمانهای بینالمللی نبودند. ما موفق شدیم از دو سال پیش با عضویت در اوراسیا، شانگهای و بریکس جایگاه خوبی برای اقتصاد ایران، فراهم کنیم.
بــــرش
دولت سیزدهم از ابتدای فعالیت خود در تلاش است تا بستر توسعه روابط خارجی را فراهم کند، اما فعالان اقتصادی همواره گلهمند و ناراضی هستند. حال پیوستن ایران به بریکس میتواند سیگنالهای مثبت به فعالان اقتصادی بدهد؟
فعالان اقتصادی، آنهایی که به صورت واقعی در حوزه تجارت(صادرات و واردات) فعال هستند، متوجه شدند که فضای تنفسی آنها در مقایسه با 9 ماه اخیر بسیار بهتر شده است؛ یعنی نسیمهای جدیدی در اقتصاد ایران وزیده شده است. اما فعالان اقتصادی که چنین دیدگاهی ندارند چشمشان به رسانههای غربی است، این افراد بدون شک فعال اقتصادی نیستند و تنها پوشش یک تاجر را دارند. این افراد گروههای سیاسی هستند که وضعیت دو سال قبل و سلطه غرب را قبول دارند. اشکالی در این موضوع نیست. از آنجا که جهان بینی این افراد تضعیف شده است، میخواهند تحت عنوان فعال اقتصادی ابراز نارضایتی کنند. این افراد قطعاً مشغول فعالیت اقتصادی نیستند و اگر نه هر عقل سلیمی میداند باز شدن هر پنجرهای به سمت دنیا، برای تجارت فرامرزی کشور، یک فرصت محسوب میشود.