گزارش «ایران اقتصادی» از برخی مواضع و تحلیلهای سوگیرانه فرشاد مؤمنی در سالهای اخیر
طومار مغالطهها
فرشاد مؤمنی بدون توجه به شاخصها و متغیرهای اقتصاد کلان که نشانههای بهبود وضعیت اقتصادی را گواهی میدهند صرفاً بر اساس میزان خروج نیروی کار شاغل در صنعت به عملکرد اقتصادی دولت سیزدهم انتقاد کرد!
فرشاد مؤمنی که خود را اقتصاددان میداند و داعیه نگاه راهبردی و بدیع در اقتصاد دارد اخیراً بدون ارائه و استناد به هیچ یک از شاخصها و متغیرهای اقتصاد کلان که وضعیت و روند اقتصادی کشور را نشان میدهد و میتوان عملکرد دولتها را با آنها ارزیابی کرد، عملکرد اقتصادی دولت سیزدهم را تنها بر پایه خروج تعدادی از جمعیت نیروی کار شاغل از بازار کار، افتضاح خواند و این در حالی است که پایینترین نرخ بیکاری در 20 سال اخیر در دولت سیزدهم رقم خورده است.
البته این اظهار نظر سوگیرانه مؤمنی به عنوان اقتصاددان نزدیک به جریان اصلاحطلبان، نخستین ارائه اشتباه آماری وی نبوده است و این عضو هیأت علمی اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بهکرات در طول 2 دهه اخیر به آمارسازی و اتخاذ مواضع غلط و سوگیرانه دست زده است. احتمالاً یکی از بارزترین اظهارات مؤمنی، اعلام پیروزی زودهنگام میرحسین موسوی در انتخابات سال 1388 است که میتوان این اظهار نظر را به عنوان یکی از جرقههای فتنه 88 دانست.
در همان ساعت 19 روز رأیگیری انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، فرشاد مؤمنی عضو ستاد مهندس موسوی گفت: «میرحسین موسوی در آستانه شکستن رکورد 30 میلیون رأی است.» این اولین ادعای دروغی بود که درباره پیروزی موسوی منتشر شد و شعله یک فتنه 8 ماهه را در کشور به پا کرد.
آمار اشتباه فرشاد مؤمنی درباره سرانه مصرف گوشت
یکی دیگر از اظهارات نادرست فرشاد مؤمنی درباره میزان سرانه مصرف گوشت در کشور بود که سال 1400 آن را بیان کرد. وی عنوان کرد: «آیا شهروندان گرامی و حکومتگران میدانند که در بدترین سالهای جنگ بر اساس گزارشهای رسمی بانک مرکزی و مرکز آمار، خانوادههای این مملکت سالانه 122 کیلو گوشت قرمز مصرف کردهاند و این میزان الان به 6 تا 7 کیلو در سال رسیده است؟»
این ادعا بعداً توسط چهرههای ضد انقلاب بازنشر پیدا کرد و تلاش شد اینطور القا شود که این آمار نشان میدهند پس از انقلاب، استاندارد زندگی کاهش چشمگیری پیدا کرده است. این در حالی است که آمار ارائه شده توسط مؤمنی با استناد به گزارشهای رسمی و پژوهشهای علمی، ایرادات آشکار دارد، همچنین وی بدون ادای احترام به ساحت دانش و پژوهش، اشتباه خود را اصلاح نکرد یا دستکم مستندات خود را نیز ارائه نکرد.
جواد صالحی اصفهانی از اساتید اقتصادی مقیم امریکا در یادداشتی با عنوان «Fact checking the meat consumption of Iranians» به نقل از محاسبات پایاننامه دکترای دکتر مجتهد در دانشگاه ایالتی Iowa، متوسط مصرف گوشت قرمز ایرانیان در سال 1975 (1354 شمسی) را 16.4 کیلوگرم عنوان میکند. حال اگر فرض کنیم بعد خانوار در سالهای جنگ 4 نفر بوده و سرانه مصرف گوشت قرمز مدنظر مؤمنی در ایام جنگ 30.5 کیلوگرم بوده است، سؤال اینجاست که چطور سرانه مصرف گوشت قرمز با وجود انقلاب و جنگ، در طول این سالها نسبت به سال 1354 شمسی تقریباً 2 برابر شده است!؟
مؤمنی، میزان مصرف گوشت قرمز هر خانوار در سال 1400 را 6 تا 7 کیلوگرم عنوان کرده است. این در حالی است که بر اساس گزارش برآورد مصرف کالاهای اساسی در کشور (مرکز آمار ایران‐بر اساس نتایج طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوار برای سالهای 1390 تا 1398)، پیشبینی شده است که سرانه مصرف گوشت قرمز کشور در سال 1399 برابر با 7 کیلوگرم و در سال 1400 برابر با 6 کیلوگرم باشد. این در حالی است که بعد خانوار اکنون 3.3 نفر است. بنابراین مصرف هر خانوار (بر اساس پیشبینی مرکز آمار) برابر با 19.8 کیلوگرم است، نه 6 کیلوگرمی که فرشاد مؤمنی ادعا کرده است.
با توجه به اینکه چهرههای بیسواد ضدانقلاب، با استناد به این ادعای وی به جمهوری اسلامی و رهبرانش میتازند، خوب است وی به عنوان یک اقتصاددان توضیح دهد که آیا صرفاً بررسی تغییرات «مصرف گوشت قرمز» میتواند نشاندهنده عملکرد جمهوری اسلامی باشد!؟ آیا علمی و دقیق، آن نیست که از تغییرات درآمد سرانه (بر اساس برابری قدرت خرید) برای پایش تحولات سفرههای مردم استفاده کنیم!؟
همچنین، نکته مهمتر اینکه مجموع مصرف گوشت و مرغ در این سالها چه تغییری کرده است! وقتی مجموع مصرف گوشت را بررسی میکنیم، افزایش میزان مصرف گوشت در کشور از سالهای پیشاز انقلاب تا امروز را میبینیم.
جواد صالحی اصفهانی در یادداشتی که پیشتر نامش ذکر شد، توضیح میدهد که در سال 1354 شمسی، سرانه مصرف گوشت قرمز برابر با 16.4 کیلوگرم و سرانه مصرف مرغ برابر با 3.3 کیلوگرم بود. یعنی ایرانیان در آن سال مجموعاً 19.7 کیلوگرم گوشت مصرف میکردند. این در حالی است که در سال 2019 این رقم به 12 کیلوگرم گوشت قرمز و 29 کیلوگرم گوشت مرغ رسید که در مجموع، معادل 41 کیلوگرم رسید. یعنی بیش از 2 برابر سال 1354. بنابراین آمارهای رسمی و پژوهشهای معتبر علمی نشان میدهند که ادعای فرشاد مؤمنی چندان صحیح نیست؛ اگر چه میزان مصرف گوشت قرمز در سالهای پس از انقلاب اسلامی کاهش یافته است (که بخش عمده این کاهش، به دلیل تشدید تحریمهای ظالمانه امریکایی در دهه 1390 است)، اما در مقابل میزان مصرف گوشت مرغ افزایش قابل ملاحظهای داشته؛ بهطوری که وقتی مجموع این دو مورد بررسی قرار میگیرد، روند مصرف گوشت ایرانیان پس از انقلاب افزایش قابل توجهی داشته است.
دفاع جانانه مؤمنی از رانت ارزی 4200 تومانی
یکی دیگر از اظهارنظرهای عجیب مؤمنی درباره رانت ارز 4200 تومانی است که دولت سیزدهم این سیاست را اصلاح کرد تا حمایت از قدرت خانوارها به بهترین شیوه عملیاتی شود اما مؤمنی در آن دوره زمانی به عنوان مدافع ارز 4200 تومانی، مخالفت خود را با حذف ارز ترجیحی اعلام کرد و با ادعایی عجیب اظهارنظر کرد: رانت ناشی از حذف ارز 4200 تومانی 7.5 برابر بودجه عمومی کشور است.
مؤمنی مدعی شد: من با متدولوژی توماس پیکتی اندازه رانتی را که در اثر همین یک اقدام بر سر کشور خواهد آمد با فرض اینکه اینها متنبه شوند و از انجام این کار مخرب و ضدتوسعهای صرف نظر کنند و رشد تورم در همین استاندارد 8 ماهه اخیر بماند، اندازهگیری کردم. رقم حاصله معادل 7.5 برابر کل بودجه عمومی کشور در سند لایحه بودجه 1401 است.
در حالی که با گذشت بیش از یک سال از اجرای این طرح مشخص شده نه تنها هیچ رانتی توزیع نشد بلکه رانت تخصیص ارز ترجیحی نیز حذف شد و حمایت ریالی به مصرفکننده نهایی اصابت کرد و مؤمنی هیچگاه محاسبات ادعای خود را منتشر نکرد و این موضوع به ذهن میرسد که اساساً محاسباتی انجام نشده است.
سازمان برنامه و بودجه با رد انتقادات فرشاد مؤمنی از سیاستهای دولت سیزدهم از جمله حذف ارز 4200 تومانی، اعلام کرد: دولت سیزدهم از همان ابتدا با توجه به هدررفت منابع کشور بهدنبال حذف ارز ترجیحی بود، منابع کشور در قالب رانت سالها بین وابستگان سیاسی و جناحی دولت قبل توزیع شد؛ نتیجه هم این شد که بر اساس اعلام قوه قضائیه تنها یکهزار و 250 پرونده قضایی در این خصوص تشکیل شده است، واضح است که نفع چندانی از این ارز ارزان هم به سفره مردم نرسید؛ میانگین قیمت کالاهایی که از آذرماه 96 تا آذرماه 1400 ارز 4200 تومانی گرفتند 316.7 درصد افزایش داشته است حالآنکه کالاهایی که ارز ترجیحی نگرفتند هم در همین مدت 388 درصد رشد داشتهاند؛ بهعبارت دیگر آمار بیانگر این است که ارز 4200 تومانی بهجای حفظ قدرت خرید مردم، قدرت پولی برخی واسطهها و دلالان را افزایش داده است.
مخالفت مؤمنی با اقتصاد دانشبنیان و مغالطه در آمار
فرشاد مؤمنی همچنین سال گذشته طی سخنانی با حمله به سیاستهای دانشبنیانی کشور، رشد 100 برابری این شرکتها را در کنار کاهش 36 درصدی تولید کشور قرار داده و ناموفق بودن سیاستهای دانشبنیان را نتیجه گرفته است.
وی با کنار هم گذاشتن لغاتی نظیر اقتصاد دانشبنیان یا بنگاه دانشبنیان، طعنهای به این سیاست اقتصادی نظام جمهوری اسلامی ایران زده است. مؤمنی که در دهه شصت جزو مشاوران نخستوزیر وقت بود، سعی میکند هر از چندگاهی با انتشار مطالبی جنجالی بر سر زبانها بیفتد.
وی ادعا کرد که با وجود 100 برابر شدن تعداد شرکتهای دانشبنیان، سرانه تولید داخلی 36 درصد سقوط کرده است، و از اینجا نتیجه میگیرد که شرکتهای دانشبنیان در راستای اهداف توسعه صنعتی حرکت نمیکنند.
اول اینکه، این مسأله به نوعی مغالطه و قیاس مع الفارق است؛ چرا که این دو اصلاً ارتباط علت و معلولی به صورت خطی ندارند. برای مثال میتوان در مقابل این ادعا مطرح کرد که اگر شرکتهای دانشبنیان نبودند سرانه تولید بیشتر از اینها سقوط میکرد.
دوم اینکه، دلیل عمده سقوط سرانه تولید داخلی در دهه نود عمدتاً ناشی از کاهش سهم نفت در اقتصاد به دلیل تحریم نفت خام بوده و اساساً ارتباطی با مسأله اقتصاد دانشبنیان نداشته است.
سوم اینکه، صد برابر شدن تعداد شرکتهای دانشبنیان نوعی دیگر از مغالطات برای کوچک نشاندادن کیفیت این شرکتها است. در حالی که این شرکتها از ابتدای دهه نود اصلاً وجود نداشتند و در سال 1392 اولین شرکت دانشبنیان ثبت رسمی شد که امروز تعداد این شرکتها به عدد 6800 رسیده است. اتفاقاً رشد این شرکتها خبر از نیاز مبرم اقتصاد ایران به این ساختار جدید میدهد. در راستای ادعای عدم نقش این شرکتها در سرانه تولید داخلی، دکتر ستاری معاون علمی فناوری ریاست جمهوری، رقم تولیدات این شرکتها را در سال 97 و تنها 5 سال بعد از تأسیس اولین شرکت دانشبنیان چیزی در حدود 90 هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود که این رقم برابر 5 درصد سهم تولید ناخالص داخلی در آن زمان است.
بــــرش
واکنش مرحوم پژویان به اظهارات اقتصادانانی نظیر مؤمنی
مرحوم دکتر جمشید پژویان چند هفته قبل از فوتش به انتقاد از اقتصاددانی نظیر دکتر فرشاد مؤمنی پرداخت و گفت: افرادی نظیر فرشاد مؤمنی تکنیکهای اقتصادی را بلد نیستند و فقط حرف میزنند و آنها چیزی از اقتصاد نمیدانند و بهتر است مطالعه کنند.