اولین پروتکل بلندمدت کشور پس از انقلاب
اجلاس مشترک بین ایران و شوروی در مسکو برای انعقاد قرارداد سال 2000 را که اولین پروتکل بلندمدت با کشور خارجی بود، برگزار کردیم که نتایج خوبی هم برای ما به همراه داشت
در شمارههای قبلی ایران اقتصادی، ضمن انتشار بخشهای نخست جلد دوم کتاب محرمانههای اقتصاد ایران، اظهارات محمدجواد ایروانی؛ وزیر اقتصاد سالهای 64 تا 68 مرور شد. وی در کتاب به نحوه شکلگیری جریانات جدید اقتصادی پس از انقلاب در برخی بخشهای اقتصادی از جمله بانکها و وزارت بازرگانی، نحوه تأمین ارز، رایزنی با کشورها برای فعالیتهای بینالمللی اقتصادی ایران، نحوه تعامل وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در آن دوره پرداخت. همچنین ایروانی به مسائل مربوط به زمینهسازی برای اسلامی شدن بانکها و تغییر قوانین در نظام بانکی پرداخت و برخی تعاملات و اختلافات با مجلس آن روزها را نیز تشریح کرد. در شماره امروز مباحثی پیرامون ستاد هماهنگی روابط اقتصادی خارجی و گسترش روابط با سایر کشورها مطرح شده است.
میتوانید توضیح بیشتری در مورد بانک توسعه اسلامی بدهید؟
سازمان کنفرانس اسلامی کمیتهای به نام کمیته دائمی همکاریهای تجاری اقتصادی دارد که مرکز آن در استانبول ترکیه است. بانک توسعه اسلامی نیز یکی از نهادهای برخاسته از کمیته مذکور است که کشورهای عضو سازمان میتوانند به عضویت بانک مذکور درآیند، بنابراین هدف آن، توسعه و همافزایی همکاریهای اقتصادی بین کشورهای اسلامی و نیز جوامع اسلامی کشورهای غیراسلامی است. کمیته مذکور برنامههای اقدام گوناگونی دارد که در هر اجلاس یکی از آنها در دستور کار قرار میگیرد.
آیا در جلسه کمیته دائمی شرکت داشتید؟
بله، اتفاقاً اولینبار با دکتر محمدعلی رئیس بانک توسعه اسلامی در همان اجلاس دیدار داشتم. سفر جالبی بود. در فرودگاه استانبول به جای وزیر اقتصاد، وزیر آموزش و پرورش ترکیه از من استقبال کرد. البته از من عذرخواهی کرد و گفت که وزیر اقتصاد مشغول امور اجلاس است و نتوانست به فرودگاه بیاید. به وی گفتم مسئولیت شما چیست؟ گفت من در اصل وزیر دفاع ترکیه هستم، ولی به من وزیر آموزش و پرورش میگویند. گفتم چطور؟ گفت: «سربازان و افسرانی که در آینده از کیان ترکیه و اسلام دفاع خواهند کرد من آنها را تربیت خواهم کرد.» فهمیدم زیر پوست نظام میلیتاریستی خبرهایی است. در این سفر با مرحوم حسینی شاهرودی رئیس کمیسیون اقتصاد مجلس و مهندس سعیدیکیا وزیر راه که برای برنامه اقدام ارتباطات کمیته دائمی آمده بود، همراه بودیم.
در افتتاحیه اجلاس، ژنرال کنعان اورن رئیس جمهور ترکیه هنگام قرآن خواندن شرکت نکرد. او فردی ضد مذهب و سکولار بود. یادم هست قاری که قرآن تلاوت میکرد، قرائتش را با آیه «الا اِنَّ حزبالله هم الغالبون» به پایان رساند. پس از قرآن، آقای ژنرال اورن به همراه هفده دخترک جوان با وضعیت کاملاً زننده و پوشش قبیح وارد اجلاس رسمی کمیته دائمی اقتصادی سازمان کنفرانس اسلامی شد! ترکیه پس از انقلاب اسلامی مدل بدیل امریکاییها برای حکومت اسلامی در مقابل الگوی جمهوری اسلامی ایران القا میشد. در آن اجلاس چالش فراوانی در مباحث مختلف داشتیم. یادم هست با نماینده مصر بر سر گنجاندن چگونگی کمک به سرزمینهای اشغالی از طریق رژیم صهیونیستی، به چالش برخوردم. نماینده مصر به من گفت مصوبه اتحادیه عرب اینگونه بود. گفتم اینجا سازمان کنفرانس اسلامی است و با این روش رژیم صهیونیستی را مشروعیت میدهید و معلوم نیست منابع چه میشود. خلاصه موارد اصلاح پیشنهادی را در مصوبه جایگزین کردند. البته در آخر روی یک بند دیگر تحفظ Reservation گذاشتم. در همان زمان از صندلی خود بلند شدم، مرحوم حسینی شاهرودی گفت: «کجا میروی» گفتم: «میخواهم مطمئن شوم دبیرخانه چگونه اصلاحات را انجام میدهد.» گفت: «بیچارهشان کردی بس است.»
جو سیاسی ترکیه خیلی ضد مذهبی بود؟
بله، حکومت نظامیان بود که سابقه کودتاهای تاریخی و سلطه درازمدت داشته و ارتباط وثیقی با امریکاییها داشتند. اتفاقاً همان موقع وقتی در ترکیه بودیم در میهمانی که رئیس جمهور ترکیه به افتخار اجلاس کنفرانس اسلامی داده بود شرکت کردیم. در لابی محل میهمانی که همه چند دقیقهای با هم صحبت میکنند، به شوخی و مزاح به آقای سعیدیکیا گفتم: «امروز دین خود را از دست خواهیم داد!» گفت: «چطور؟ چه شده مگر؟» گفتم «مشروب سرو میکنند.» دیدم دستپاچه شد و گفت: «مطمئنی و خبر قطعی داری؟» گفتم: نه، ولی حدس میزنم. آقای سعیدیکیا و آقای متکی سفیرمان در ترکیه را صدا زد و گفت: ترکها چه برنامههایی برای میهمانی امشب دارند؟ متکی رفت پرسوجو کرد و برگشت به ما اطلاع داد: «بله، مشروب و آواز جزو برنامه شام امشب است.»
هر دو دستپاچه شده بودند. پیشنهاد دادم برویم با تورگوت اوزال نخستوزیر و همچنین رئیس جمهور ترکیه سلام و احوالپرسی کنیم و سپس بیسر و صدا از ساختمان خارج شویم. همینطور هم شد. آقای اوزال خیلی استقبال کرد و قرار جلسه فردا را با وی گذاشتیم. درباره اوزال این را بگویم که وی فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد بود و همواره اجرای مالیات بر ارزش افزوده در ترکیه را افتخار خود میدانست که انصافاً کار اقتصادی بسیار بزرگ و اساسی بود. پس از دیدار با اوزال، نزد کنعان اورن رفتیم و با او هم سلام و علیک کردیم. به دوستان گفتم: «هر کاری کردم معطل نکنید شما هم انجام دهید.» انگلیسی نمیدانست، ابتدا دست و پا شکسته یکی دو لغت تعارفی به زبان آذری خوش و بش کردیم و با دست ما را به سمت سالن میهمانی تعارف کرد. خودم را به تغافل زدم و برعکس با شتاب از سوی دیگر به طرف خروجی ساختمان برگشتم. آقای سعیدیکیا نیز همینطور بعد از من آمد. اورن که تعجب کرده بود دیگر دست متکی را رها نکرد. خلاصه متکی به زحمت خود را از دست او خلاص کرد. وقتی به خروجی ساختمان رسیدیم انبوه عکاسان و فیلمبرداران آنجا ایستاده بودند.
از ما سؤال کردند چه شده و کجا میروید؟ از آنجا که وقت نماز مغرب بود گفتیم: میرویم نماز بخوانیم و خلاصه میهمانی را ترک کردیم. فردای آن روز در صفحه اول روزنامه «حریت» عکس رنگی هر سه ما را با هم هنگام خروج از میهمانی انداخته بودند. یادم هست آن روزنامه با تیتر درشت نوشته بود: «Mulla Skandalsi» یعنی توطئه ملاها و توضیح داده بود که هیأت ایرانی به بهانه نماز در جلسه میهمانی که در آن مشروبات الکلی و رقص و آواز بود، شرکت نکردند. لذا معتقدم اگر میلیونها دلار خرج میکردیم چنین تبلیغی به نفع انقلاب و جمهوری اسلامی ایران نمیتوانستیم انجام دهیم. در حالی که آنها فکر میکردند که افشاگری علیه ما انجام دادهاند. از همان زمان شکلگیری تفکر اسلامی از درون، مظاهر بیدینی و فساد در ترکیه مشهود بود. در جوامع اسلامی افراط در سرکوب ارزشهای اسلامی، خود موجب احیای این ارزشها میشود.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد در زمان تصدی شما در وزارت اقتصاد، در روابط اقتصاد خارجی تحول به وجود آمد. میتوانید در این رابطه توضیح دهید؟
یکی از دو هدف کلان تأسیس وزارت اقتصاد تنظیم روابط و همکاریهای اقتصادی خارجی است. بنابراین، در دوران وزارتم سعی کردم تا روابط اقتصادی بینالمللی در راستای تحقق این هدف را بطور گسترده احیا و عملیاتی کنم. بدینمنظور وزارت اقتصاد کمیسیون های مشترک اقتصادی با کشورهای یوگسلاوی، اتحاد جماهیر شوروی، آلمان غربی، مالزی، پاکستان، سریلانکا، سوریه و... را به عهده گرفت. ستاد هماهنگی روابط اقتصاد خارجی در وزارت امور خارجه تشکیل میشد و البته نقش وزارت امور خارجه هماهنگی بود. لیکن عملاً دستگاهها در اجرای امور اقتصاد خارجی تا حدودی، شکلی عمل میکردند.
از طرفی در زمان مسئولیت من وزارت اقتصاد خیلی فعال شده بود و من جلسات پیگیری مصوبات را شخصاً و با دعوت از معاونین وزارتخانهها انجام میدادم. این مطلوب وزارت امور خارجه بود و باعث شد کمیسیونهای همکاری تعداد قابل ملاحظهای از کشورها را، به وزارت اقتصاد بدهند. ضمناً آقای نخستوزیر که جلسات کمیسیون سیاسی را تشکیل میداد، در آن جلسه مقرر کرد دبیرخانه ستاد هماهنگی روابط اقتصادی خارجی به وزارت اقتصاد منتقل شود و نام آن، ستاد تنظیم روابط اقتصادی خارجی گذاشته شد. این ستاد با حضور فعال معاون وزیر امور خارجه جواد لاریجانی آغاز به کار کرد و جلسات خود را با قوت ادامه داد و ستاد تنظیم روابط اقتصادی خارجی با مسئولیت وزارت اقتصاد و عضویت وزارت امور خارجه و سایر وزارتخانههای اقتصادی کشور در وزارت اقتصاد تشکیل و جایگزین ستاد هماهنگی روابط اقتصادی خارجی که قبلاً در وزارت امور خارجه تشکیل شده بود، گردید.
در واقع مسائل روابط اقتصادی خارجی به صورت تخصصیتر و با تشکیل جلسات مداوم شکل گرفت و به نوبه خود به تعمیق روابط راهبردی خارجی انجامید. تنظیم برنامه بلندمدت و راهبردی افق سال 2000 برای اولین بار در ارتباط با اتحاد جماهیر شوروی جزو مصوبات اولیه بود. به گونهای که بازسازی خط لوله صادرات گاز به شوروی و انعقاد قرارداد جدید گازی همراه با راهاندازی پالایشگاه ولیعصر(عج) کنگان و تسریع این پروژه از مهمترین اتفاقات اقتصادی بود که باعث شد آغاز عملیات صادرات گاز متعاقباً در دولت سازندگی شروع شود و پس از فروپاشی شوروی کل صادرات گاز صرف گازرسانی به شهرها و روستاهای پهنه غربی کشور و مصارف صنعتی گردید.
رویکرد ما نسبت به تشکیل و توسعه کمیسیونهای مشترک همکاریهای اقتصادی با کشورهای خارجی، گسترش همکاری با کشورهایی بود که عملاً به همکاری با ما تمایل داشتند. ما معتقد بودیم: «کمیسیونهای مشترک همکاریهای اقتصادی، تمایلی دوجانبه برای رسیدن به روابط اقتصادی راهبردی با کشورهای همکار و در نتیجه همکاریهای جامع سیاسی، علمی، فنی، فرهنگی با کشورهای همکار دارند، نه اینکه صرفاً با برخی کشورهای غربی که از نظر روابط سیاسی مقابل ما قرار داشتند و همکاریهای اقتصادی بین دو کشور بیشتر به نفع آنها جریان داشت، برای مثال این کار در مورد انگلیس صادق است. بطوری که حتی کاردار آن اظهار کرده بود: «کاهش سطح روابط سیاسی مهم نیست، مهم این است که روابط اقتصادی و صادرات به ایران پابرجا باشد!»
من در جایی خواندم اتفاقات جالبی نیز در کمیسیون مشترک ایران و شوروی رخ داد؟
بله، در سفری که برای برگزاری اجلاس کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و شوروی داشتیم، در ملاقات با آقای ریشکین نخستوزیر شوروی، وی برای اولین بار پیشنهاد مذاکره با جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با حل و فصل مشکل جنگ افغانستان را مطرح کرد. پس از کودتا علیه ظاهرشاه، افغانستان آن زمان در دست کمونیستها و ببرک کارمل بود و مجاهدان افغانی درگیر جنگ گسترده و طولانی با حکومت افغانستان بودند و پس از سالها شورویها پیگیر میانجیگری ایران برای خاتمه جنگ شدند. البته بعدها مجاهدان در افغانستان پیروز شدند و کابل را با رهبری یونس قانونی تصرف کردند. امریکایی ها نیز طبق معمول در دقیقه 90 عملیاتی در برخی شهرهای شمالی که با بمباران شهرها و زندانها همراه بود و بسیاری کشته شدند، انجام دادند و تلاش کردند به همراه تبلیغات وسیع رسانهای تغییر حکومت را به نام خود ثبت کنند.
در مورد همکاری اقتصادی با شوروی قرارداد سال 2000 مهم بود. چه برنامهها و اتفاقاتی مطرح شد؟
برنامه جامعی در همه حوزهها با برنامهریزیهای جدی و زحمات فراوان به مسئولیت بنده صورت گرفت. طبق معمول جلسات در وزارت اقتصاد تشکیل میشد. برنامه سال 2000 شامل موافقتنامههای حمل و نقل ریلی و جادهای، انعقاد قرارداد فروش گاز به قیمتهای بینالمللی توسط وزارت نفت، توافقات حل و فصل مسائل بانکی و بازسازی و تکمیل نیروگاههای رامین اهواز و شهید منتظری و تکمیل ذوبآهن اصفهان به ظرفیت 2.1 میلیون تن و سایر پروژههای کلیدی گوناگون در وزارتخانههای مختلف بود. اتفاقاً هنگام برگزاری اجلاس در مسکو برای قرارداد سال 2000 که اولین پروتکل بلندمدت با کشور دیگری بود، طبق معمول اجلاس مقدماتی با حضور وزیران اقتصاد دو کشور باید در مسکو برگزار میشد. معاونم آقای سیدعباس موسوی به من اطلاع داد: چون در اجلاس با میخائیل گورباچف، آقای هاشمی رفسنجانی ریاست هیأت ایرانی را برعهده دارد، لذا برای اجلاس مقدماتی وزرا، برخلاف معمول قرار است بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین به جای شما به اجلاس برود. گفتم: اولاً این خلاف ضوابط و رویه است، ثانیاً در این صورت اجلاس به نتیجهای نخواهد رسید، چون وزارت اقتصاد مسئولیت کمیسیون دو کشور را داشته است. به علاوه سالها کار کرده و به موضوعات اقتصادی مسلط بودیم، معذلک آقای سیدعباس موسوی موضوع را با مرحوم حاج احمد آقا در میان گذاشت و با وی صحبت کرد.
سیدعباس موسوی نقل میکرد، حاج احمد آقا با آقای هاشمی صحبت کرد و قرار شد طبق ضوابط، اجلاس مقدماتی به ریاست اینجانب برگزار شود!
مرحوم حاج احمد آقا، انسان فرهیخته، جامعنگر و منصفی بود، ضمن اینکه نسبت به اینجانب و دیدگاههای بنده حسنظن فراوانی داشت.
به هرحال بنده اجلاس مقدماتی را مانند اجلاسهای قبلی رفتم. برای اجلاس نهایی نیز آقای هاشمی را یک هیأت عالی رتبه از جمله آقایان ولایتی، محسن رضایی، حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت، امرالهی رئیس سازمان انرژی اتمی، آقازاده وزیر وقت و برخی وزرای دیگر و نمایندگان مجلس همراهی کردند. چون در خلال مذاکرات مقدماتی در مسکو در مقوله قیمت گاز توافق نداشتیم، برای طرح موضوع در مذاکره سران باقی ماند.
هاشمی رفسنجانی که جدیت و ماراتن مذاکرات ما را در موضوعات مختلف شنیده بود و از روش من در مذاکرات مطلع بود، در جلسه هماهنگی که در مسکو با وی داشتم، گفت: «خیلی سختگیری میکنید مراقبت کنید.» گفتم: «به هرحال با این روند کارها خوب پیش میرود. در اجلاس سران در مورد قیمت گاز نیز، اول وزرای خارجه صحبت و بعد از آنها مسئول کمیسیون مشترک سخنرانی میکند. اگر به جای من آقای ولایتی در صحبتهای خودش موضوع گاز را مطرح کند، وزیر همکاری اقتصادی خارجی دولت شوروی در نوبت گزارش خود حتماً جواب میدهد. من آنجا میتوانم جواب او را بدهم تا موضوع جا افتاده و به نتیجه برسیم. «آقای هاشمی موافقت کرد و با هماهنگی آقای ولایتی موضوع گاز را که اقتصادی بود در انتهای مسائل سیاسی مطرح کرد.» همان طور که پیشبینی میکردم، کاتاشف وزیر همکاریهای اقتصادی خارجی شوروی توجیهتراشی کرد و من در گزارش نهایی خودم به تبیین این موضوع پرداختم و جواب دادم.
آقای هاشمی در جلسه رسمی با گورباچف رو به من گفت: مگر نظر شما چیست؟ از آنجا که در رژیم پهلوی گاز را با تخفیف حدود 50 درصدی به شوروی باجگونه میفروختند، من به آقای هاشمی گفتم: ما میگوییم باید قیمتهای بینالمللی گاز مبنا باشد. سپس آقای هاشمی نظر طرف مقابل را جویا شد. کاتاشف بحث تخفیف و اینکه یک بار قطع صادرات از ایران به شوروی لطمه زده است را مطرح کرد. آقای هاشمی با اوقات تلخی به گورباچف گفت: «مگر شما گدائید که تخفیف میخواهید.» آقای ولایتی با دستپاچگی به مترجم روسی ایران گفت ترجمه نکن، اما مترجم فارسی گورباچف موضوع را منتقل کرده بود، البته آقای گورباچف خیلی از آن جمله هاشمی جا خورده بود. در هر حال قیمتهای بینالمللی از سوی آنها پذیرفته شد. من هم ضمن نوشتن یادداشتهای خود، اعلام کردم آقای گورباچف، از موافقت جنابعالی متشکرم. یعنی تأکید بر اینکه این موضوع جای چانهزنی بعدی ندارد، ولی آن جمله آقای هاشمی که با غیظ در حالی که صورتش سرخ شده بود گفت و گورباچف جا زد و بلافاصله پذیرفت، خاطره شیرینی بود و موضوع طبق برنامهریزی قبلی من و آقای هاشمی نتیجه داد.
یکی از نکات جالب در روابط اقتصادی با اتحاد شوروی این بود که مذاکرات بار حقوقی داشت. زیرا به جای امضای یادداشت تفاهم MOU که تعهدآور نبود، پروتکل همکاریها امضا میشد. با امضای پروتکل اجلاس سیزدهم کمیسیون همکاریهای ایران و اتحاد شوروی برای اولین بار قرارداد قدیمی 1936 احیا شد که مطابق آن هر دو کشور در دریای مازندران و منابع آن و ذخایر زیربستر به صورت مشاعی مالکیت و سهم دارند. این قرارداد متروک شده بود و تا آن موقع یعنی تا زمان پهلوی در عمل تا 12 مایلی ساحل ایران بیشتر نمیتوانستیم حضور داشته باشیم. با این احیا در واقع هم به صورت اسنادی و هم عملیاتی عینی با خرید کشتی ایران بشیر توسط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران توانستیم تا بندر آستاراخان، شمالیترین نقطه دریای مازندران با پرچم زیبای سه رنگ جمهوری اسلامی ایران تردد را آغاز کنیم. البته این موضوع قصه طولانی دارد، اول از شوروی خواستیم کشتی بخریم، وقتکشی کردند و نفروختند، در مرحله دوم به بلغارها سفارش ساخت کشتی دادیم و پس از مدتی پروژه عقب ماند. متوجه شدیم تحت فشار روسها نمیفروشند. در مرحله سوم با تخصیص ارز نقد، آن هم در زمان محدودیت ارزی، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران از آلمان غربی کشتی خرید و مجوز عبور از هامبورگ از طریق رودخانه طویل ولگادن را از شوروی گرفتیم و کشتی از شمال اروپا تا آستاراخان توسط دریانوردان ماهر ایرانی مدیریت شد. در آن نقطه شوروی کشتی ناویگیتور (راهنما) نمیداد و تا آن موقع ترددی از آنجا نبود و میگفتند: شناورهای نظامی شوروی هم در منطقه زیاد است اما دریانوردان شجاع ایرانی گفتند حاضریم و بدون Navigator میتوانیم از آستاراخان وارد دریای مازندران شویم. این اتفاق افتاد و به بندر انزلی آمدند تا حق حاکمیت ملی ایران به طور مشاع و مساوی با شوروی در آبهای مازندران برای اولین بار عملی و تثبیت شود. این یکی از شیرینترین خاطرات من در وزارت اقتصاد بود. در مورد تردد کامیونهای ایرانی تا بندر نورسیسک دریای سیاه هم چنین اتفاقات مشابه خوبی رخ داد. طی پروتکل امضا شده، اختیار تردد کامیونهای ایرانی را گرفتیم و در مورد راه آهن، شورویها هر کاری کردند این اختیار را ندادیم که قطارهای آنان به ایران بیایند. حتی یادم هست برای این کار، وزیر راه آهن شوروی خیلی اصرار میکرد. من دوستانه به او گفتم: «مردم ما حساس هستند و حاضرند روی ریل بخوابند ولی این اجازه را نمیدهند، شما هم اصراری نداشته باشید.» علاوه بر اینکه آنها در مورد تردد متقابل کامیونهای شوروی تا رشت درخواست میکردند که من نپذیرفتم.
قرار بود کمیسیون ساعت 3 بعد از ظهر تمام شود. علیرغم حضور همه در جلسه به دلیل اختلاف درباره راه و قطار و یک مورد دیگر، کمیسیون را تا ساعت سه بامداد یعنی 12 ساعت به تعویق انداختم. همه خسته شده بودند و ما در حاشیه، مذاکره را ادامه میدادیم. بعد آقای مهندس مدنی رئیس ایرانی کمیته فرعی کمیسیون حمل و نقل ایران و شوروی وسط مذاکره در گوش من گفت: «آقای ایروانی همین الان هم کامیونهای آنها عملاً تا رشت میآیند.» جواب دادم: «چرا تا حالا نگفتی؟» معذلک باز هم با طرف شوروی چانهزنی کردم و نپذیرفتم. تا اینکه با تأمین نظرات ما و بدون دادن مجوز تردد به قطار و کامیون شوروی در ایران توافق آنها را گرفتیم و ساعت سه صبح در حالی که همه خوابآلود و قیافهها دیدنی بود، مراسم رسمی امضای پروتکل انجام شد. من شاد و خوشحال صحبتهای تشریفاتی امضای پروتکل را با همتای شوروی به پایان رساندم و سپس مستقیماً از محل اجلاس به فرودگاه مسکو رفتیم. ولی در ارمنستان زلزله آمده بود و تمامی پروازها جهت کمک به زلزلهزدگان به ارمنستان میرفتند. با لغو پروازها چند ساعت در فرودگاه منتظر شدیم تا مجبور شدیم یک هواپیمای کوچک چارتر کنیم و به تهران برگشتیم. هم اکنون و پس از دهها سال، اهمیت روابط راهبردی با کشورها در دستور کار کشورهای با رشد بالا میباشد که این گونه همکاریهای دوجانبه با اتحادهای سهجانبه و اتحادیهسازی منطقهای و فرامنطقهای تکامل مییابد. به نظر میرسد در شرایط حاضر علیرغم ابلاغ سیاستهای کلی، برخی کشورها نظیر ترکیه کمیسیونهای همکاریهای راهبردی سهجانبه با پاکستان و افغانستان برگزار میکنند یا با کشورهای دریای سیاه، کشورهای ترک زبان و برخی کشورهای عربی در قالب کمیسیونها اهداف راهبردی اقتصادی را دنبال میکنند و هنوز در داخل، برخی از اهمیت آن غافل هستند و شاید آن را مانعی برای حفظ و گسترش همکاریهای وثیق و گسترده با کشورهای غربی ارزیابی میکنند و هنوز از جابهجایی ملاقاتهای اقتصادی جهان غافلند که آینده کانون اقتصادی جهان در آسیا است.
چه خاطراتی از سفرهای این کمیسیونهای مشترک دارید؟
در جریان سفر به کشورهای اسلامی برای برگزاری کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و پاکستان از هیأت ایرانی پذیرایی محترمانه و شایستهای صورت گرفت. آن زمان ضیاءالحق رئیس جمهور پاکستان بود. پس از دیدار رسمی هیأت ایرانی با وی، ضیاءالحق درخواست ملاقات خصوصی کرد که موافقت کردم. ما را با بالگرد به اقامتگاه تابستانی رئیس جمهور بردند. پس از اقامه نماز جماعت به امامت یک روحانی، ناهار نسبتاً مختصری که تدارک دیده شده بود صرف شد. ضیاءالحق در آن ملاقات پیشنهاد میانجیگری بین عربستان و ایران را مطرح کرد. در سال 1366 فاجعه مکه و کشتار تعداد زیادی حاجی ایرانی در مراسم حج و برائت از مشرکین اتفاق افتاده بود و امام(ره) فرموده بودند: «اگر از صدام بگذرم، از فهد نمیگذرم.» پس از طرح موضوع توسط وی و اینکه دو کشور بایستی اختلافات را پشت سر بگذارند، من هم عنوان کردم که موضوع را منتقل میکنم. به وی گفتم: یک موضوع را میخواهم برای شما بیان کنم «زمان ورود حاجیان زخمی با هواپیما به تهران، همراه با آقای نخست وزیر به استقبال آنان به فرودگاه مهرآباد رفتیم. داخل هواپیمای 747 باری شدیم. صحنههای وحشتناکی بود. یکی از افرادی را که از دو چشم آسیب دیده بود، به اصطلاح در بیمارستانهای سعودی معالجه کرده بودند، وقتی او را دیدیم جا خوردیم، زیرا از روی گونه تا ابروی او را بهم دوخته بودند و چهره عجیبی پیدا کرده بود. یعنی با زخمیهای ما هم اینگونه رفتار کرده بودند که دور از انسانیت بود. اتفاقاً همین فرد وقتی متوجه شد نخست وزیر با وی صحبت میکند، میخواست که وی را در آغوش بگیرد، ولی کور شده بود و وقتی نخست وزیر وی را بغل کرد فرد زخمی دلداری میداد که مهم نیست امام سلامت باشد. به آقای ضیاءالحق گفتم این رفتارها تأثیرات خود را در فضای جامعه میگذارد. نکته جالب در دیدار با رئیس جمهور پاکستان این بود که وی از من خواست تا وقتی به تهران برگشتم برای او کتاب کژراهه نوشته احسان طبری را تهیه و ارسال کنم. این کتاب تازه چاپ شده بود. من هم وقتی به تهران برگشتم، کتاب را تهیه و برایش ارسال کردم. کژراهههای طبری تأثیرات فاحشی بر فرو ریختن باورهای کمونیستی داشت. بویژه اینکه آقای احسان طبری جزء تئوریسینهای برجسته حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بود.
در جریان سفر به سوریه به همراه وزیر بازرگانی عابدی جعفری و رفیقدوست وزیر سپاه عازم دمشق بودیم که هواپیمای مسافری پرواز کرده بود. علیرغم اینکه بموقع در فرودگاه حضور داشتیم، جا ماندیم. به هر حال پیگیری کردیم، قرار شد با یک هواپیمای کوچک فالکن برویم. چون زمان جنگ بود مجوز پرواز از طرف ترکیه لازم بود. معمولاً از ناحیه مثلثی بین ترکیه و عراق و ایران عبور صورت میپذیرفت. چند وقت پیش، جنگندههای عراقی هواپیمای بن یحیی وزیر امور خارجه الجزایر را که از ترکیه به ایران میآمد، در همین نقطه سرنگون کرده و وی را کشته بودند. به هر حال مجوز آمد؛ با خلبان جسور و باشهامت فالکن صحبت کردیم. گفت که ارتفاع را در این نقطه مثلثی کم میکند تا در صفحه رادار عراقیها ثبت نشود و سپس اوج میگیرد و با دور زدن عراق به دمشق میرویم. با عابدی جعفری و رفیقدوست مشورت کردم، همه موافقت کردیم.
قرار شد خالد الحسن سفیر سوریه هم با ما به دمشق بیاید. به او گفتم: «آقای سفیر! این سفر همراه با ریسک بسیار است و ما، شما را مجبور به آمدن نمیکنیم، ولی این ریسک را خودمان میپذیریم.» متأثر شد و گفت: «چطور شما خود را برای سفر به کشور من به خطر میاندازید ولی من به خودم فکر کنم؟! اولاً بسیار از سفر شما در این شرایط تشکر میکنیم و این سفر پر از ریسک را هرگز فراموش نخواهیم کرد. ثانیاً حتماً با شما میآیم.» در هر حال وی همراه ما به سوریه آمد. اصولاً برگزاری کمیسیونهای مشترک را از حالت تشریفاتی خارج و خیلی پرحوصله و با دقت و مبتنی بر واقعیتهای موجود و ظرفیتهای کشور بسیار فعال کردیم. همچنین در شرایط تحریم نیز شرکای راهبردی خارجی را در همین همکاریها ارزیابی میکردیم. لذا حق این است که شرکای راهبردی اعم از کشورها یا شرکتهای بزرگ که در دوران محدودیتها صداقت خود را نشان میدهند، باید در دوران گشایش در اولویت باشند تا در صورت تکرار شرایط، همکاری بیشتری میان ما و آنها وجود داشته باشد و روابط خارجی از یک منطق مشخص و پایدار تبعیت کند. نفس برگزاری این کمیسیونها موجبات تأسیس و گسترش ترتیبات انتقال و پرداختهای تجارت خارجی از قبیل روابط تهاتری و یا از طریق BTC با کمپانیهای اقتصادی و یا روابط پولی دوجانبه میشد که متأسفانه علیرغم جنگ ارزی و رشد این نظامات پرداخت حتی بین کشورهای آزاد جهان مثل ژاپن و کره جنوبی به دلیل بیش بود کردن منافع ارزی و قدرت خرید خارجی کشورها، کشورِ ما به این موضوع بی اعتناست که قطعاً به زیان منافع ملی میباشد. خلاصه اینکه در آن زمان هر سیاستی که برخلاف منافع ملی بود، قاطعانه کنار گذاشته میشد و اگر به سود منافع ملی بود، در دستور کار و اقدام قرار میگرفت.
بــــرش
برگزاری اجلاسی به ریاست هاشمی و گورباچف
هنگام برگزاری اجلاس در مسکو برای قرارداد سال 2000 که اولین پروتکل بلندمدت با کشور دیگری بود، طبق معمول اجلاس مقدماتی با حضور وزیران اقتصاد دو کشور باید در مسکو برگزار میشد. معاونم آقای سیدعباس موسوی به من اطلاع داد: چون در اجلاس با میخائیل گورباچف، آقای هاشمی رفسنجانی ریاست هیأت ایرانی را برعهده دارد، لذا برای اجلاس مقدماتی وزرا، برخلاف معمول قرار است بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین به جای شما به اجلاس برود. گفتم: اولاً این خلاف ضوابط و رویه است، ثانیاً در این صورت اجلاس به نتیجهای نخواهد رسید، چون وزارت اقتصاد مسئولیت کمیسیون دو کشور را داشته است. به علاوه سالها کار کرده و به موضوعات اقتصادی مسلط بودیم، معذلک آقای سیدعباس موسوی موضوع را با مرحوم حاج احمد آقا در میان گذاشت و با وی صحبت کرد.
بــــرش
دلیلتراشی برای قیمتگذاری گاز ایران
آقای هاشمی رفسنجانی که جدیت و ماراتن مذاکرات ما را در موضوعات مختلف شنیده بود و از روش من در مذاکرات مطلع بود، در جلسه هماهنگی که در مسکو با وی داشتم، گفت: «خیلی سختگیری میکنید، مراقبت کنید»، گفتم: «به هرحال با این روند کارها خوب پیش میرود. در اجلاس سران در مورد قیمت گاز نیز، اول وزرای خارجه صحبت و بعد از آنها مسئول کمیسیون مشترک سخنرانی میکنند. اگر به جای من آقای ولایتی در صحبتهای خودش موضوع گاز را مطرح کند وزیر همکاریهای اقتصادی خارجی شوروی در نوبت گزارش خود حتماً جواب میدهد. من آنجا میتوانم جواب او را بدهم تا موضوع جا افتاده و به نتیجه برسیم.» آقای هاشمی موافقت کرد و با هماهنگی آقای ولایتی موضوع گاز را که اقتصادی بود در انتهای مسائل سیاسی مطرح کرد. همانطور که پیشبینی میکردم کاتاشف، وزیر همکاریهای اقتصادی خارجی شوروی توجیهتراشی کرد و من در گزارش نهایی خودم به تبیین این موضوع پرداختم و جواب دادم.