کتاب
سابقه فعالیتهای مذهبی ابراهیمی اصل
گروه دیگر هم پنج، شش نفر از بچههای متدین و متشرع انجمن اسلامی بودند که هم اهل درس خواندن بودند و هم در باند، گروه، حزب و دسته کسی نبودند، البته تعداد این گروه محدود بود. این گروه که من هم عضو آنها بودم، با فعالان مذهبی آبادان مثل آقای کیاوش و آقای رشیدیان ارتباط برقرار کرده بودند. از دیگر بچههای متدین عضو گروه ما آقای صدر هاشمی بود که پدرش رساله داشت و مرجع تقلید بود. افراد این گروه بچههای مستقل و از انجمن حجتیهایها جدا بودند و تا حدودی هم با آنها مخالف بودند. نقطه شروع ارتباط ما با حسینیه اصفهانیها از طریق بچههای سالهای بالاتر که از قبل با آنجا آشنا شده بودند، مثل آقای محزون و لوح، صورت گرفت. بیشتر افراد حسینیه اصفهانیها اصفهانی بودند. ما ابتدا در آبادان جایی را نمیشناختیم و کم کم از طریق همین دانشجویان قدیمیتر با این حسینیه آشنا شدیم؛ مثلاً میگفتند آقای شریعتی، مطهری یا مهدوی کنی قرار است برای سخنرانی بیایند و امشب ساعت هشت تا ده در حسینیه اصفهانیها سخنرانیشان برقرار است. این حسینیه نزدیک بود و پیاده هم میتوانستیم برویم یا با دوچرخه، اتوبوس و تاکسی به راحتی به آنجا رفت و آمد میکردیم. بعد از اینکه یک بار به حسینیه رفتیم، دیگر خودمان به آنجا وصل شدیم.