بازگشت از امریکا به ایران در آستانه پیروزی انقلاب
تحصیلات مقطع فوق لیسانس را در مدت یک سال به اتمام رساندم و تز دکترایم را با عنوان «بازیافت ثالثیه از مخازن نفت» شروع کردم. حدود یک سال و خردهای بهصورت خیلی فشرده و طاقتفرسا، روی این موضوع که موضوع بسیار مهمی در زمینه مطالعات علمی درمورد نفت است، کار کردم و آن را به نتیجه رساندم. زمانی که برای دفاع از رساله دکترایم آماده میشدم و فقط سه ماه تا زمان دفاع از تزم باقی مانده بود، برای اینکه انقلاب ایران در آستانه پیروزی قرار داشت، آقای هاشمی رفسنجانی از من درخواست کرد به ایران بازگردم. آخرین روزهای دی 1357 بود. شاه از ایران فرار کرده بود و انقلاب به پیروزی نزدیکتر میشد. در همین روزها بود که با منزل آقای کیاوش تماس گرفتم. آن روز آقایان اکبر هاشمیرفسنجانی، محمدرضا نعمتزاده، هاشم صباغیان و علیاکبر ناطقنوری در منزل آقای کیاوش در آبادان جلسه ای داشتند. من از حضور آنها اطلاعی نداشتم. آقای کیاوش کمی از اوضاع و احوال ایران گفت و بعد از من خواست که با هاشمی رفسنجانی صحبت کنم. پیش از این، کتاب امیرکبیر ایشان را خوانده بودم اما تا آن زمان هیچوقت با ایشان صحبت نکرده بودم. وقتی آقای کیاوش گوشی را به ایشان داد، آقای هاشمی تأکید کرد که هرچه زودتر به ایران برگردم، چون به وجودم احتیاج دارند. من گفتم برای دفاع از تزم باید حداقل سه ماه بمانم اما آقای هاشمی گفت: «نه، هر کاری دستت هست بگذار و به ایران برگرد.» سؤال کردم: «خودم تنها بیاییم یا اینکه با خانواده بیایم؟» گفت: «با خانواده بیا.» پرسیدم: «وسایل را بیاورم؟» گفت: «نه، وسایلت را بگذار و خودت به همراه خانواده بیا، لازمت داریم.»