حجتالاسلام محمدتقی مروارید که در جهاد کار میکرد نیز نقش کلیدی و اساسی در کمک به اداره امور استان ایلام داشت. جلساتی که با مدیران کل استان میگذاشتم، گاهی از صبح شروع میشد و تا حدود ساعت 12 شب طول میکشید. جلسات فقط مدت کمی برای نماز، ناهار و شام متوقف میشد و دوباره ادامه مییافت. برای این نشستها سه دلیل داشتم: یکی اینکه هر مدیری حرفهایش را بزند و با مشورت و عقل جمعی راه حل پیدا کنیم. دوم اینکه از ساعت چهار پنج به بعد برخی از آنها به دلایل مختلف میخواستند در بروند و تلفنهای آنها شروع میشد که به عناوین مختلف بروند. سوم اینکه در همان جلسات فهمیدم که سه چهار نفر از آنها معتاد هستند و نمیتوانند این مدت روی صندلی بنشینند و گرفتاری دارند. در این جلسات آیتالله حیدری، حجتالاسلام مروارید، آقای تعمیرکاری و آقای سلطانی که چهار روحانی مطرح استان بودند، حضور داشتند. در جمع بچههای حزباللهی استان و مدیران کل مسائل را حل و فصل میکردیم. کارهایی که انجام دادیم، باعث شد تا محبوبیتی در قلوب مردم ایجاد شود و مردم به اینکه دولت و نظام آمده است و واقعاً جدی میخواهد کار کند، خوشبین بشوند. همه برای خدمت به استانداری آمده بودند. ما در استانداری از ساعت شش صبح کار را شروع میکردیم و تا ساعت 12 شب ادامه میدادیم. خاطرات بسیار خوبی از کارهای دسته جمعی و خلاقیتها و فداکاریهای مردم ایلام دارم.