مقایسه کارنامه «برجام» و «بازارسازی»در صادرات نفت ایران

زورآزمایی اندیشه‌ها در میدان تحریم نفتی

   سیداحسان حسینی
تجربه «برجام» ثابت کرد که امریکا می‌تواند با یک خط امضا، تمامی انتفاع اقتصادی ایران از صادرات نفت را از بین ببرد، درحالی‌که در صورت «بازارسازی نفت»، جریان صادرات نفت ایران به صورت ایمن افزایش خواهد یافت. در دهه گذشته صادرات نفت ایران تحت تأثیر سیاست تحریمی امریکا، نوسانات زیادی داشته که این موضوع ایران را از درآمدهای سرشار نفتی برای توسعه زیرساخت‌های خود محروم کرده است. طبق محاسبات، تحریم‌های نفتی امریکا حدوداً 160 میلیارد دلار در 8 سال دولت تدبیر و امید از درآمدهای نفتی کشور کاسته است. این اعداد و ارقام، اهمیت اتخاذ راهبرد درست در مواجهه با تحریم‌ها را به وضوح نشان می‌دهد.

به طور کلی در داخل کشور، دو راهبرد در مواجهه با تحریم توسط جریانات سیاسی مختلف ارائه شده است تا جریان صادرات نفت ایران را به صورت مداوم تضمین کند؛ این دو راهبرد عبارتند از:
1- مذاکره با امریکا و امضای برجام برای رفع تحریم نفتی
2- بی‌اثر کردن تحریم از طریق بازارسازی نفت
در ادامه کارنامه هر یک از این دو راهبرد بررسی می‌شود؛
تنها دستاورد برجام در صادرات نفت ایران چه بود؟
طبق آمار اوپک، تا روز قبل از پذیرش و اجرای برجام، میانگین صادرات نفت ایران، یک میلیون بشکه در روز بود. بعد از اجرای برجام صادرات نفت ایران به مرز 2 میلیون بشکه در روز رسید و سپس با خروج امریکا از برجام و بازگشت تحریم، این رقم به کمتر از 100 هزار بشکه در روز کاهش یافت.
در نگاه اول این‌گونه به نظر می‌رسد که راهبرد مذاکره با امریکا و امضای برجام در صادرات نفت ایران موفق بوده است، زیرا با امضای برجام صادرات از یک میلیون بشکه به 2 میلیون بشکه در روز رسید و با شکست برجام از 2 میلیون بشکه به کمتر 100 هزار بشکه در روز کاهش یافت؛ اما واقعیت چیز دیگری است. (نمودار 1)
در واقع در دوره اجرای برجام، یک هزینه پنهان در این راهبرد وجود داشت که بعد از خروج امریکا از برجام، خود را نمایان کرد. این هزینه پنهان به این صورت ایجاد شد که در دوره برجام، تمامی زیرساخت‌ها و شبکه‌سازی‌های ایران برای دور زدن تحریم کنار گذاشته شده و افشا شد.
به بیان دیگر وقتی ایران برای مدت کوتاهی نفت را به صورت رسمی می‌فروشد، دیگر تحریمی را دور نمی‌زند و در نتیجه بعد از بازگشت تحریم، دیگر زیرساختی برای صادرات نفت کشور به همان میزان یک میلیون بشکه قبل از برجام وجود نداشت. این موضوع باعث شد فروش نفت ایران بعد از شکست برجام به کمتر از 100 هزار بشکه در روز برسد.
همان‌طور که تصویر 2 نشان می‌دهد تمامی فایده برجام در افزایش فروش نفت، با هزینه ناشی از لو رفتن شبکه دور زدن تحریم در دوره برجام از بین رفت و در واقع هزینه و فایده سر‌به‌سر شد.
طبق آمار اوپک، میانگین صادرات نفت ایران در دولت یازدهم و دوازدهم روزانه 1.1 میلیون بشکه در روز بود که این میزان تقریباً برابر با میانگین صادرات نفت ایران در بازه زمانی قبل از پذیرش برجام و در دولت سیزدهم است. یعنی در مجموع راهبرد مذاکره و توافق با امریکا نتوانست دستاورد خاصی در مواجهه با تحریم در جریان صادرات نفت ایران ایجاد کند.(نمودار 2)
به عبارت دقیق‌تر تنها دستاورد برجام این بود که نمودار صادرات نفت ایران را از حالت خطی با رقم 1 تا 1.1 میلیون بشکه در روز به حالت سینوسی با همان میانگین تغییر دهد. در حال حاضر در دولت سیزدهم، ایران روزانه بیش از یک میلیون بشکه در روز بدون اجرای راهبرد مذاکره و توافق با امریکا، نفت صادر می‌کند. (نمودار 3)
تا اینجا کارنامه راهبرد اول یعنی «مذاکره با امریکا و امضای برجام برای رفع تحریم نفتی» مورد بررسی قرار گرفت. حال به بررسی راهبرد دوم درباره «بی‌اثر کردن تحریم از طریق بازارسازی نفت» می‌پردازیم.

بازارسازی نفت چیست؟
طرفداران راهبرد دوم معتقدند که تنها راه رفع تحریم‌ها، بی‌اثر کردن تحریم است. یعنی تا زمانی که تحریم‌های نفتی امریکا بی‌اثر نشود، امریکا سلاح تحریمی خود را کنار نمی‌گذارد. در حوزه تاکتیکی نیز پیشنهاد این راهبرد برای بی‌اثر کردن تحریم، «بازارسازی برای صادرات نفت» ایران است.
بازارسازی برای فروش نفت به این معنا است که موضوع تحریم نفتی از یک موضوع دوجانبه بین ایران و امریکا به موضوع کشور ثالثی تبدیل شود که خواهان تعامل اقتصادی با ایران است. به این ترتیب آن کشور ثالث نیز در دور زدن تحریم به ایران کمک می‌کند یا برای تداوم روابط با ایران به دنبال اخذ معافیت از امریکا می‌رود.
به بیان دیگر بازارسازی نفت شامل چندین سیاست کاربردی برای ایمن‌سازی سهم ایران از بازار نفت در شرایطی است که یک عامل بیرونی همانند تحریم یا جنگ روسیه و اوکراین قصد دارد نظم جدیدی بر بازار تحمیل کند. با اجرای سیاست‌های بازارسازی نفت، دیگر سهم ایران تحت تأثیر عوامل خارجی از بازار نفت تغییر نمی‌کند یا دچار تغییرات قابل ملاحظه‌ای نمی‌شود.

همکاری چینی‌ها با دولت دهم برای دور زدن تحریم‌های نفتی
دو سیاست اصلی بازارسازی نفت شامل strategic partnership یا شریک استراتژیک و Buy demand یا خرید تقاضا است که دولت سیزدهم در طول یک سال گذشته آنها را در دستور کار قرار داده است.
در سیاست strategic partnership یا شریک استراتژیک، ایران به دنبال روابط بلندمدت و استراتژیک با کشورها برای تضمین صادرات نفت خود است. امضای اسناد و قراردادهای 25 ساله مرسوم‌ترین روش ذیل سیاست شراکت استراتژیک تعریف می‌شود.
کارکرد سیاست «شریک استراتژیک» در تعامل با چینی‌ها به خوبی خود را در میزان صادرات نفت ایران به چین در دوره‌های زمانی مختلف نشان می‌دهد. در دولت نهم و دهم، دو کشور ایران و چین روابط صمیمی و گرمی با یکدیگر داشتند که این موضوع باعث شد در دوره اول تحریم‌ (تحریم‌های فلج‌کننده) با همکاری چینی‌ها، صادرات نفت ایران روی عدد یک میلیون بشکه در روز ثابت بماند و کمتر نشود.
طبق آمار اوپک، در دوره اول تحریم‌‌، چینی‌ها در دور زدن تحریم و فروش نفت ایران کمک کردند و این موضوع باعث شد جریان صادرات نفت ایران روی یک میلیون بشکه در روز حفظ شود. (نمودار 4)

خطای استراتژیک دولت روحانی در تخریب روابط با شرق
اما با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، دولتمردان وقت، بدون هیچ دلیل منطقی و صرفاً برای جلب توجه کشورهای غربی، روابط خود با بلوک شرق از جمله چین را تخریب کردند. اخراج چینی‌ها از پروژه‌های نفتی، رفتار سرد با رئیس‌جمهور چین در سفرش به تهران در سال 94 و رد پیشنهاد سرمایه‌گذاری 50 میلیارد دلاری چینی‌ها، از جمله اقدامات دولت روحانی برای تخریب روابط با چین بود.
وحید شقاقی، استاد دانشگاه خوارزمی و کارشناس مسائل اقتصادی در این باره می‌گوید: به ‌یاد دارم در جریان بازدیدی که از چین داشتم، آنها بسیار ناراحت بودند که چرا بعد از برجام، ایران آنها را رها کرده و به ‌سمت کشورهای اروپایی رفته است. بیشتر این قراردادها مربوط به حوزه انرژی بود، ما قراردادهای نفتی در پروژه‌های مختلفی با چین داشتیم که بخشی از آنها ملغی شد و دلخوری چینی‌ها را پدید آورد. چینی‌ها خودشان علنی اعلام می‌کردند که شما ما را دور زدید و از این مسأله ناراحت بودند.
رفتار سرد دولت ایران با چین بعد از امضای برجام باعث شد که شراکت استراتژیک دو کشور به‌هم بخورد. به این ترتیب در دوره دوم تحریم‌، چینی‌ها حاضر به همکاری با ایران برای دور زدن تحریم و خرید نفت ایران نشدند. طبق آمار اوپک، صادرات نفت ایران در سایه تخریب روابط با چین، بعد از شکست برجام به کمتر از 100 هزار بشکه در روز رسید.(نمودار 5)

صادرات نفت ایران به چین بعد از امضای سند 25 ساله 8 برابر شد
اما بعد از امضای سند همکاری 25 ساله بین ایران و چین در ابتدای سال 1400 که با راهبری نظام جموری اسلامی ایران انجام شد، بار دیگر دو کشور ایران و چین وارد شراکت استراتژیک شدند و صادرات نفت ایران به چین افزایش چشمگیری یافت.
تصویر 6، میزان صادرات نفت ایران به چین طبق آمار اوپک و مؤسسه کپلر را نشان می‌دهد. همان‌طور که مشاهده می‌شود، صادرات نفت ایران به چین بعد از امضای سند همکاری 25 ساله و روی کار آمدن دولت سیزدهم از حدود 78 هزار بشکه در روز به بیش از 617 هزار بشکه در روز افزایش یافته و 8 برابر شده است. (نمودار 6)
در تصویر 7، درصد تغییر صادرات نفت ایران به چین در سال‌های مختلف آورده شده است. طبق تصویر 7، بعد از امضای سند همکاری 25 ساله ذیل سیاست strategic partnership یا شریک استراتژیک، میزان صادرات نفت ایران در سال‌های 2021 و 2022 به ترتیب 193 و 169 درصد افزایش یافته، رقمی که در طول تاریخ تعاملات نفتی دو کشور کم‌سابقه است. (نمودار 7)

کارایی رویکرد بازارسازی نفت ایران، بعد از وقوع جنگ اوکراین اثبات شد
اما آیا جریان صادرات نفت ایران به چین با بازارسازی نفت از طریق «شریک استراتژیک» تضمین شده است؟ وقوع جنگ روسیه و اوکراین در 24 فوریه 2022، تحریم نفتی روسیه توسط غرب و هجوم نفت این کشور به بازارهای شرق آسیا از جمله چین، یک آزمون بزرگ برای بررسی کارایی بازارسازی نفت ایران در چین بود.
طبق آمار‌های مؤسسات خارجی با وجود جنگ اوکراین و حضور نفت تخفیفی روسیه در بازار چین به عنوان یک عامل خارجی، در نظم جدید بازار چین، سهم ایران از صادرات نفت نه تنها حفظ شد بلکه افزایش نیز داشته است.
تصویر 8 و 9، میزان صادرات نفت ایران به چین در 6 ماهه اول سال 2022 طبق آمار مؤسسه ردیابی نفتکش‌ها، کپلر را نشان می‌دهد. طبق آمار کپلر، صادرات نفت ایران به چین بعد از وقوع جنگ اوکراین 170 هزار بشکه در روز افزایش داشته است که نشان می‌دهد در صورت پیوند استراتژیک با چین، با وقوع عوامل بیرونی مثل جنگ اوکراین نه تنها بازار ایران حفظ می‌شود بلکه ذیل یک برنامه کلان، توسعه نیز می‌یابد. (نمودار 8 و 9)
تصویر 10، میزان صادرات نفت ایران به چین طبق آمار رویترز را نشان می‌دهد. طبق گزارش رویترز، در ماه ژوئن صادرات نفت ایران، ونزوئلا و روسیه به چین افزایش یافته و از صادرات عربستان و امریکا کاسته شده است.
نکته جالب توجه اینکه، ایران با هر سه کشور چین، روسیه و ونزوئلا سند همکاری بلندمدت امضا کرده است که موجب شده این کشورها به جای رقابت با یکدیگر در بازار نفت به دنبال تقویت و همکاری با هم باشند. (نمودار 10)
در مجموع مشخص شد که اجرای سیاست «شریک استراتژیک» ذیل بازارسازی نفت می‌تواند جریان صادرات نفت ایران را حتی در شرایط تحریم به صورت تضمین شده افزایش دهد.

ایمن‌سازی صادرات نفت با سهامدار شدن در پالایشگاه‌های فراسرزمینی
یکی دیگر از سیاست‌های بازارسازی نفت، Buy demand یا «خرید تقاضا» است. در این روش ایران با سهامدار شدن در پالایشگاه‌های فراسرزمینی، به میزان سهامش، تقاضای آن پالایشگاه‌ها برای خوراک نفت را به اصطلاح می‌خرد و تصاحب می‌کند.
در این روش، شرط انجام سرمایه‌گذاری یا نتیجه سرمایه‌گذاری کشور عرضه‌کننده نفت (ایران) این خواهد بود که کشور واردکننده نفت، نفت موردنیاز خود را از کشور سرمایه‌گذار خریداری کند.
اجرای سیاست بازارسازی نفت با «خرید تقاضا» برای نخستین بار در دولت سیزدهم اجرایی شده است. جواد اوجی وزیر نفت در برنامه تلویزیونی «صف اول» در این باره توضیح داد: در وزارت نفت همواره یکی از بحث‌ها از سال‌های دور این بود که «پالایشگاه فراسرزمینی» داشته باشیم و خوشبختانه در سفر به کشورهای امریکای لاتین یکی از دستاوردهای خیلی خوب عقد قرارداد در زمینه استفاده از ظرفیت پالایشگاه‌های نفتی این کشورها بود.
وزیر نفت گفت: خیلی از این پالایشگاه‌ها به‌دلیل تحریم، دچار مشکل بودند و کارشناسان خارجی این پالایشگاه‌ها را ترک کرده بودند و در بهره‌برداری، تعمیرات و اورهال این پالایشگاه‌ها مشکل ایجاد شده بود و از آن زمان با ظرفیت اسمی کار نمی‌کنند.
وی افزود: در این پالایشگاه‌ها، با صادرات نفت خام سنگین که مشتری کمتری دارد، نفت ما می‌تواند با نفت فوق سنگین آنها ترکیب شود. صادرات فرآورده‌های نفتی، میعانات گازی و محصولات پتروشیمی نیز در همین حین دنبال می‌شود. از طرفی با صادرات خدمات فنی و مهندسی، پالایشگاه آنها نیز می‌تواند با یک تغییر ساده یا یک تعمیرات اولیه به ظرفیت اسمی بازگردد که برای این کار، ما متخصصان و ادوات و تجهیزات مورد نیاز را نیز داریم.
در واقع شیوه ایران برای سهامدار شدن در پالایشگاه‌های فراسرزمینی به این صورت تعریف شده است که ابتدا با استفاده از توان فنی و مهندسی خود ظرفیت پالایشگاه‌های ونزوئلا را احیا می‌کند، سپس مابه‌ازای سهامدار شدن در آن پالایشگاه، نفت آن واحد را تأمین می‌کند و بعد از سهامدار شدن، به میزان سهام خود، به آن پالایشگاه نفت صادر کرده و جریان فروش نفت خود را تضمین می‌کند.
روش دیگر ایران برای سهامدار شدن در پالایشگاه‌های فراسرزمینی، شراکت با سایر کشورها برای سرمایه‌گذاری مستقیم در احداث پالایشگاه‌ها است.
تاکنون دولت سیزدهم برای سهامدار شدن در 4 پالایشگاه فراسرزمینی اقدام کرده که در تصویر 11 آورده شده است. (جدول 11)

ایران سهامدار 4  پالایشگاه فراسرزمینی می‌شود
در نخستین قرارداد، جواد اوجی و طارق الایسامی؛ وزرای نفت ایران و ونزوئلا در اوایل ماه می‌سال‌جاری میلادی، یک قرارداد اولیه با هدف تأمین تجهیزات پالایشگاهی و کمک به تعمیرات اساسی و تکمیل ظرفیت پالایشگاه دولتی 140 هزار بشکه‌ای «ال‌پالیتو» در ایالت کارابوبو امضا کردند.
پالایشگاه ال‌پالیتو، کوچک‌ترین پالایشگاه ونزوئلا است که هم‌‌اکنون با 50 درصد ظرفیت خود در حال بهره‌برداری است. طبق قرارداد دو کشور، ایران با سرمایه‌گذاری 110 میلیون یورویی، ظرفیت این پالایشگاه را احیا می‌کند و سپس خوراک نفت خام این پالایشگاه با مشارکت شرکت ملی نفت ایران از طریق شرکت نیکو تأمین می‌شود.
طبق گزارش خبرگزاری رویترز، ایران پس از انعقاد قرارداد برای تعمیر کوچک‌ترین پالایشگاه ونزوئلا، برای تعمیر پالایشگاه «پاراگوانا»، بزرگ‌ترین پالایشگاه نفت این کشور با ظرفیت 955 هزار بشکه در روز نیز اقدام کرده است. بنابر‌این گزارش، در اوایل سال‌جاری میلادی شرکت‌‌های دولتی ایران قطعاتی را برای راه‌اندازی مجدد یک واحد تولید بنزین‌ به «پاراگوانا» ارسال کرده‌اند.
مجتمع پالایشی پاراگوانا مستقر در پونتو فیجو ونزوئلا از 3 پالایشگاه به نام‌های پالایشگاه اوای، پالایشگاه کادون و پالایشگاه گرانده تشکیل شده است و با ظرفیت 955 هزار بشکه در روز به‌عنوان سومین پالایشگاه بزرگ جهان شناخته می‌شود.
پالایشگاه 140 هزار بشکه‌ای «الفرقلس» سوریه نیز از دیگر طرح‌هایی است که ایران قصد دارد این بار با سرمایه‌گذاری مستقیم، سهامدار بخشی از آن شود.
جلیل سالاری، مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی درباره این طرح توضیح می‌دهد: مطالعات احداث یک پالایشگاه 140 هزار بشکه‌ای در سوریه پایان یافته است، در گذشته 3 کشور مالزی، ونزوئلا و ایران به صورت مشارکتی برای احداث پالایشگاه الفرقلس اقدام کردند و حتی قرارداد آن نیز امضا شد. دانش فنی این پروژه توسط پژوهشگاه صنعت نفت به طور کامل بومی شده است. امروز بسته طراحی بنیادی و  جزئیات این طرح به اتمام رسیده و الان اجرای فرایند مناقصه در دستور کار قرار گرفته است.
چهارمین پالایشگاهی که ایران در آن سهامدار خواهد شد، پالایشگاه 100 هزار بشکه‌ای «بولیوار سوپریم سوئنو» در نیکاراگوئه است. جواد اوجی وزیر نفت با اشاره به تکمیل مرحله نخست پتروپالایشگاه 100 هزار بشکه‌ای نیکاراگوئه با سرمایه‌گذاری کشور ونزوئلا با وجود تحریم‌های امریکا، گفت: با تحویل اسناد فنی این پروژه بی‌شک ایران در تکمیل این پروژه و دیگر پروژه‌های پالایشی شرکت خواهد کرد.

صادرات نفت ایران به پالایشگاه‌های ونزوئلا به 200 هزار بشکه در روز رسید
به نظر می‌رسد فرایند سهامداری ایران در دو پالایشگاه فراسرزمینی در ونزوئلا با سرعت بیشتری اجرایی شده است و ما هم‌اکنون شاهد آغاز صادرات نفت و میعانات گازی ایران به ونزوئلا هستیم؛ اتفاقی که بنابر ادعای رویترز بعد از پایان سفر وزیر نفت به امریکای لاتین رخ داد.
رویترز در گزارشی دیگر مدعی شده است که صادرات نفت ایران به ونزوئلا در ماه گذشته میلادی نسبت به ماه قبل 4 برابر شده و به روزانه 200 هزار بشکه رسیده است؛ رقمی که در دولت قبلی صفر بود.
رویترز می‌نویسد: ایران در حال افزایش عرضه یک عیار نفت خام است که ونزوئلا از آن برای افزایش بهره‌وری پالایشگاه‌های قدیمی خود استفاده می‌کند و نفت داخلی را برای صادرات آزاد می‌کند. این مبادله از ماه مه (دو ماه پیش) زمانی که شرکت‌های دولتی هر دو کشور پس از کار قبلی در بزرگ‌ترین تأسیسات این کشور، قراردادی را برای بازسازی پالایشگاه ال پالیتو ونزوئلا منعقد کردند، رشد کرد.
در ادامه عنوان می‌شود: شرکت نفت دولتی PDVSA ونزوئلا قرار است 4 میلیون بشکه نفت خام سنگین ایران را در این ماه دریافت کند که نسبت به 1.07 میلیون بشکه وارداتی در ژوئن و حجمی مشابه با ماه مه افزایش یافته است. ونزوئلا همچنین به واردات حدود 2 میلیون بشکه در ماه میعانات گازی ایران ادامه داده است.
به این ترتیب ثمره سیاست Buy demand یا خرید تقاضا در افزایش 200 هزار بشکه‌ای صادرات نفت ایران به ونزوئلا در شرایط تحریم قابل مشاهده است. پیش‌تر نیز عنوان شد که سیاست strategic partnership یا شریک استراتژیک موجب 8 برابر شدن جریان صادرات نفت ایران به چین شده است.
نکته جالب توجه اینکه، افزایش صادرات نفت ایران در دولت سیزدهم با رویکرد بازارسازی نفت در حالی رقم خورد که از یک طرف امریکایی‌ها با اعمال تحریم‌های جدید سعی بر جلوگیری از صادرات نفت ایران داشتند و از طرف دیگر با وقوع جنگ اوکراین و حضور روسیه در بازارهای شرق آسیا، عرصه برای صادرات نفت ایران تنگ شده بود، اما مشاهده شد که در این شرایط نه تنها صادرات افت نکرد بلکه افزایش نیز یافت.
هر چند برای به ثمر نشستن رویکرد بازارسازی نفت نیاز به زمان بیشتری است، اما کارنامه دولت سیزدهم در اجرای این راهبرد تاکنون مثبت تلقی می‌شود. تجربه برجام نیز نشان داد که در صورت عدم اخذ ضمانت از امریکا، این کشور می‌تواند به راحتی با یک خط امضا، تمامی انتفاع اقتصادی ایران در فروش نفت را باز پس بگیرد و هزینه و فایده آن را سربه‌سر کند.
در واقع مذاکره و توافق با امریکا به شرط اخذ تضامین هر چند در دولت سیزدهم پیگیری خواهد شد، اما با توجه به ناتوانی در ایمن‌سازی بازار نفت ایران به هیچ وجه اصالت پیدا نخواهد کرد و به نظر می‌رسد وزارت نفت برنامه‌های خود در صادرات نفت را بر پایه بازارسازی نفت پی‌ریزی کرده است.

 

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی