در گفت‌و‌گو با یک کارشناس انرژی مهم‌ترین تحول صنعت نفت در دولت جدید بررسی شد

بازمعماری تجارت انرژی ایران در نظم جدید جهانی

 

   سیداحسان حسینی
تغییر رویکرد دیپلماسی انرژی در دولت سیزدهم یکی از موضوعات مورد توجه کارشناسان و تحلیلگران حوزه انرژی است. به طوری که یک کارشناس ارشد انرژی می‌گوید: تجربه دو دوره تحریم‌ها ثابت کرد که توسعه ایران با فروش نفت خام نسخه کارآمدی نیست و تحولات اخیر دنیا این فرصت را به ایران داده است که به سمت بازمعماری تجارت انرژی خود حرکت کند. درباره تفاوت رویکرد دیپلماسی انرژی دولت سیزدهم با دولت قبل، همان‌طور که رصد اخبار و تحولات نشان می‌دهد، رویکردی که در این دولت اتخاذ شده بسیار فعالانه‌تر و مبتنی بر این نگاه است که از تمام فرصت‌ها و ظرفیت‌هایی که تحولات بین‌المللی در اختیار کشور قرار می‌دهد، استفاده شود. حبیب‌الله ظفریان در گفت‌و‌گو با «ایران» اظهار کرد: در دولت قبل مبتنی بر فضای کلی سیاست خارجی دولت، نگاه به دیپلماسی انرژی این بود که دیپلماسی انرژی در واقع از سیاست خارجی کشور ارتزاق کند. یعنی ما در سطح سیاست خارجی با دنیا به یک توافق کلی‌ برسیم، از آن به بعد بتوانیم نفت‌مان را بفروشیم یا سرمایه‌گذار خارجی در کشور جذب کنیم یا مثلاً قراردادهای صادرات گاز ببندیم؛ لذا همه تصمیمات و تلاش‌هایی که در دیپلماسی انرژی باید اتفاق بیفتد منوط و متوقف شده بود به اصلاح روابط سیاست خارجی با آن نگاهی که دولت قبل داشت. متأسفانه همین متوقف شدن امور باعث شد که ما فرصت‌های زیادی را از دست بدهیم. ظفریان گفت: در دولت سیزدهم، برخلاف دولت قبل نگاه این است که ما از همه فرصت‌ها استفاده کنیم و رویکرد فعال در دیپلماسی انرژی داشته باشیم، زمین بازی تعریف کنیم و اتفاقاً دیپلماسی انرژی را به کمک سیاست خارجی کشور بیاوریم. یعنی دیپلماسی انرژی به صورت پسینی عمل نکند و خودش به عنوان یکی از محرک‌ها و یکی از پیشران‌های توسعه سیاست خارجی دولت ایفای نقش کند. این کارشناس ارشد انرژی ادامه داد: بنده قصد دارم قبل از اینکه وارد بحث تعاملات‌مان با کشورها و ظرفیت‌شان شویم، یک تحلیل کلی از دیپلماسی انرژی کشور ارائه و توضیح دهم که ایران باید چه نگاهی به دیپلماسی انرژی داشته باشد. بعداً ناظر به این موضوع مشخص می‌شود که در تعامل با هر کشوری به چه سمت و سویی باید حرکت کنیم و تعاملات ما با کشورها چه پازلی را باید تکمیل کند.

نگاه دولت‌های قبل به دیپلماسی انرژی یک نگاه سنتی بود
وی تأکید کرد: از ابتدای انقلاب تاکنون و حتی قبل از انقلاب، یک تفکر سنتی‌ در فضای دیپلماسی انرژی کشور وجود داشته است که ما باید در بازار جهانی نفت خام بفروشیم و مبتنی بر آن کسب درآمد کرده و بودجه دولت برای هزینه‌های جاری و پروژه‌های عمرانی را تأمین کنیم. همچنین با این تفکر مبتنی بر فروش نفت، بتوانیم برای خودمان امنیت بخریم و عملاً در فضای بین‌المللی جایگاه محکمی را برای خودمان ایجاد کنیم.
ظفریان گفت: این تفکر در سطوح عالی تصمیم‌گیران کشور همواره وجود داشته و نشانه‌ها و شواهد زیادی آن را اثبات می‌کند. اما تجربه دو دوره تحریم نفتی ایران طی سال 90 تا 92 و سال 97 تاکنون، این فرضیه را زیر سؤال برد که می‌توان مبتنی بر صادرات نفت، اهداف توسعه‌ای ایران را محقق کرد، البته برای مسئولان ما که آن نگاه سنتی را داشتند، این اتفاق قابل فهم نبود بویژه در دور اول تحریم.
کارشناس ارشد انرژی اشاره کرد: در سال 90 نگاه مسئولان ما این بوده که نفت ایران امکان تحریم شدن ندارد و دوم اینکه اگر تحریم شود، بازار نفت به‌هم می‌ریزد و قیمت تا 200 دلار در بشکه بالا می‌رود. اتفاقاً در هر دوره تحریم ایران، قیمت نفت نه تنها بالا نرفت که بعضاً کاهش هم یافت. لذا این دو دوره تحریم تجربه‌ای برای ایران شد و ثابت کرد که ما نمی‌توانیم دیپلماسی انرژی‌ کشور را مبتنی بر صادرات نفت خام استوار کنیم و همواره باید قید تحریم را در طراحی‌‌هایمان برای دیپلماسی انرژی و تجارت انرژی کشور در نظر بگیریم.
وی اظهار کرد: حضرت آقا هم در صحبت‌های مکرر فرموده‌اند که دولت‌ها، اقتصاد کشور را به گونه‌ای طراحی کنند که با فرض وجود تحریم‌ها بتواند ادامه پیدا کند و آسیب‌پذیری آن کم باشد. سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی هم که حضرت آقا ابلاغ کردند دقیقاً چنین رویکردی داشت.

باید به سمت بازمعماری تجارت انرژی‌ ایران حرکت کنیم
ظفریان گفت: تجربه دو دوره تحریم، چند درس و آموزه جدی برای ایران به همراه داشت که توجه به آن در آینده دیپلماسی انرژی کشور بسیار مهم است. نکته اول این است که ما در حوزه دیپلماسی انرژی نمی‌توانیم تجارت انرژی‌مان را مبتنی بر صادرات نفت استوار کنیم و طراحی ما نباید به این شکل باشد که فقط نفت خام را به صورت حد‌اکثری صادر کنیم.
کارشناس ارشد انرژی افزود: تحریم‌پذیری نفت برای ما اثبات شده است و دلایل آن هم به ساختار بازار نفت برمی‌گردد که امکان تحریم فروش نفت ایران را ایجاد می‌کند. در نقطه مقابل، ما در حوزه تجارت گاز و در حوزه صادرات فرآورده‌های نفتی و محصولات پتروشیمی، تحریم‌پذیری بسیار کمتری را تجربه کردیم و تقریباً این سه دسته محصولی که نام بردم با تحریم جدی مواجه نشدند. البته سختی‌هایی برای فروش و برگرداندن پولشان وجود داشته است ولی تحریم نشدند.
وی گفت: لذا نکته اول این است که ما باید به سمت بازمعماری تجارت انرژی‌ ایران حرکت کنیم. یعنی تجارت انرژی سنتی‌مان را که مبتنی بر صادرات حد‌اکثری نفت است به سمتی ببریم و طراحی مجدد کنیم به طوری‌که وزن محصولاتی که تحریم‌پذیری‌شان کم بوده است در تجارت انرژی بیشتر شود. همچنین رویکرد عمده ما به نفت خام به دلیل تحریم‌پذیری بالا، باید این باشد که نفت خام را در پالایشگاه‌ها به فرآورده و محصولات پایین‌دستی و توسعه زنجیره ارزش افزوده، تبدیل کنیم.

ایران در حوزه تجارت انرژی باید شرکای راهبردی برای خود انتخاب کند
ظفریان اظهار داشت: نکته دوم اینکه با وجود قید تحریم، ایران باید در حوزه دیپلماسی انرژی برای هر کدام از کشورها برنامه و طراحی مجزایی داشته باشد. مثلاً این عبارت که ما به صورت کلی به اروپا گاز صادر کنیم بی‌معنی است. شما باید مشخص کنید که در اروپا به چه کشورهایی می‌خواهی گاز صادر کنی. یا اینکه ما نفت را به شرق آسیا صادر کنیم معنی‌دار نیست. در شرق آسیا، وضعیت چین با ژاپن و کره جنوبی برای ما متفاوت است. لذا در اینجا این موضوع قابل نتیجه‌گیری است که ایران در حوزه تجارت انرژی باید شرکای راهبردی برای خود انتخاب کند.

دیپلماسی انرژی ایران باید در جهت تقویت رویکرد منطقه‌گرایی و شرق‌گرایی حرکت کند
وی ادامه داد: نکته سوم اینکه ما به عنوان کشوری که اعتقاد دارد نظم بین‌الملل باید به گونه دیگری مستقر باشد و مبتنی بر آرمان‌هایی انقلاب کرده است، باید بتوانیم از ابزار دیپلماسی انرژی‌ خود در راستای سیاست خارجی مطلوب کشور استفاده کنیم. بیان ساده‌اش این است که ما مثل نروژ نیستیم که نگاهمان به فروش گاز یا نفت خود یک نگاه صرفاً اقتصادی و فارغ از نگاه استراتژیک باشد.
ظفریان عنوان کرد: حوزه دیپلماسی انرژی به دلیل اینکه انرژی مزیت جدی ایران است باید بتواند در خدمت سیاست خارجی کشور حرکت کند. در حوزه سیاست خارجی، دیپلماسی انرژی به دو معنا می‌تواند ایفای نقش کند؛ نخست اینکه دیپلماسی انرژی می‌تواند ابزار بازدارندگی برای کشور ایجاد کند، دوم‌ اینکه زمینه‌ساز توسعه روابط سیاسی ما با کشورهای هدف شود.
این کارشناس ارشد انرژی گفت: در حال حاضر دو رویکرد منطقه‌گرایی و شرق‌گرایی در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفته است. دیپلماسی انرژی ما بتواند زمینه‌ساز و مقوم این دو رویکرد باشد، یعنی برای این دو رویکرد زمینه‌سازی کند یا در نقاطی در تعامل با کشورها، بازدارندگی ایجاد کند.

تعامل با کشورهای مختلف مبتنی بر منافع ملی ایران تعریف می‌شود
وی تأکید کرد: البته این نکته را توجه کنید که تعامل با کشورهای مختلف مبتنی بر منافع ملی ایران تعریف می‌شود. ما هیچ کشوری را نباید دوست خودمان بدانیم و همواره باید تعاملات‌مان در سطح سیاست خارجی و ذیل آن دیپلماسی انرژی را مبتنی بر منافع ملی تعریف کنیم.
ظفریان گفت: بنده به دو دلیل نسبت به توفیقات کشور در حوزه دیپلماسی انرژی خوشبین هستم؛ نخست اینکه وزارت نفت و به صورت خاص شخص وزیر نفت چنین نگاه‌هایی به حوزه دیپلماسی انرژی دارد و عملکردش هم در یک سال اخیر نشان می‌دهد که این حوزه برای ایشان دارای اولویت است.
وی افزود: نکته دومی که ایجاد امیدواری می‌کند تحولات انرژی دنیا بعد از جنگ اوکراین است که به نظرم این فرصت را برای ما ایجاد کرد که بتوانیم نقش خودمان را در حوزه تجارت انرژی دنیا بویژه در حوزه تجارت گاز مجدداً تعریف کنیم. مبتنی بر این دو نکته من امیدواری زیادی دارم که در واقع دیپلماسی انرژی در یکی دو سال پیش‌رو بتواند به نقطه مطلوبی برسد.

تجربه تحریم نشان داد که چین یکی از مشتریان راهبردی نفت ایران است
ظفریان درباره زمینه‌های همکاری ایران و چین گفت: تجربه تحریم نشان داد که چین از جمله مشتریان راهبردی‌ نفت ایران است که می‌توان در بلندمدت نیز روی آن حساب باز کرد. در بین کشورهای شرق آسیا، ژاپن و کره‌جنوبی همواره با تحریم‌های امریکا همراهی کردند و در واقع خرید نفت از ایران را تحریم کردند، اما چین به عنوان یک ابرقدرت، تسلط امریکا بر خود را نمی‌پذیرد و در آینده نیز شکاف و رقابت این دو کشور رو به افزایش خواهد بود.
کارشناس ارشد انرژی گفت: نکته بعدی این است که به دلیل گستردگی پالایشگاه‌های چین، این کشور انواعی از پالایشگاه‌ها را دارد که مستقیماً می‌توانند با کشورهای تحریم‌شده تعامل کنند. نکته سوم این است که چین دارای اقتصاد بزرگ رو به رشد با جهتگیری توسعه فناوری است. پس این ظرفیت وجود دارد که ما با چین به لحاظ فروش نفت تعامل بلندمدت ایجاد کنیم. یعنی تعامل نفتی با چین در بلندمدت با قید تحریم ما سازگار است.
وی عنوان کرد: لذا مبتنی بر همان تحلیلی که ارائه دادم، فروش نفت ما به چین، زمینه‌ساز توسعه روابط سیاسی ما ذیل رویکرد شرق‌گرایی است. ما باید بتوانیم در توافق 25 ساله‌ با چین که کلیات آن منعقد شده است به سمتی حرکت کنیم که یک شراکت راهبردی‌ با چین داشته باشیم. در واقع تجارت نفت ایران و چین فراتر از یک تجارت اقتصادی صرف است.
ظفریان خاطرنشان کرد: البته در عرایض خود گفتم و مجدداً تأکید می‌کنم که همه این اقدامات مبتنی بر منافع ملی است. یعنی چین بر اساس منافع ملی خودش حرکت می‌کند، ما هم بر اساس منافع ملی خودمان، اما وضعیت سیاسی و اقتصادی دو کشور این را نشان می‌دهد که چنین ظرفیتی برای شراکت بلندمدت و ایجاد یک بازی برد-برد بین دو کشور وجود دارد.

سهامداری ایران در پالایشگاه‌های ونزوئلا یک اقدام راهبردی است
کارشناس ارشد انرژی درباره ظرفیت‌های ونزوئلا برای تعامل نفتی گفت: تعاملات مختلفی را می‌توان با ونزوئلا طراحی کرد که یکی از آنها صادرات نفت و میعانات گازی ایران به این کشور است. ونزوئلا به میعانات گازی ایران برای افزایش فروش نفت نیاز دارد. یک گزینه دیگر احیای ظرفیت پالایشی ونزوئلا از طریق تعمیرات اساسی و صدور خدمات فنی و مهندسی است.
وی افزود: ما می‌‎توانیم با تعمیر پالایشگاه‌های ونزوئلا، آن را به ظرفیت واقعی برسانیم و سپس نفت خودمان را به آن بخشی از ظرفیت احیا شده، صادر کرده و تبدیل به فرآورده کنیم و به بازارهای همان منطقه بفروشیم. این ایده را در دولت قبل و پس از بازگشت مجدد تحریم‌ها نیز مطرح کردیم ولی چون آن تفکر سنتی حاکم بود، مورد موافقت قرار نگرفت.
ظفریان تأکید کرد: شرایط سیاسی‌ ونزوئلا به گونه‌ای است که ما می‌توانیم به عنوان یک مشتری راهبردی به آن نگاه کنیم. سهامداری ایران در پالایشگاه‌های فراسرزمینی کشورهای هدف راهبردی ما، یکی از گزینه‌های جدی کشور است، زیرا جریان صادرات نفت ایران را تضمین و ایمن می‌کند. یکی از دلایلی که روسیه توانسته در شرایط تحریم صادرات نفت به هند را افزایش دهد این است که سال‌های قبل سهام یکی از پالایشگاه‌های بزرگ هند (پالایشگاه اسار) را خریداری کرده بود.

امریکا می‌خواهد با توسعه LNG بازار شبه‌انحصاری گاز را از بین ببرد
کارشناس ارشد انرژی گفت: درباره بازار گاز چند نکته را به عنوان مقدمه عرض می‌کنم؛ اولین نکته اینکه سهم گاز به عنوان یک انرژی پاک و نسبتاً ارزان در سبد انرژی دنیا در حال افزایش است. مطابق همه پیش‌بینی‌ها تا سال 2050 سهم نفت و زغال سنگ در انرژی دنیا کاهشی ولی سهم گاز افزایشی است، لذا بازار گاز هم به تناسب در حال شکل‌گیری بوده و در واقع تجارت گاز هم در حال توسعه است.
وی ادامه داد: نکته دوم اینکه ایران دومین دارنده بزرگ ذخایر گازی (گاز متعارف) در دنیا است و این موضوع، پتانسیل و ظرفیتی را به ایران می‌دهد که نقش‌‌آفرینی جدی در بازار گاز داشته باشد.
ظفریان گفت: نکته سوم اینکه در تحلیل بازار گاز اشتباهی که عمده تحلیل‌گران در ایران و تصمیم‌گیران مرتکب می‌شوند این است که بازار گاز را شبیه بازار نفت تحلیل می‌کنند، ولی برخلاف بازار نفت که یک بازار یکپارچه و جهانی است، بازار گاز یک بازار منطقه‌ای و شبه‌انحصاری است و ما باید در تحلیل‌های‌مان این ساختار بازار گاز را در نظر بگیریم وگرنه تحلیل‌ها به غلط خواهد رفت.
کارشناس ارشد انرژی عنوان کرد: در بازار نفت در بازه زمانی مختلف، تفاوت شاخص‌های قیمت نفت مثلاً WTI با برنت حداکثر 10 تا 15 درصد است، ولی در بازار گاز شاخص قیمت‌های گاز بعضاً به 400 تا 500 درصد هم می‌رسد و این بازار اصلاً شبیه بازار نفت قابل تحلیل نیست. پس این نکته مهم است که بازار گاز کاملاً متفاوت از بازار نفت است.
وی گفت: نکته چهارم این است که ما باید فضای کلی بازار گاز و نقشه امریکا در این بازار را بخوبی بشناسیم. بعد از توسعه گاز شیل، امریکا به این سمت حرکت کرد که بازار گاز را از یک بازار منطقه‌ای و شبه‌انحصاری دارای منافع برای طرف عرضه، به یک بازار جهانی تبدیل کند. در تحولات اوکراین مشاهده کردید که روسیه چگونه از ظرفیت بازار شبه‌انحصاری برای فشار به اروپا استفاده کرده است.
ظفریان گفت: برنامه امریکا این است که با توسعه LNG (گاز مایع شده) تجارت گاز را از بازارهای منطقه‌ای به سمت بازار جهانی تغییر دهد. در حال حاضر سهم LNG از تجارت گاز حدود یک سوم و سهم خط لوله از تجارت گاز دو سوم است. با توسعه LNG، بازار از قراردادهای بلندمدت حدود 25 ساله به سمت قراردادهای کوتاه‌مدت و تک‌محموله‌ای تغییر شکل می‌دهد و از انحصار عرضه‌کنندگان خارج می‌شود.
کارشناس ارشد انرژی افزود: این نقشه امریکا از سال 2010 در دانشگاه‌ها و اندیشکده‌های معتبر امریکایی مثل بروکینگز و بعداً در سیاست‌های دولت امریکا کاملاً منعکس شده است. با این اقدام، امکان تسلط روسیه به عنوان یک صادر‌کننده بالفعل و کشورهایی مثل ایران که صادر‌کننده بالقوه هستند از بین می‌رود.

همکاری گازی ایران و روسیه ذیل منطق تقسیم بازارها
وی خاطرنشان کرد: اما در این سمت ما باید چه راهبردی را اتخاذ کنیم؟ راهبرد ایران باید عبارت باشد از حفظ و تقویت ساختار منطقه‌ای بازار گاز، یعنی هر چقدر می‌تواند از یکپارچه شدن بازار جلوگیری کند، زیرا بازار منطقه‌ای هم از منظر اقتصادی و هم سیاسی به نفع ما است. یکی از نقاطی که تعامل ما با کشوری مثل روسیه معنی‌دار می‌شود اتفاقاً همین موضوع است.
ظفریان توضیح داد: روسیه یک بازیگر بزرگ بازار گاز است که به صورت عمده با بازار اروپا و به صورت نسبی با بازار چین تجارت گاز دارد و ما یک دارنده ذخایر بزرگ بازار گاز و یک بازیگر بالقوه بازار هستیم که حفظ ساختار منطقه‌ای بازار گاز به نفع هر دوی ما است. من عرض کردم باید مبتنی بر منافع ملی با کشورها تعامل کنیم. یکی از پیشنهادهای جدی این است که بازار گاز را بین خودمان و روسیه تقسیم کنیم، یعنی ما در حفظ بازار اروپا به روسیه کمک کنیم و روسیه در تثبیت بازار منطقه برای ما.
کارشناس ارشد انرژی گفت: اتفاقاً بعد از تحولات اوکراین، فضا برای همکاری گازی ایران و روسیه بازتر شده است. از آنجا که روسیه در حال حاضر به دنبال بازار جدید است و جدی‌ترین گزینه بازار خاورمیانه و جنوب آسیا است، ایران باید ضمن واردات گاز از روسیه و صادرات آن به همسایگان غربی، در تحقق صادرات گاز به پاکستان و اجرای خط لوله عمان نیز از همکاری با روسیه استفاده کند.
وی گفت: در راستای حفظ ساختار منطقه‌ای بازار گاز، ایران باید به هاب گازی منطقه تبدیل شود. بیایید نگاهی به کشورهای منطقه بیندازیم، کشورهایی که پتانسیل صادراتی و مازاد گاز دارند عبارتند از: قطر، ترکمنستان، روسیه و تا حدی آذربایجان؛ و باقی کشورها شامل ارمنستان، ترکیه، عراق، سوریه و لبنان، کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله کویت و عمان، پاکستان و افغانستان همه متقاضی گاز هستند. لذا ما باید از این چند کشور تولیدکننده، گاز را به صورت حد‌اکثری وارد کرده و به همه کشورهای متقاضی، به صورت حد‌اکثری صادر کنیم.
ظفریان گفت: اگر ایران بتواند چنین نقشه‌ای را محقق کند باعث می‌شود کشورهای منطقه وارد پیوندهای راهبردی با ما شوند و عملاً ما تجارت گاز را در راستای رویکرد منطقه‌گرایی‌ و تثبیت منطقه‌ای پیش ببریم.  منطقه‌گرایی اولویت ما است و آنچه از فضای کلی بین‌المللی برداشت می‌شود این است که همکاری ما با چین و روسیه (رویکرد شرق‌گرا) منوط به تثبیت ما در منطقه است که ابزار جدی آن تجارت انرژی و بویژه تجارت گاز است.
کارشناس ارشد انرژی گفت: اولویت اول این است که بتوانیم گاز روسیه را خرید و فروش کنیم و سوآپ و ترانزیت رویکرد مناسبی برای ایران نیست، چون در قراردادهای سوآپ یا ترانزیت گاز، ایران فقط به لحاظ موقعیت جغرافیایی گاز را در شمال تحویل می‌گیرد و مثلاً در جنوب تحویل می‌دهد یا اجازه می‌دهد خط لوله‌ای از کشور کشیده شود که این رویکرد، یک رویکرد انفعالی برای ایران است و خیلی با افزایش قدرت سیاسی‌مان و به عنوان ابزار سیاست خارجی همراستا نیست. لذا ما باید به سمت اولویت‌مان یعنی خرید گاز از کشورهای دارای مازاد به صورت حد‌اکثری و صادرات آن به صورت حد‌اکثری به کشورهایی که متقاضی هستند، باشیم.

قرارداد سوآپ گازی ایران و ترکمنستان، روابط دو کشور را احیا کرد
وی درباره ظرفیت همکاری گازی ایران و ترکمنستان گفت: ترکمنستان کشوری است که ذخایر بسیار بزرگ گاز دارد. دومین میدان بزرگ گازی دنیا تحت عنوان گالکینیش در این کشور قرار دارد و ذخایر بزرگ گازی که هنوز توسعه داده نشده هم در این کشور زیاد است. لذا به لحاظ ظرفیت، ظرفیت بسیار بزرگی برای تولید گاز دارد.
ظفریان گفت: ترکمنستان در ابتدا به روسیه صادرات گاز داشت، بعد از نزاعی که با روسیه پیدا کرد، به سمت چین حرکت کرد و سه خط لوله از آسیای مرکزی عبور داد تا به چین صادرات گاز داشته باشد. در حال حاضر مذاکرات برای احداث خط لوله چهارم هم در جریان است.
کارشناس ارشد انرژی گفت: سیاست ترکمنستان فروش گاز در مرز این کشور است. یعنی همه صادراتی که تا حالا انجام داده است، معطوف به تحویل در مرز بوده و بیشتر از آن را تضمین نمی‌کند. به دلیل نزدیکی جغرافیایی ایران با ترکمنستان و بویژه نزدیکی با میادین گازی این کشور که تقریباً در نزدیکی مرز ایران قرار دارند، صادرات گاز ترکمنستان به ایران برای این کشور سودآورتر است چون هزینه‌های صادرات بسیار کم می‌شود.
وی تأکید کرد: ما یک قرارداد واردات گاز از ترکمنستان داشتیم که در دولت قبل به دلیل بدهی‌ ایران به ترکمنستان متوقف شد. دولت جدید رویکرد بسیار فعالانه‌ای در احیا و تقویت روابط گازی با ترکمنستان در پیش گرفت. قرارداد سوآپ گازی ایران و ترکمنستان، روابط دو کشور را بعد از چند سال سردی مجدداً احیا کرده است. با این شرایط ما باید در گام اول با احیای قرارداد واردات از این کشور به واردات ۱۵ میلیارد مترمکعبی برسیم. در گام‌ بعد نیز با توسعه میادین این کشور و افزایش واردات این میزان را دو برابر کنیم.

اولویت‌های صادرات گاز ایران به کشورهای منطقه
ظفریان درباره ظرفیت گازی قطر گفت: قطر از سال 2016 برنامه توسعه میدان گنبد شمالی یا همان پارس جنوبی را در دستور کار داشته و بعد از تحولات اوکراین این امر تشدید شده است. اخیراً مشاهده کردیم که قطر یک قرارداد 29 میلیارد دلاری برای توسعه بلوک شرقی میدان با 5 شرکت امریکایی و اروپایی بزرگ منعقد کرد.
کارشناس ارشد انرژی گفت: تقریباً نیمی از این سرمایه‌گذاری برای توسعه میادین گازی و نیم دیگر برای توسعه زیرساخت LNG قطر انجام خواهد شد. برنامه قطر این است که 4 واحد جدید LNG ایجاد کند و ظرفیت تولید LNG خود را در گام اول با 32 میلیون تن افزایش به 110 میلیون تن برساند. در گام دوم نیز 2 واحد دیگر تأسیس کرده و ظرفیت تولید LNG را به 126 میلیون تن افزایش دهد. به نظر بنده به رغم از دست رفتن برخی فرصت‌ها، ولی همچنان گزینه خرید گاز قطر باید برای ما یک گزینه جدی باشد.
وی در پایان اظهار کرد: در مورد پروژه‌های صادراتی، به دلیل مجموع شرایط بازار، از جمله افزایش قیمت در اروپا، تقاضای واردات گاز بهبود پیدا کرده است. اولویت ایران در حوزه صادرات گاز، باید افزایش حجم صادرات گاز به عراق و ترکیه باشد. همچنین به دلیل اهمیت استراتژیک توسعه صادرات گاز به ارمنستان و گرجستان نیز باید در دستور کار قرار گیرد. گام بعدی تکمیل خط لوله پاکستان و اجرای خط لوله دریایی عمان است.

 

جستجو
آرشیو تاریخی