قرار شد همین برنامه را اجرا کنیم. از آنجا که ایلام فرودگاه نداشت، بنی صدر و همراهان با هلیکوپتر آمدند و در ژاندارمری ایلام نشستند. ما هم رفتیم و از ایشان استقبال کردیم.
به او گفتیم اوضاع جبههها طوری است که به دلایل امنیتی و حفاظتی باید قبل از تاریکی هوا به مناطقی که موردنظر است، برویم و برگردیم؛ بنابراین باید زودتر برویم تا اگر بازدید به هر دلیلی طول کشید، در برگشت دچار آسیب نشویم.
ترجیح ما این است که از همین جا با هلیکوپتر برای بازدید از جبهه برویم و هلیکوپترها در سه راهی که یک طرف آن به ایلام، یک طرف آن به میمک و یک طرف آن به صالحآباد میرفت، داخل قرارگاه بنشینند و از آنجا با ماشین برای بازدید به سمت میمک و بعد صالحآباد برویم.
بعد اگر هوا اجازه داد، به ایلام برمیگردیم و شما سخنرانی کنید. اگر نرسیدیم، به کرمانشاه بروید تا ادامه برنامه بازدید بههم نخورد. آقای تیمسار فلاحی که آن موقع فرمانده نیروی زمینی و رئیس ستاد مشترک بود و بالاترین مقام نظامی را داشت، پس از شنیدن دلایل ما گفت این پیشنهاد، پیشنهاد خوبی است و توصیه کرد که این پیشنهاد را انجام بدهیم.