زمانی که مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره ایران بودم، یک کشتی از آفریقای جنوبی به لاوان آمده بود و وقتی اسناد حمل را به ما دادند، متوجه شدیم که این کشتی متعلق به آفریقای جنوبی است. من با آقای غرضی تماس گرفتم و گفتم که این کشتی میخواهد نفت را به مقصد آفریقای جنوبی ببرد و بندری که اینجا مشخصاتش را دادهاند، بندر دِربان در آفریقای جنوبی است. آفریقای جنوبی هم در تحریم است و ما اگر اسناد حمل را امضا کنیم و نفت ما به آنجا حمل شود، تبلیغات خیلی زیادی علیه ما خواهند کرد و جوسازی و گرفتاری زیادی درست میشود. حضرت امام (ره) صادرات نفت به آفریقای جنوبی را ممنوع کرده اند. او گفت که شما سریع آن را امضا کنید و کشتی را بارگیری کنید. من گفتم اصلاً کشتی را بار نمیکنم. کشتی را خالی میفرستم برود، برای اینکه سیاست کشور این نیست که به آفریقای جنوبی نفت داده شود؛ بنابراین کشتی را بار نکردیم و همینطور متوقف در لنگرگاه ماند. من به تهران آمدم. در جلسهای آقای غرضی گفت که ما در وضعیت جنگ هستیم و به هر قیمتی شده باید به هرکسی نفت بفروشیم. بعد تعبیری به کار برد که برای فروش اگر از ما هر چیزی هم بخواهند، باید به خریداران بدهیم که بیایند نفت ما را بخرند. من به ایشان گفتم: اصلاً چنین حرفی درست نیست. نفت یک کالای باارزش است و خریدار بالقوه هم در دنیا بسیار زیاد است. هیچ دلیلی هم ندارد به هر دلال و واسطهای نفت بفروشیم. شما کار را به دست اهلش بدهید، نفت را میشود فروخت و دلیل ندارد که ما نفت را به حکومت نژادپرستی بدهیم که همه دنیا آ ن را تحریم کردهاند. حضرت امام (ره) هم فرمودهاند به آنها نفت نفروشید.