صفحات
  • صفحه اول
  • رویداد
  • گزارش
  • گفت و گو
  • کلان
  • انرژی
  • راه و شهرسازی
  • بازار سرمایه
  • بازار
  • بین الملل
  • صنعت و تجارت
  • تاریخ شفاهی
  • کشاورزی
  • کار و تعاون
  • صفحه آخر
شماره صد و یازده - ۰۷ آبان ۱۴۰۲
روزنامه ایران اقتصادی - شماره صد و یازده - ۰۷ آبان ۱۴۰۲ - صفحه ۱۲

سد لار چگونه طراحی شد؟

کسی که طرح سد لار را داده بود، پسر مدیرعامل شرکت ایمپرجیلو بود. او‏ دانشجوی دوره دکترا بود و برای تز دکترایش سد لار را انتخاب کرده بود. آنها محل سد را اشتباه انتخاب کرده بودند

بخش‌هایی از جلد نخست کتاب «سال‌های بی‌حصار» از خاطرات اصغرابراهیمی اصل در شماره‌های اخیر ایران اقتصادی به چاپ رسید. کتاب از کودکی و زندگی شخصی ابراهیمی‌اصل شروع می‌شود و تا دوران تحصیل و سپس مسئولیت‌های وی ادامه می‌یابد. ابراهیمی‌اصل در این کتاب مسائل گوناگونی را از دوران تحصیلی و کاری خود مطرح کرده است. وی در شماره‌های اخیر درباره آغاز جنگ تحمیلی و مسائل استان‌های مرزی درگیر جنگ و سپس درباره مسئولیت خود در مجموعه وزارت نفت سخن گفته است. در حال حاضر نیز صحبت از دوران کاری ابراهیمی‌اصل در وزارت نیرو و رسیدگی به مشکلات تأمین آب تهران و مناطق تحت پوشش آن است.

افزایش بهای آب شمال تهران
یکی دیگر از کارهای مهمی که در سازمان آب انجام شد، این بود که ما بررسی کردیم میزان مصرف آب 21 درصد مردم جنوب شهر تهران معادل نیم درصد مصرف مردم شمال شهر است. یعنی مصرف آب نیم‏ درصد سکنه شمال شهر معادل مصرف آب 21 درصد جمعیت جنوب شهر بود. دلیلش وجود خانه‏‌های بزرگ و فضاهای سبز زیاد، استخر، سفارتخانه‌ها، پارک‏‌ها و فضاهای بزرگ وابسته به دولت در شمال شهر بود. به ‏رغم اینکه دکتر غفوری‌‏فرد به ‏شدت مخالف بودند، من فرمولی را طراحی کردم و به تصویب رساندم. براساس این فرمول کسانی که در سه ماه 120 متر مکعب آب مصرف می‌کنند، هیچ اضافه هزینه‌ای برایشان نیاید، ولی کسانی که بیش از این استفاده می‌کنند، اضافه هزینه لحاظ می‌شد. هر که بامش بیش، برفش بیشتر؛ بنابراین به ‏صورت تصاعدی هزینه‌اش بالا می‌رفت. من فرمول اعمال نرخ تصاعدی را تهیه کردم و مصوبه‏‌اش را گرفتم و اجرا کردم که در سال 1363 مبلغ 800 میلیون تومان در ماه درآمد شد. آن زمان سازمان آب را اضافه کردم. بعد، از محل این افزایش درآمد، ما در سمنان، شاهرود، زنجان، استان مرکزی، دلیجان و گلپایگان و مناطق مختلفی که نیاز داشتند، مخازن 5 هزار متر مکعبی و 10 هزار متر مکعبی احداث کردیم. حتی در اراک و قم، مخازن بتنی 5 هزار متر مکعبی و 10 هزار متر مکعبی ساختیم. تعدادی چاه جدید حفر کرده و قنوات‌شان را لای‏روبی کردیم و تصفیه‏‌خانه‌هایشان را درست کردیم. استدلال من این بود که اگر این پول را در آن نقاط خرج کنیم و آب آشامیدنی خوب به مردم برسانیم، ضریب مهاجرت آنها به تهران به‏ دلیل نداشتن آب شرب مناسب کم می‌شود، چون یکی از پارامترهای بسیار مؤثر در 202 فاکتوری که برای مهاجرت به شهرهای بزرگی مثل تهران وجود دارد بحث آب‏ و هوا و امکانات شهری است، بنابراین به این فکر افتادیم با آن پول اضافه سرمایه‏‌گذاری کنیم تا انگیزه مهاجرت به تهران را کم شود که در این کار بسیار موفق بودیم. مخازن آبی و تصفیه‏‌خانه‏‌هایی که ساختیم و احیای سیستم آبیاری را که در سال 1363 و 1364 شروع کردیم، مؤثر بود. بعد از من هم آقای محمودی و دیگران تا سال 1367 این پروژه را ادامه دادند، ولی بعدش را خبر ندارم.
 
احداث سد پانزده خرداد
یکی از کارهایی که در زمان مسئولیتم در سازمان آب منطقه‌ای تهران شروع کردیم و حدود ۱۵‏ درصدش را ساختیم، احداث سد 15 خرداد بود. آقای کفاش‌‏زاده و‏آقای بلندنظر از دفتر حضرت امام (ره) به سازمان آب آمدند ‏و گفتند که حضرت امام (ره) راجع‌به آب قم خیلی نگران هستند. مردم به حضرت امام (ره) گله و شکایت کرده‌اند، شما یک راه‏‌حلی پیدا کنید. ما بعد از مطالعه ‏گفتیم سه تا راه ‌حل وجود دارد: یکی اینکه از تهران خط لوله ‌ای بکشیم به‏ سمت قم که بتوانیم حداقل یک مترمکعب در ثانیه آب شیرین را از تهران ببریم و آب آشامیدنی را به ‏صورت یک خط لوله جدا برای مردم آنجا بکشیم یا اینکه ایستگاه‌هایی بگذاریم که مردم بتوانند از آب شیرین برای چای و نوشیدن استفاده کنند، چون آب قم را که رسوب بالایی دارد و شور است، می‌‏توانند برای شست‏ و شو و استحمام و مصارف عمومی استفاده کنند. راه‌حل دوم، بردن آب از سد ساوه بود. ما سد ساوه را تخریب کردیم. این سد بسیار قدیمی بود که حدود هشتصد سال پیش ساخته شده بود و ما برای خراب‏ کردنش مشکل داشتیم. هشتصد سال پیش به ‏قدری محکم ساخته شده بود که از بتنی که امروز می‌‏ریزند مقاوم‏‌تر بود. آن را تخریب کردیم و سد جدید ساوه را شروع کردیم. در زمان مدیریت من حدود پیشرفت پروژه سد ساوه 28 درصد بود. سد 15 خرداد هم به‏ عنوان آخرین راه‏‌حل بود که در محل فعلی احداث بشود و آب به میزان حدود 100 تا 120 میلیون متر مکعب پشت آن جمع شود، سپس آب آشامیدنی به تصفیه‏‌خانه رفته و تصفیه بشود و به قم برود. سه راه‏‌حل برای این کار پیش‌بینی‏ کردیم. راه‏‌حل اول را نپذیرفتند. آقای کفاش‌زاده و آقای بلندنظر که از قم آمده بودند گفتند که خدمت حضرت امام (ره) عرض کردیم و ایشان موافق نبود از تهران آب آشامیدنی به قم ببریم و فرمودند که جو درست می‌شود و می‌‏گویند آب تهران را دارند به قم می‌برند. چون هنوز در تهران یک جاهایی کم‌آبی و قطع آب است، صلاح نیست این کار را بکنیم. اما نسبت به دو راه‏‌حل دیگر یعنی سد ساوه و 15 خرداد علاقه‌مندی نشان دادند. ما یک شب با آقای غفوری‏‌فرد به قم رفتیم و در منزل تولیت حضرت معصومه(س) و با حضور آقای شرعی، آقای صانعی و تعدادی از علمای قم، بحث سد 15 خرداد را مطرح کرده و مطالعاتش را شروع کردیم. در نهایت به این جمع‏‌بندی رسیدیم که عملیات خاکی را شروع کنیم. این پروژه حدود 15 درصد پیشرفت داشت که من از سازمان آب رفتم. ادامه کار را آقای مهندس علی رحیمی، معاون من، عهده‌دار بود و بعد بنیاد 15 خرداد از آقای جلالی ‏تهرانی استفاده کرد. روزی هم که افتتاح می‌شد به‏ عنوان کسی که در احداث و طراحی آن نقش داشته است، من را دعوت کرده بودند. همان‏جا آخرین باری بود که حاج ‏احمدآقا را دیدم. جلسه خبرگان در قم بود و حاج ‏احمدآقا با یک ماشین بنز سبزرنگ آمدند و خیلی هم مریض ‏حال بودند. من به‏ همراه آقای صانعی و آقای یوسفیان به استقبال‌شان رفتیم. به ‏زحمت از ماشین پیاده شد. قرار بود آقای هاشمی ‏رفسنجانی بیاید و افتتاح کند، ولی گفته بود حالش را ندارم برای افتتاح بیایم. دو سه روز بعد از افتتاح سد، حاج‏ احمد‏آقا به کما رفت و مرحوم شد. یعنی آخرین کار رسمی حاج ‏احمدآقا بعد از مجلس خبرگان، آمدن به سد 15 خرداد برای حضور در مراسم افتتاح آن بود.
بعد از رفتن من سد ساوه تمام شد و یک خط لوله از سد ساوه به قم کشیده بودند که آن آب الان هم به قم می‌آید. یک خط لوله از سد 15 خرداد به قم کشیده شده که آب آن به تصفیه‏‌خانه می‌‏رود، چون کیفیت آب سد 15 خرداد و سد ساوه مثل کیفیت آب سد لار و سد کرج نیست. سد لار و سد کرج از ذوب برف است و آب در آن با درجه خلوص بالاست. بهترین آب دامنه‌های البرز است که برای مصرف به تهران می‌‏آید. آبی که در سد 15 خرداد و سد ساوه جمع می‌شود، آب سیلابی روی زمین‏‌های شور است و املاح زیاد دارد و باید حتماً یک تصفیه با کیفیت بالا روی آن صورت بگیرد.

افزایش بهای آب
آن زمان وقتی میزان آب مصرفی را محاسبه کردم، متوجه شدم که 130 میلیون متر مکعب آب از لوله‏‌های قدیمی، که به‏ طور عمده در جنوب شهر تهران قرار داشت، هدر می‌رود. این لوله‌های چدنی بیش از 30 سال بود که نصب شده بودند و تعداد زیادی از آنها سوراخ شده و مانند آبکش عمل می‌کرد. 130 میلیون متر مکعب آب تصفیه ‏شده وارد قنوات و فاضلاب می‌شد و داخل زمین فرو می‌‏رفت. برای همین برای بازسازی و تعویض لوله‏‌های قدیمی و کاهش هدر رفتن شبکه طرحی قرار دادیم. در این راستا متوجه شدیم در مناطق وسیعی از تهران از جمله خاک سفید، کل شهرک غرب و کل شهرک اکباتان متأسفانه آب ‏دزدی انجام می‌شود.
از شهرک غرب یک انشعاب موقت 8 اینچ گرفته بودند و پول کمی هم برای آن می‌دادند. بعد که آمدیم و فرمول تصاعدی را لحاظ کردیم، یک مرتبه دیدیم مثلاً صورت‏حساب پول آب 32 میلیون تومانی در ماه برای سفارت روسیه رفت یا قبض آب 5 میلیون تومانی برای سفارت ایتالیا رفت. چون تصاعدی بود از یک حدی که بالاتر رفت، داد این‏ها درآمد. سروصدا و شلوغ‏ کاری و نامه به وزارت خارجه و بگیر و ببند که مجبور شدیم با آنها جلسه بگذاریم. در جلسه گفتم این آب آشامیدنی است و ما داریم آبی را که باید در مزارع برنج آمل ‏به برنج تبدیل شود، اینجا می‌‏آوریم. بعد هم علاوه بر آب سد کرج، می‌خواهیم از طالقان و زیاران آب بیاوریم. نمی‌‏شود شما بروید و با این آب فضای سبز را آب بدهید. بیایید به شما مجوز چاه می‌دهیم‏؛ بنابراین از آن پس به پارک‌ها، سفارتخانه‌ها، شرکت‏‌های بزرگ، کاخ‌ها و پادگان‏‌ها مجوز چاه دادیم که برای فضای سبزشان از آب چاه استفاده کنند. تعدادی چاه هم در جنوب شهر حفر کردیم و آبش را وارد شبکه کردیم و از درآمد فروش آب و اضافه درآمدی که به وجود آمد، شروع به اصلاح ساختار شبکه آب کردیم تا هدر رفتن آب را کم کنیم. بعد خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم و گفتیم در منطقه خاک سفید و در چند نقطه مردم لوله‏‌ها را سوراخ کرده‌‏اند؛ لوله‏‌هایی که قطرش یک متر و ده سانت یا یک متر و هشتاد سانت است. حتی گاهی وقت‏‌ها برای اینکه لوله را سوراخ کنند و آب ‏دزدی انجام شود، افرادی جان خودشان را از دست داده‌اند که فشار آب باعث شده بود فرد در آنجا گیر کند و خفه شود. مردم هم برای وضو و غسل از آب دزدی استفاده کرده‌اند.
از حضرت امام (ره) یک فتوا و اجازه‌ای گرفتیم و یک کنتور حجمی گذاشتیم که پول آب آنجا را محاسبه کنیم و به نسبت تعداد عائله‌ای که در هر خانه هست، با تناسب سرشکن کنیم و با رضایت خودشان پول آب را قسط ‏‌بندی کرده و از آنها دریافت کنیم که شبهه شرعی برای‌شان به وجود نیاید؛ لذا ما با نصب کنتورهای حجمی جلوی آب دزدی و سوءاستفاده را گرفتیم و درآمد آب را زیاد کردیم. کارها در سازمان آب خیلی خوب داشت پیش می‌رفت و ‏ساختن تصفیه‏‌خانه جدیدی را شروع کردیم که آقای دکتر غفوری‏ فرد را عوض کردند و آقای محمد تقی بانکی وزیر نیرو شد.
 
انتصاب دکتر بانکی، برکناری من
زمانی که ما هنوز درگیر مسأله سد لار بودیم و بخشی از پول برگشته بود و کار روی غلتک افتاده بود، آقای دکتر بانکی وزیر نیرو شدند که متأسفانه دکتر بانکی در اولین هفته پس از انتصاب به وزارت نیرو، من را برکنار ‏کرد. همچنین حکمی‏ که برای شرکت در دادگاه داشتم نیز لغو کردند. در این دادگاه قرار بود 200 میلیون دلار دیگر را برگردانم. من نتوانستم بروم و در غیاب ما بعد از چند جلسه، دادگاه به نفع آنها رأی داد و 200 میلیون دلار بعدی برنگشت. تونل‌هایی را که از سد لار می‌آمد، ادامه دادیم منتها موضوع به دادگاه سوئیس آی سی سی (ICC) و مراحل جدی محکوم ‏کردن ایمپرجیلو و امپرسیت رسیده بود که آنها در انتخاب محل سد لار اشتباه کرده‌‏اند. طبق قواعد بین‌المللی و استانداردها، در جاهایی که جنس زمین آهک شکسته است، ابتدا زمین را که صاف می‌کنند، باید تعداد زیادی چاه بزنند و یک پرده تزریق ایجاد کنند که آب فرار نکند اما  این پرده تزریق را اجرا نکرده بودند، چون کسی که طرح سد را داده بود، پسر مدیرعامل شرکت ایمپرجیلو بود. او‏ دانشجوی دوره دکترا بود و برای تز دکترایش سد لار را انتخاب کرده بود. آنها محل سد را اشتباه انتخاب کرده بودند و دوم اینکه تزریق را نیز انجام نداده بودند. گفته بودند اول تونل را می‌سازیم، اگر آب دررفت بعد تزریق می‌کنیم در حالی‏ که اول باید این تزریق صورت می‌گرفت و بعد بارگذاری انجام می‌شد. بارگذاری‌ای که اول انجام شده، باعث شد آهک شکسته و ترد در زیرِ زمین قاچ و ترک بخورد و آبی که می‌آمد، فرار کند. ما این موضوع را در دادگاه اثبات کردیم و اگر آقای بانکی ما را عوض نکرده بود، من می‌توانستم همه آن 650 میلیون دلار و آن 540 میلیون دلار تعدیل را برگردانم، حتی بخشی از خسارت بازسازی و تعمیر سد را هم بگیرم، ولی او همان هفته اول بدون هیچ‏گونه مقدمه و هیچ‏ چیزی و صرفاً براساس گزارشی که از سفرم داده و توضیح دادم که دادگاه در چه وضعی است، با فوریت تصمیم گرفت من را عوض کند. من پانزده صفحه گزارش نوشته بودم و گفته بودم چه کارهایی داریم انجام می‌‏دهیم و قرار است چه کاری انجام بدهیم و منتج خواهد شد که این پول‏‌های اضافی را برگردانیم. یک روز صبح اول وقت که رفتم، دیدم آقای بانکی و آقای مهندس محمودی یک جلد قرآن با خودشان آورده و به من دادند و برکنارم کردند و به‏ جای من آقای محمودی را گذاشتند.
شاید حدود دو سال بعد وقتی از ایشان پرسیدم: آقای بانکی برای چه من را برداشتی، گفت: حالا ولش کن. گفتم: می‌خواهم بدانم واقعاً در آن زمان شما برای چه من را برداشتی. گفت: من فکر کردم که شما کارهایی را‌ داری انجام می‌دهی که وزارتخانه باید انجام بدهد. گفتم: من مشاور وزیر بودم، رئیس هیأت‏ مدیره و مدیرعامل سازمان بودم و مسئولیت این پرونده را هم طبق حکم به من داده و تکلیف کرده بودند که انجام بدهم. به ‏هر حال استنباط خودم این است که ایتالیایی‌‏ها که ایمپرجیلو و امپرسیت بودند و انگلیسی‌‏ها که الکساندر گیپ و اینها بودند، با آقای بانکی تماس گرفته بودند. درواقع آنها من را برداشتند نه آقای بانکی. توجیه آقای بانکی به نظر من وارد نبود. آقای بانکی 100 درصد با نظر آنها چنین کاری کرد. ممکن بود این نظر از طرف بعضی از معاونان وزارتخانه یا بعضی از کارشناسان سازمان برنامه ‏و بودجه که در دادن آن تعدیل نقش داشتند و مجوز داده بودند، به ایشان منتقل شده باشد. آن 650 میلیون دلار و آن 540 میلیون دلار زمانی که دلار هفت تومان بود از کشور خارج شده بود. آنها در اینکه من را بر کنار کنند، نقش‌شان نقش حساب‏ شده و خیلی به ‏موقعی بود و ضرری که برای کشور به وجود آمد، حداقل آن 200 میلیون دلار بود و شاید حداکثر بیش از یک‏ میلیارد دلار می‌شد.
مشکل بودجه صنایع دفاع‏
من همزمان در سازمان صنایع دفاع، معاون لجستیک آقای ترکان هم بودم. مشکلی که در سازمان صنایع دفاع برای ما به وجود آمده بود، این بود که در سال 1364، 187 میلیون دلار بودجه به صنایع دفاع داده بودند.
متأسفانه در صنایع دفاع بچه‌ها در خریدهایی که انجام داده بودند، اشتباه کرده و چند عدد یخچال و فریزر و چند دستگاه ماشین چمن‌زنی و چند تا طاووس هم وارد کرده بودند. این ماشین‏‌های چمن‌زنی در کمیسیون دفاع و کمیسیون برنامه‌وبودجه مجلس مستمسکی شده و آبروریزی به پا کرده بود و قرار شده بود در بودجه سال 1365 همان بودجه 187 میلیون دلاری سال 1364 را برای صنایع دفاع مصوب کنند. آقای مهندس ترکان به من گفتند که اگر 187 میلیون دلار بودجه بدهند، اصلاً نمی‌توانیم تعهدات‌مان را در مقابل ارتش و سپاه انجام بدهیم. من حدوداً یک هفته شبانه‌روز در سازمان صنایع دفاع ماندم و اطلاعات تک‏‌تک واحدها از مهمات‌سازی، اسلحه‌سازی، پنها (هلی‌کوپترسازی)، ساها (هواپیماسازی) و پارچین را گرفتم برای اینکه پنها، ساها و قسمت‌های مختلف را که برای تولیدات شیمیایی در پارچین عمل می‌کردند، بررسی کنم و از شنی‏‌سازی درود، صنایع اصفهان و جاهای دیگری که کارخانه و شرکت داشتیم، دعوت کردم به تهران آمدند و تک‌تک از هر کدام برنامه تولید سال 1365 را گرفتم. ضمناً برنامه تولید سال 1364 را هم از آنها گرفتم. بعد یک کار مهندسی کرده و برآورد کردم که مثلاً برای گلوله توپ 155 یا 130 یا 106 چقدر موادی مانند فولاد، باروت، چاشنی و بسته‌بندی و چند درصد ضایعات لازم است. همه اینها را حساب کردم و براساس آمار سال 1364 و آماری که برای 1365 از ستاد مشترک، ارتش، سپاه و واحدها گرفته بودیم، یک برنامه کامپیوتری نوشتم. حساب کردم و دیدم بعضی از اقلامی که در آن کمیسیون‏‌های خوبی وجود داشته و خریدش منافع زیادی داشته است، بیش از نیاز خریداری و ذخیره شده است.
تا مقطعی که آنجا بودم، براساس آماری که از موجودی انبار گرفتم، برای هفده سال خرید انجام داده بودند و اینها را در کوه‏‌ها و انبارها و جاهای مختلف پخش‌وپلا کرده بودند که جلوی چشم نباشد. بعضی از اقلام ‌را برای پنج سال آینده خرید کرده بودند. برای بعضی از اقلام سه‌سال و برای بعضی از اقلام دو سال پیشاپیش خرید صورت گرفته بود و بی‌نیاز بودیم، ولی یکسری اقلام حیاتی و کلیدی را فقط برای هفده روز در انبار داشتیم و بعضی‏‌ها را برای 37 روز موجودی داشتیم. در نتیجه وقتی گلوله می‌ساختند، به‌علت اینکه برخی از اقلام آن تنها برای 17 یا 37 روز وجود داشت، برای جبهه کافی نبود و مجبور بودند از کره‌شمالی، چین و اسپانیا گلوله وارد کنند. گلوله 130 با آن وزن و با آن قد و قواره با هواپیما آورده می‌شد.
بر این اساس من طرحی را تهیه کردم، چون سال 1365 گفته بودند درآمد کشور پنج تا شش میلیارد دلار برآورد می‌شود که دو میلیارد دلار برای جنگ، دو میلیارد دلار برای ارزاق عمومی و کوپنی و یک تا دو میلیارد دلار هم برای اداره کل کشور است. پیش‌بینی می‌شد که درآمد سال 1365 کاهش زیادی داشته باشد؛ چون اولاً قیمت نفت به بشکه‌ای هفت دلار رسیده بود و میزان فروش هم به‌علت تحریم و فشارهای امریکا کم شده بود و نمی‌خریدند و می‌خواستند به ما یک فشار سنگین تحریم اقتصادی وارد کنند. من سه‌تا سناریو تهیه کردم. یک سناریو این بود که اگر ما بخواهیم با 187 میلیون دلار اقلامی را که کسری داریم، بگیریم و تولید کنیم و به جبهه‌ها برسانیم، مفهومش چیست؟ یعنی چقدر شهید، اسیر، جانباز و مجروح خواهیم داشت و اگر ما 600 میلیون دلار بودجه داشته باشیم و به‌جای اینکه گلوله‏‌های ژ۳ و 106 و 155 خودکششی و 130 و آرپی‏جی بسازیم، می‌‏توانیم روی موشک با برد متوسط و جنگ‏‌های الکترونیک سرمایه‏‌گذاری کنیم و از دور بایستیم و با دست بلندتری توی سر صدام و نیروهای عراقی بزنیم تا تلفات کمتری بدهیم. تعداد شهید کمتر، اسیر کمتر و مجروح کمتر و به این ترتیب جنگ زودتر تمام می‌شود و اگر یک‌میلیارد و دویست‌میلیون دلار سرمایه‏‌گذاری کنیم و برویم سراغ موشک‌های برد بلند و جنگ الکترونیک، هواپیماهای بلندپرواز و یکسری تاکتیک‏‌ها و ابزارهای جنگی جدیدی که به‌هرحال کاربری‏‌های ویژه‌ای دارد، ما می‌توانیم با تعداد تلفات خیلی کم و با اسیر و مجروح و شهید کمتر، در زمان کوتاه‏‌تری جنگ را به نفع خودمان خاتمه دهیم.
ماتریسی تهیه کردیم و به‌اتفاق آقای مهندس ترکان به مجلس رفتیم. کمیسیون دفاع و کمیسیون برنامه‌وبودجه، کمیسیون مشترک گذاشتند و ما برای اولین‌بار بودجه را با تعداد شهید، مجروح، جانباز، اسیر، مدت زمان جنگ و نوع تاکتیک‏‌های جنگی ارائه دادیم و ناباورانه برای اولین بار 600 میلیون دلار بودجه تصویب شد. گفتیم: حتی اگر مجبور بشویم گلوله وارد کنیم، بهتر است این گلوله‏‌ها را جدا بیاوریم؛ یعنی اگر پوسته گلوله را جدا و باروت و چاشنی و کیسه و خرج را جدا بیاوریم و اینجا سر هم سوار کنیم، سالی 200 تا 250 میلیون دلار به نفعمان است. نکته مدیریتی مهم این بود که قبل از اینکه ما برنامه تولید گلوله توپ را شروع کنیم، هر گلوله را به ما 505 دلار می‌دادند، اما وقتی تولیدمان را افزایش دادیم، قیمت گلوله به 105 دلار تنزل پیدا کرد و همان‏‌هایی که 505 دلار می‌‏دادند، گفتند تا زمانی که ما احساس می‌کردیم ‌شما توان تولید ندارید، قیمت را ما تعیین می‌کردیم، اما وقتی دیدیم دارید از ظرفیت‏‌ها و منابع‌تان استفاده درست می‌کنید و تولیدتان بالا رفته، برای اینکه بازار را از دست ندهیم، حاضر شدیم به 105 دلار هم بفروشیم.
در نتیجه ما با آن 600 میلیون دلار شاید به‌اندازه 800 تا 900 میلیون دلار برای صنایع موشکی، پایگاه شهید همت، صنایع هوایی، هلی‏کوپتری، جنگ‌های الکترونیک، تولید لامپ‏‌های اورلی‌کن، کفشک‌های ترمز هواپیماهای اف14 و تدارک و تأمین جبهه هزینه کردیم که به‌لحاظ مدیریتی و نوع برنامه‏‌ریزی و بودجه در زمان جنگ در آن وضعیت برای تدارک مؤثر جبهه کار باارزشی بود.

 

بــــرش

آب دزدی در چند منطقه تهران
بعد خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم و گفتیم در منطقه خاک سفید و در چند نقطه مردم لوله‏‌ها را سوراخ کرده‌اند؛ لوله‏‌هایی که قطرش یک متر و 10 سانت یا یک متر و هشتاد سانت است. حتی گاهی وقت‏‌ها برای اینکه لوله را سوراخ کنند و آب ‏دزدی انجام شود، افرادی جان خودشان را از دست داده‌اند. بدین صورت که فشار آب باعث شده بود فرد در آنجا گیر کند و خفه شود. مردم هم برای وضو و غسل از آب دزدی استفاده کرده‌‏اند. از حضرت امام (ره) یک فتوا و اجازه‌ای گرفتیم و یک کنتور حجمی گذاشتیم که پول آب آنجا را محاسبه کنیم و به نسبت تعداد عائله‌ای که در هر خانه هست، با تناسب سرشکن کنیم و با رضایت خودشان پول آب را قسط ‏‌بندی کرده و از آنها دریافت کنیم که شبهه شرعی برای‌شان به وجود نیاید؛ لذا ما با نصب کنتورهای حجمی جلوی آب دزدی و سوءاستفاده را گرفتیم و درآمد آب را زیاد کردیم. کارها در سازمان آب خیلی خوب داشت پیش می‌رفت و ‏ساختن تصفیه‏‌خانه جدیدی را شروع کردیم که آقای دکتر غفوری‏ فرد را عوض کردند و آقای محمد تقی بانکی وزیر نیرو شد.

 

بــــرش

صرفه‌جویی در ساخت مهمات مورد نیاز جنگ
ماتریسی تهیه کردیم و به‌اتفاق آقای مهندس ترکان به مجلس رفتیم. کمیسیون دفاع و کمیسیون برنامه‌وبودجه، کمیسیون مشترک گذاشتند و ما برای اولین‌بار بودجه را با تعداد شهید، مجروح، جانباز، اسیر، مدت زمان جنگ و نوع تاکتیک‏‌های جنگی ارائه دادیم و ناباورانه برای اولین بار 600 میلیون دلار بودجه تصویب شد. گفتیم: حتی اگر مجبور بشویم گلوله وارد کنیم، بهتر است این گلوله‌ها را جدا بیاوریم؛ یعنی اگر پوسته گلوله را جدا و باروت و چاشنی و کیسه و خرج را جدا بیاوریم و اینجا سر هم سوار کنیم، سالی 200 تا 250 میلیون دلار به نفعمان است. نکته مدیریتی مهم این بود که قبل از اینکه ما برنامه تولید گلوله توپ را شروع کنیم، هر گلوله را به ما 505 دلار می‌دادند، اما وقتی تولیدمان را افزایش دادیم، قیمت گلوله به 105 دلار تنزل پیدا کرد و همان‏‌هایی که 505 دلار می‌دادند، گفتند تا زمانی که ما احساس می‌کردیم‌شما توان تولید ندارید، قیمت را ما تعیین می‌کردیم، اما وقتی دیدیم دارید از ظرفیت‏‌ها و منابع‌تان استفاده درست می‌کنید و تولیدتان بالا رفته، برای اینکه بازار را از دست ندهیم، حاضر شدیم به 105 دلار هم بفروشیم. در نتیجه ما با آن 600 میلیون دلار شاید به‌اندازه 800 تا 900 میلیون دلار برای صنایع موشکی، پایگاه شهید همت، صنایع هوایی، هلی‌کوپتری، جنگ‌های الکترونیک، تولید لامپ‏‌های اورلی‌کن، کفشک‌های ترمز هواپیماهای اف14 و تدارک و تأمین جبهه هزینه کردیم که به‌لحاظ مدیریتی و نوع برنامه‏‌ریزی و بودجه در زمان جنگ در آن وضعیت برای تدارک مؤثر جبهه کار باارزشی بود.

جستجو
آرشیو تاریخی