طبق قواعد بینالمللی و استانداردها، در جاهایی که جنس زمین آهک شکسته است، ابتدا زمین را که صاف میکنند، باید تعداد زیادی چاه بزنند و یک پرده تزریق ایجاد کنند که آب فرار نکند. این پرده تزریق را اجرا نکرده بودند، چون کسی که طرح سد را داده بود، پسر مدیرعامل شرکت ایمپرجیلو بود. او دانشجوی دوره دکترا بود و برای تز دکترایش سد لار را انتخاب کرده بود. آنها محل سد را اشتباه انتخاب کرده بودند و دوم اینکه تزریق را انجام نداده بودند. گفته بودند اول تونل را میسازیم، اگر آب دررفت بعد تزریق میکنیم در حالی که اول باید این تزریق صورت میگرفت و بعد بارگذاری انجام میشد. بارگذاریای که اول انجام شده، باعث شد آهک شکسته و ترد در زیرِ زمین قاچ و ترک بخورد و آبی که میآمد، فرار کند. ما این موضوع را در دادگاه اثبات کردیم و اگر آقای بانکی ما را عوض نکرده بود، من میتوانستم همه آن 650 میلیون دلار و آن 540 میلیون دلار تعدیل را برگردانم. همچنین بخشی از خسارت بازسازی و تعمیر سد را هم بگیرم، ولی او همان هفته اول بدون هیچگونه مقدمه و هیچ چیزی و صرفاً براساس گزارشی که از سفرم داده و توضیح دادم که دادگاه در چه وضعی است، با فوریت تصمیم گرفت من را عوض کند. من پانزده صفحه گزارش نوشته بودم و گفته بودم چه کارهایی داریم انجام میدهیم و قرار است چه کاری انجام بدهیم و منتج خواهد شد که این پولهای اضافی را برگردانیم. یک روز صبح اول وقت که رفتم، دیدم آقای بانکی و آقای مهندس محمودی یک جلد قرآن با خودشان آورده و به من دادند و برکنارم کردند و به جای من آقای محمودی را گذاشتند.