صفحات
  • صفحه اول
  • رویداد
  • کلان
  • انرژی
  • راه و شهرسازی
  • بازار سرمایه
  • بازار
  • بین الملل
  • صنعت و تجارت
  • تحلیل
  • گفت و گو
  • کشاورزی
  • کار و تعاون
  • صفحه آخر
شماره صد و چهل و شش - ۱۸ آذر ۱۴۰۲
روزنامه ایران اقتصادی - شماره صد و چهل و شش - ۱۸ آذر ۱۴۰۲ - صفحه ۱۲

مهار تورم، نیازمند مدیریت یکپارچه

اولویت اصلی سیاستگذار، مهار تورم و چاره‌اندیشی برای رفع گرانی‌هاست

حسین فرصت
پژوهشگر اقتصادی

هنگامی که سیلاب مهیب در سطح شهر جاری می­‌شود، تعویض سیم­‌کشی برخی ساختمان­‌ها برای ارتقا بهره­ وری یا مهار مصرف برق اولویت اصلی نیست، بلکه اولویت اصلی برای دست ­اندرکاران، مهار سیلاب و پاکسازی شهر است، در غیر این صورت اساساً شهر آبادی باقی نمی­‌ماند که در مورد کیفیت سیم­‌کشی ساختمان­‌های آن بتوان سخن گفت.
غرض از مثال محدود فوق، نشان دادن اهمیت اولویت­‌بندی اقدامات توسط مقامات تصمیم­‌گیر بویژه در شرایط بحرانی و خاص است. هر چند که یک سیاستگذار با گزینه­‌های مختلفی برای انجام اصلاحات اقتصادی مواجه باشد، اما با توجه به «محدودیت زمان برای دولت­‌ها»، «لحاظ شرایط محیطی در هر مقطع زمان» و «انتظارات مردم از مسئولان»، در نهایت می­‌بایست دست به انتخاب بزند که کدام گزینه را به‌عنوان اولویت اصلی انتخاب کند و به پیش رود.
دولت سیزدهم در حالی بر سر کار آمد که گرانی­‌های مکرر و تورم بالا موجبات نارضایتی مردم از شرایط گذشته را ایجاد کرده بود. مطابق با آمارها، تورم 12 ماهه در شهریور ماه 1400 به رقم 59.3 درصد رسیده بود و رکورد تورم 12 ماهه طی چهل سال اخیر را ایجاد کرد. در این فضا، برآیند مجموعه اقدامات دولت سیزدهم و سایر عوامل مؤثر، منجر به آن شد که تورم روندی کاهشی در پیش بگیرد تا نماگری از موفقیت نسبی دولت در اقتصاد باشد.
با این حال در مقطعی که دولت می‌­بایست تصمیم راهبردی می­‌گرفت که همچنان بر آتش گرانی‌ها آب بریزد و آن را مهار کند، یا آن‌که راهبرد دیگری را اتخاذ نماید، مجادله جدی میان کارشناسان اقتصادی به وقوع پیوست. عده‌ای از کارشناسان معتقد بودند که نقطه کانونی در اولین جراحی اقتصادی دولت باید از مقوله معیشت و حذف ارز کالاهای اساسی آغاز شود، گروه دیگری از کارشناسان نیز به زعم خود نقطه شروع را اصلاحات عمیق‌تری، همچون اصلاح سیستم بانکی، مالیات و امثالهم قلمداد کردند. بنابراین دولت مسیر حذف ارز کالاهای اساسی را در پیش گرفت و با وقفه زمانی کوتاه، روند کاهشی تورم معکوس شد و رو به افزایش نهاد. به علت ارتباطات متقابل میان کالاها، گرانی­‌ها به طور مکرر در اقلام گوناگون معیشتی و غیرمعیشتی بروز یافت.
 
مهار تورم، اولویت اصلی اقتصاد ایران در شرایط کنونی
با در نظر گرفتن همزمان «آمارهای اقتصاد کلان»، «شرایط کنونی کشور»، «خواسته آحاد جامعه» و «ورود دولت به نیمه دوم دوره چهار ساله»، اولویت اصلی سیاستگذار مهار تورم و چاره‌­اندیشی برای گرانی­‌هاست، از همین رو اتخاذ هر نوع راهبرد و تدوین سیاست‌های اجرایی باید متکی بر مهار تورم باشد.
 
چرا مدیریت یکپارچه تورم؟
نه ­تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورها نیز بانک مرکزی به‌عنوان مهم‌ترین متولی مهار تورم و پاسخگویی نسبت به عدم دستیابی احتمالی به هدف تورمی شناخته می­‌شود. بنابراین در ادامه مسیر دولت سیزدهم تا سال 1404، به نظر می­‌رسد اهتمام تمام دستگاه‌های اجرایی و سیاستی کشور، باید معطوف به همراهی در مدیریت یکپارچه تورم توسط بانک مرکزی باشد. نکته کلیدی در این زمینه، پرهیز از بخشی‌­نگری و پرهیز از رویکرد جزیره­‌ای است. ممکن است دستگاه­‌های مختلف برنامه­‌های گوناگونی را در ادامه راه متصور باشند، اما برآیند آنها الزاماً هم جهت با مهار تورم نباشد. سیاستگذاری در بستر واقعی اقتصاد، به‌صورت تک‌محوری و تصمیم‌­سازی در یک محیط ایزوله نیست. برخلاف تصورات مکانیکی و فیزیکی از اقتصاد، محیط اقتصادی بستر آزمایش محدود نیست، بلکه عرصه عملی و عینی با نتایجی ملموس به اندازه تمام محیط جغرافیایی و جمعیتی کشور است. سیاست‌ها با یکدیگر پیوند دارند و به‌صورت سیستمی هستند و می­‌توانند نقش خنثی­‌کننده یا تقویت­‌کننده را در مهار تورم ایفا کنند. از همین روست که هم اکنون اقتصاد کشور نیاز به مدیریت یکپارچه تورم دارد.
اتخاذ برخی سیاست‌ها بسان پاشیدن آب بر آتش و برخی دیگر از سیاست‌ها بسان پاشیدن بنزین بر آتش است، این هنر سیاستگذار هوشمند است که دقت کند می‌خواهد بنزین بر آتش بپاشد یا تورم را مهار کند. در واقع نوک پیکان راهبرد دولت باید به سمت مهار تورم باشد و سایر برنامه‌ها بر اساس جهت­ این پیکان تدوین شوند و برنامه­‌های مخل مهار تورم با هر نوع توجیهات کارشناسی و شبه کارشناسی تا اطلاع ثانوی از دستور کار خارج شوند.
 
در ادامه مسیر چه باید کرد؟
از منظر سیاست­‌های اجرایی، تجربه تاریخی در سیاستگذاری اقتصادی کشور و مهم‌ترین اقدام اقتصادی دولت سیزدهم (حذف ارز کالاهای اساسی) نشان می­‌دهد که گرایش‌ها تاکنون عمدتاً به سمت سیاست‌های قیمتی معطوف بوده است. برآیند این سیاست‌ها نیز تاکنون در موارد متعدد مشخص بوده است، شوک‌های قیمتی، تشدید تورم، تضعیف ارزش پول ملی و.... بنابراین وجه مشترک سیاست‌های قیمتی، سهل بودن اجرای آنهاست، در واقع با انجام برخی تغییرات قیمتی و بدون استفاده پیچیده از قوه عاقله و فکر در انسان، می­‌توان این قبیل سیاست­‌ها را اجرا کرد، شاید حتی بدون مطالعه علم اقتصاد نیز توان کافی برای مشاوره بر اساس سیاست‌های قیمتی وجود داشته باشد، شاید حتی بتوان گفت آن اندیشه‌ای که صرفاً محصور در سیاست­‌های قیمتی است، نوعی برداشت و تفکر انحرافی از دانش واقعی اقتصاد است. با این ­حال باید دقت شود پیگیری سیاست­‌های قیمتی شاید آسان‌­ترین راه باشد، اما لزوماً به معنای بهینه­‌ترین و کم‌هزینه­‌ترین راه نیست. همچنین پیگیری این قبیل سیاست‌ها در بسیاری از مواقع پاک کردن صورت مسأله و نه حل مسأله است. به نظر می­‌رسد با توجه به «شرایط تورم در کشور»، «انتظارات فعالان اقتصادی و مردم» و «گذر دولت از نیمه فعالیت خود»، بهتر است برای برخی معضلات کشور چاره‌اندیشی بر اساس سیاست­‌های غیرقیمتی و در سخت‌ترین حالت، ترکیبی از سیاست‌های غیرقیمتی و تا حدودی قیمتی اتخاذ شود. در غیر این صورت دستاوردهای بانک مرکزی در مهار تورم و فرونشاندن التهابات جامعه کم‌رنگ خواهد شد. اتخاذ هر نوع سیاستی باید با لحاظ مؤلفه‌های اقتصادی و غیراقتصادی در ماه­‌های آینده باشد. نکته کلیدی در تدوین سیاست­‌ها و تصمیم­‌گیری­‌ها در ایران، وجود فضای جنگ اقتصادی است. در جنگ اقتصادی نیز همچون جنگ نظامی، کشورهای متخاصم مشغول رصد تصمیم­‌گیری­‌های داخل کشور هستند تا متناسب با آن اقدام به اتخاذ راهبرد و ضربه به اقتصاد کشور نمایند. در این حالت، ممکن است «حاشیه» برخی سیاست‌­ها که در شرایط عادی وزن چندانی ندارند، در شرایط جنگ اقتصادی بر «متن» یک سیاست غلبه کنند و تمام دستاوردهای احتمالی و ادعایی را تحت‌الشعاع قرار دهند. در واقع با موج­ سواری بر برخی تبعات منفی یا ایجاد ضربه به زخم­‌های ناشی از برخی سیاست‌ها توسط دشمنان در جنگ اقتصادی، تبعات چشمگیری رخ می‌­دهد که دامنه آن می‌تواند در برخی موارد غیرقابل تصور باشد.
از منظر مدیریت یکپارچه تورم، نکته کلیدی که تصمیم­‌گیران کشور باید دقت کنند، تناسب میان «کیفیت پاســـــخگویی تصمیم‌ســــــازان» و «پیشنهادات ارائه شده» است. هر چند که برخی اندیشکده­‌ها و مراکز پژوهشی اقدام به ترویج راهکارها به مقامات عالی­ رتبه دولتی می‌­نمایند، اما حسب ساختار اداری کشور این قبیل مراکز به‌عنوان مرجع مدیریت متغیرهای کلان همچون تورم و پاسخگویی نسبت به وضعیت آن قلمداد نمی­‌شوند، در نهایت این بانک مرکزی و مقامات رسمی در دولت هستند که باید بر اساس‌ شأن حقوقی خود، پاسخگوی وضعیت تورم باشند. لذا در شرایط کنونی می­‌بایست محوریت سیاست‌ها بر اساس طرح کلی بانک مرکزی و تیم اقتصادی دولت برای مهار تورم باشد.

 

بــــرش

نیازمند مدیریت یکپارچه در کنترل تورم هستیم
سیاستگذاری در بستر واقعی اقتصاد، به‌صورت تک محوری و تصمیم­‌سازی در یک محیط ایزوله نیست. برخلاف تصورات مکانیکی و فیزیکی از اقتصاد، محیط اقتصادی بستر آزمایش محدود نیست، بلکه عرصه عملی و عینی با نتایجی ملموس به اندازه تمام محیط جغرافیایی و جمعیتی کشور است. سیاست‌ها با یکدیگر پیوند دارند و به‌صورت سیستمی هستند و می­‌توانند نقش خنثی­‌کننده یا تقویت­‌کننده را در مهار تورم ایفا کنند. از همین روست که هم ­اکنون اقتصاد کشور نیاز به مدیریت یکپارچه تورم دارد.

جستجو
آرشیو تاریخی