عملیات روانی سفتهبازان در فضای مجازی برای افزایش قیمت دلار با کلیدواژه «فنر موهومی نرخ ارز»
ابرتوهم پیشبینیکنندگان جهش ارزی
در چند روز گذشته مجدداً برخی کانالهای مخالف دولت سیزدهم و چهرههای فعال در بازارهای دارایی و مالی موجی را در راستای افزایش انتظارات تورمی با کلیدواژه «جهش نرخ ارز» ایجاد کردند؛ در شرایطی از نیمه آذر ماه عبور کردیم که با اجرای سیاستهای پولی فعال بانک مرکزی نرخ رشد نقدینگی در سالجاری کنترل شد و به کانال 26 درصد کاهش یافته است و با اجرای سیاستهای تثبیت اقتصادی، نرخ ارز از ابتدای امسال تا کنون در کریدوری مشخص ثبات نسبی را تجربه کرده است. همین 2 امر سطح انتظارات تورمی جامعه و فعالان اقتصادی را بشدت کاهش داده و برپایه دادههای اعلامی پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی و مرکز پژوهشهای مجلس، میزان انتظارات تورمی روندی نزولی را در سالجاری ثبت کرده است. با توجه به اینکه نرخ ارز به عنوان لنگر انتظارات تورمی در اقتصاد ایران نقش ایفا میکند، جریاناتی که قصد تهییج انتظارات تورمی را دارند با موجسازی روی جهش قیمت نرخ ارز سعی دارند تا مانع افت بیش از پیش انتظارات تورمی در جامعه شوند.
زیان و عدم کسب سود گروهی از افراد و جریانات فعال در بازارهای سودگرانه به دلیل ثبات نرخ ارز در سالجاری منجر شده تا برخی کانالهای مشاورسرمایهگذاری و چهرههای فعال در بازارهای مالی با جریانسازی هماهنگ سعی کنند انتظار افزایش قیمت آتی نرخ دلار را ایجاد و ضررهای گذشته خود را جبران کنند. با توجه به اینکه به ایام سال نوی میلادی نزدیک شده و در این ایام تقاضای ارز بهطور طبیعی و تاریخی افزایش مییابد، این جریانات تلاش میکنند تا با تهییج انتظارات، اضافه تقاضا در بازار غیررسمی ایجاد کرده و با برهم زدن بازارهای همسو با دلار، از محل تقاضای سفتهبازانه عایدی کسب کنند.
عدم آگاهی نسبت به متغیرهای پولی
یکی از حربههای این جریانات، تئوریزه کردن فشردگی فنر نرخ ارز است. این افراد که با حربه «فنر ارز» یک تحلیل خیالی و موهومی ارائه میکنند، سعی دارند تا این ذهنیت را میان فعالان اقتصادی ایجاد کنند که نرخ ارز در حال حاضر کمتر از ارزش ذاتی است و میتوان با سرمایهگذاری در این بازار، در زمان بازشدن فنر نرخ ارز سودهای هنگفتی کسب کرد در حالی که اساساً بر مبنای متغیرها و مؤلفههای بنیادی اقتصاد نرخ ارز بهطور طبیعی در کریدوری مشخص قرار گرفته است. به بیان دیگر ثبات قیمتی دلار نتیجه بهبود متغیرهای اقتصاد کلان همچون کاهش نرخ رشد نقدینگی و روند نزولی تورم و سایر مؤلفههای اثرگذار بر نرخ ارز است. مؤلفههای داخلی بازار ارز همچون افزایش درآمدهای ارزی دولت، افزایش صادرات کالاها و محصولات تولید داخل، دسترسی ایران به منابع ارزی مسدود شده در کره جنوبی، عراق و لوکزامبورگ، توافقات بانکی با کشورهای منطقه، اتصال به شبکه جایگزین سوئیفت و روند مثبت شاخصهای کلان اقتصادی گواه تداوم تثبیت قیمت ارز است.
این گروه افراد حتی علم تحلیل دادههای پولی و بانکی منتشر را ندارند و در موارد متعدد مشاهده شد که این جریان تنها با انتشار جدول منتشر یافته از سوی بانک مرکزی، بدون تحلیل جزئی آمار و ارقام ترازنامه شبکه بانکی و بانک مرکزی، این گزاره را ادعا میکنند که فنر نرخ ارز فشرده شده است. در واقعیت این گزاره ادعا شده تنها توهم فرد منتشرکننده ادعا بوده و صحت سنجی موضوع با دادهها و گزارشات آماری همخوانی ندارد.
بهتر است گروهی که تلاش میکنند با پمپاز تحلیلهای موهومی درباره روند نرخ ارز، انتظارات تورمی در سطح جامعه را تهییج کنند، ابتدا فهم و تحلیل روابط متغیرهای پولی و بانکی و اصول ابتدایی مالیه بینالملل را مطالعه کنند تا همچون گذشته پیشبینیهایشان غلط از آب در نیاید. عموم مردم هنوز فراموش نکردهاند که این گروه افراد در اواخر سال گذشته دلار 70 هزار تومانی را پیشبینی میکردند و یک مؤسسه تحقیقاتی نیز، نرخ دلار 95 هزار تومانی را در گزارش خود مدعی شده بود.
عملیات روانی معاندان علیه تحولات مثبت اقتصاد ایران
این موجسازیها همزمان با بهبود متغیرهای بنیادی اقتصاد دور از ذهن نیست زیرا اقتصاد ایران در طی دهه 90 به طور میانگین رشد اقتصادی نزدیک به صفر درصد را تجربه کرد و موجب شد تا فرصتهای توسعه اقتصاد از دست برود؛ با عبور از این دهه و تغییر ریل سیاستگذاری اقتصادی، تسهیل مسیر رشد اقتصادی و رونق تولید در بخشهای مختلف فعالیتهای اقتصادی در کشور در دستور کار قرار گرفت و نتایج این تغییر مسیر در تداوم رشد اقتصادی بخشهای مختلف قابل مشاهده است.
در چنین شرایطی معاندان اقتصاد ایران و افراد و گروههایی که تحمل بهبود شرایط اقتصاد ایران را ندارند بیتفاوت نخواهند بود و دست به روایتسازی، آمارسازی، خبرسازیهای کذب و ارائه تحلیلهای سوگیرانه و مغالطهآمیز میکنند تا اذهان جامعه را نسبت به وضعیت حقیقی اقتصاد غبارآلود کنند که فعالان اقتصادی و عموم مردم نتوانند در وضعیتی شفاف نسبت آینده تصمیمگیری کنند. روایتسازی این گروه از افراد برای افزایش نااطمینانی در ذهن فعالان اقتصادی، چالشهایی را در تصمیمگیری برای بنگاهها در سطح خرد برای تدوین و اجرای طرحهای توسعه و پروژههای عمرانی ایجاد میکند و منجر به توقف رشد اقتصادی میشود.
معاندان اقتصاد ایران، تلاش میکنند با آمارسازی انتظارات تورمی را در سطح جامعه تهییج کنند. به عنوان نمونهای از روایتسازیهای خلاف واقع میتوان به خبرسازی برخی رسانههای داخلی در موضوعاتی همچون «عبور نقدینگی از 7هزار همت» در اواخر تابستان اشاره کرد؛ درآن مقطع زمانی حجم نقدینگی موجود با 7 هزارهمت فاصله چشمگیری داشت و بانک مرکزی موفق شده بود نرخ رشد نقدینگی را به کانال 26 درصد کاهش دهد که موجی علیه این توفیق سیاستگذار پولی با این خبرسازی ایجاد شد. همچنین در شرایطی که بخش قابل توجهی از منابع ارزی بلوکه شده کشور آزاد شده است مرتبا از سوی رسانههای معاند خارجی خبرسازیهایی در رابطه با «مسدودسازی مجدد منابع ارزی ایران» منتشر میشود. این نمونهها تنها بخشی از عملیات روانی دشمنان اقتصاد در ماههای گذشته است که قصد ایجاد اخلال در روند بهبود وضعیت اقتصاد ایران دارند.
بخش قابل توجهی از تمرکز عملیات روانی دشمنان در بازار ارز است که با ایجاد التهاب در این بازار، انتظارات تورمی در جامعه تهییج شود و آرامش موجود در سایر بازارهای مالی و دارایی نیز از بین برود. بنابراین اطلاع عموم مردم از وضعیت حقیقی اقتصاد ایران، توجه فعالان اقتصادی به آمارهای مراجع رسمی کشور و اعتماد عمومی به نهادهای سیاستگذار اقتصادی امری حیاتی در تداوم روند رشد اقتصادی، مهار تورم و شکست پروژه روایتسازیها و عملیات روانی معاندان داخلی و خارجی اقتصاد ایران است.