صفحات
  • صفحه اول
  • رویداد
  • گفت و گو
  • کلان
  • انرژی
  • راه و شهرسازی
  • بازار سرمایه
  • بازار
  • بین الملل
  • صنعت و تجارت
  • تاریخ شفاهی
  • کشاورزی
  • کار و تعاون
  • صفحه آخر
شماره صد و پنجاه و یک - ۲۳ آذر ۱۴۰۲
روزنامه ایران اقتصادی - شماره صد و پنجاه و یک - ۲۳ آذر ۱۴۰۲ - صفحه ۱۲

دیگران باید از تجربه ایران الگوبرداری کنند

بانک مرکزی در سیاست تخصیص برنامه‌ریزی‌شده منابع پولی موفق بوده و کشورهای دیگر باید از تجربه ایران الگوبرداری کنند

کامران ندری
استاد دانشگاه امام صادق(ع)

 آنچه در ادبیات به عنوان سیاست‌های تثبیت می‌شناسیم، با سیاست‌هایی که بانک مرکزی اجرایی کرده، متفاوت است. آنچه در دوران جنگ اتفاق افتاد و اکنون هم در ایران پیگیری می‌شود، این است که ما منابع کلیدی مانند منابع ارزی و منابع پولی را براساس مکانیسم بازار تخصیص نمی‌دهیم، بلکه منابع ارزی و پولی را به صورت دستوری و با نرخ دستوری تخصیص می‌دهیم که این شیوه تخصیص منابع در کشورهایی که براساس برنامه‌ریزی متمرکز عمل می‌کردند، متداول بوده است. البته آنها بسیار فراگیرتر و با دامنه بیشتری این کار را انجام می‌دادند و ما این سیاست را در حوزه پولی و ارزی پیش می‌بریم.
بنابراین سیاست‌های تثبیت به معنایی که در ادبیات اقتصادی وجود دارد، در حال حاضر اصلاً مطرح نیست و نباید وارد این ادبیات شد. اکنون بحث تخصیص منابع پولی به نیازهایی است که در کشور داریم و شرایط اقتصادی که ابتدای بحث اشاره شد ما را به این صرافت انداخته که دارو و کالاهای اساسی را با یک نرخ و مقدار کنترلی تأمین کنیم و نیازهایی که در درجه دوم قرار می‌گیرند با نرخ و مقدار متفاوتی تأمین ‌شود که این روش در هیچ‌یک از نظامات ارزی ثابت و شناور نمی‌گنجد و یک تفکر غیربازاری بر آن حاکم است.
به نظر می‌رسد سیاستگذار ابتدا باید تکلیف خود را با این مقوله روشن کند. در زبان ما می‌گوییم بازار، اما عملاً چپ‌گرایی است و در عمل با این توجیه که شرایط ویژه خود را داریم، به صورت جبری به سمت یک سیستم برنامه‌ریزی‌شده تخصیص ارز رفته‌ایم که در هیچ‌یک از چهار دسته‌بندی نظامات ارزی نمی‌گنجد. در حوزه ریال هم به این شکل است و نرخ‌های بهره به صورت دستوری تعیین می‌شود و نرخ و مقدار تسهیلات به نظام بانکی دیکته می‌شود و ظاهراً هم گفته می‌شود بر اساس مبانی بازار عمل می‌کنیم، که به نظر من به هیچ‌وجه این‌گونه نیست.
به شخصه این سیستم را نمی‌پسندم، اما به هر حال بزرگان کشور در ۴۳ سال گذشته هر وقت در این شرایط قرار گرفته‌اند، این مسیر را رفته‌اند و هر زمان هم با آنها صحبت کرده‌ایم، گفته‌اند که شما متأثر از مباحث آکادمیک، تئوریک و نظری هستید و در شرایط فعلی کشور راه دیگری وجود ندارد.
ما در حوزه حکمرانی پولی کاملاً برنامه‌ریزی‌شده عمل می‌کنیم و به نظر من نیاز به یک تصمیم سیاسی و استراتژیک داریم که به سمت تعدیل برویم، البته در ابتدا با تورم‌های بسیار بالا مواجه خواهیم شد و در همه دنیا نیز این موضوع تجربه شده است. لذا احتمالاً ترس از این اثرات تورمی است که اجازه نمی‌دهد از این سیستم برنامه‌ریزی‌شده عقب‌نشینی کنیم. تجربیات جهانی نشان می‌دهد که برای بیرون آمدن از این سیستم برنامه‌ریزی‌شده که ایجاد کرده‌ایم، نیاز به کمک‌های بین‌المللی داریم و تا زمانی که روابط بین‌المللی ما محدود است، این کار آسان نخواهد بود و هزینه زیادی برای ما خواهد داشت. به نظر من، اولین پیش‌شرط حرکت به سمت آزادسازی و نظام مبتنی بر بازار، رفع تحریم‌ها و رسیدن روابط بین‌المللی کشور به یک حد نرمال خواهد بود.
سیاستی که در حال حاضر بانک مرکزی اجرا می‌کند، تثبیت نیست بلکه یک ساختار تخصیص برنامه‌ریزی‌شده منابع پولی است. در این ساختار موجود بانک مرکزی بهترین عملکرد را داشته، اما بهترین اقدامات هم در این ساختار بیش از این تأثیری نخواهد داشت، مگر اینکه ساختار را عوض کنیم که البته ساختارشکنی کار سختی است و رئیس‌کل برای تغییر ساختار باید نفوذ، ارتباط و حمایت کافی را داشته باشد. ساختار موجود هم ذینفعان خود را دارد که الزاماً به فکر منافع ملی نیستند. دکتر مظاهری اشاره کردند در ژاپن در زمان جنگ ۷۰ نرخ ارز وجود داشت، اما شما باید فرهنگ ژاپنی را هم در نظر بگیرید که بیش‌اعلامی در فاکتور، خارج کردن منابع از مسیر مصرف و... در آن کشور به دلیل فرهنگ ژاپنی وجود ندارد که ما در ایران این مزیت‌ها را نداریم. بانک مرکزی و نظام باید ارزیابی داشته باشند که مضرات و منافع این سیستم برنامه‌ریزی‌شده چقدر بوده است؟ تجربه چند دهه سیاستگذاری نشان می‌دهد که این سیستم، هر چقدر هم که نظارت داشته باشید، سیستمی مبتنی بر رانت، فساد و تخصیص ناکارای منابع است که در هر سیستم برنامه‌ریزی‌شده‌ای وجود دارد. اما شرایط حساس کنونی که عنوان می‌کنید، عمدتاً ناشی از تحریم‌ها نیست و این ساختار را ما خودمان ایجاد کرده‌ایم و باید بپذیریم در این سیستم رانت وجود دارد و مافیا ریشه دوانده است. مسأله این است که در چنین شرایطی بانک مرکزی تا چه اندازه استقلال کافی دارد که این توزیع منابع پولی را به صورت صحیح انجام دهد، بویژه در بخش ریالی که شما می‌توانید نامحدود خلق پول کنید.
ممکن است این انتقاد را به ما بکنید و در مقابل این انتقاد هم تسلیم هستم که ما کتابی و تئوریک و نظری عمل می‌کنیم، اما معتقدم که مضرات این سیستم در حال حاضر بیشتر از منافع آن است، البته بر هم زدن این ساختار نیز تصمیمی سیاسی است که بالاخره باید گرفته شود. باید از مقامات بالای کشور تضمین‌های کافی برای این ساختارشکنی گرفته شود و بدون این تضمین‌ها و حمایت‌های سیاسی از سوی مقامات کشور، نمی‌توان یک‌شبه ساختار چند نرخی را کنار گذاشت اما می‌توان این ساختار را بهینه کرد و مثلاً گفت، آنجایی که نظارت و کنترل کافی ندارم، منابع تخصیصی را به نرخ بازار نزدیک می‌کنم.
تجربه دوره آقای همتی، آقای صالح‌آبادی و آقای فرزین موجب شده بانک مرکزی در این ساختار و سیستم به بلوغ برسد، اما این ساختار دیگر گنجایش بیشتر از این را ندارد. بانک مرکزی در این ساختار بسیار موفق عمل کرده و تخصیص را به خوبی انجام می‌دهد. دولت هنوز نان سنگک ۵۰۰۰ تومانی دست مردم می‌دهد، این خود موفقیت است، در بخش خوراک دام و دانه‌های روغنی نیز معتقد بودم حتی ارز ۴۲۰۰ تومان هم تا حدودی به هدف اصابت کرده بود، اما در سیستم برنامه‌ریزی‌شده، بیش از نمی‌توان انتظاری داشت. اگر این سیستم جواب می‌داد، دنیا آن را حفظ می‌کرد. ما امروز درباره تثبیت صحبت نکردیم، بلکه درباره نظام برنامه‌ریزی‌شده تخصیص منابع پولی صحبت کردیم که این تخصیص‌ها فقط در بخش ارزی نیست و بانک مرکزی در بخش ریالی هم برنامه‌ریزی‌شده عمل می‌کند.
به نظر من، الان مسأله این است که باید تصمیم بگیرید آیا قصد دارید این نظام برنامه‌ریزی‌شده تخصیص منابع پولی را ادامه بدهید یا خیر و اگر خیر، باید حمایت همه مسئولان در سایه یا مسئولان مستقر را برای این تغییر ساختار جلب کنید و به نظر من این تغییر ساختار حتی در شرایط تحریم هم جواب می‌دهد.
اگر نگرانی شما از آسیبی است که به طبقات کم‌درآمد وارد می‌شود، تنها راه حمایت این نیست که به صورت برنامه‌ریزی‌شده منابع را تخصیص دهید. انواع و اقسام سیاست‌های حمایتی وجود دارد که بانک مرکزی می‌تواند استفاده کند، اما اجازه دهد نظام بازار حتی در شرایط تحریمی تعیین کند که ارز چه قیمتی باشد.
صحبت از کنترل تقاضا می‌شود، اما فقط مکانیسم قیمت است که می‌تواند تقاضا را در بازار تعیین کند. وقتی کنترل قیمت انجام می‌دهید، طبیعتاً تقاضا افزایش و عرضه کاهش پیدا می‌کند. بانک مرکزی حتی اگر قدرت زیادی داشته باشد، عرضه‌کنندگان ارز و صادرکنندگان را ملزم به عرضه می‌کند، اما چقدر توان دارد؟ اکنون حدود ۷۰ درصد ارز حاصل از صادرات به چرخه برمی‌گردد و این دیگر نهایت موفقیت است و باید به بانک و متولیان امر تبریک گفت.
در مورد تقاضا چه کاری می‌توان انجام داد، وقتی فرد می‌بیند پس‌انداز ریالی روزبه‌روز ارزش خود را از دست می‌دهد و پیش‌بینی هم می‌کند که بانک مرکزی نمی‌تواند نرخ ارز را روی یک عدد مشخص حفظ کند؟ درست است که گشایش‌هایی در حد ۶ میلیارد دلار انجام شده، اما چقدر دوام می‌آورد و با این ۶ میلیارد دلار در حالی که تورم بالا داریم، چند ماه می‌توان ارز تزریق کرد و بازار را نگه داشت؟ بنابراین افراد خیالشان راحت است که خرید ارز حداقل به اندازه نرخ سود بانکی و با احتمال زیادی بیش از آن بازده خواهد داشت. نظام سیاسی کشور باید تصمیم بگیرد که آیا قصد دارد در تخصیص منابع پولی به صورت برنامه‌ریزی‌شده عمل کند یا خیر؟ به نظر من در سیاست برنامه‌ریزی‌شده کشورهای دیگر باید از تجربه ایران الگوبرداری کنند، ۴۳ سال تحریم بوده‌ایم و واقعاً در سیستم برنامه‌ریزی‌شده منابع پولی خوب عمل می‌کنیم، اما این ساختار بیش از این ظرفیت ندارد.

 

بــــرش

ارز چندنرخی به یکباره قابل حذف نیست
بانک مرکزی و نظام باید ارزیابی داشته باشند که مضرات و منافع این سیستم برنامه‌ریزی‌شده چقدر بوده است؟ تجربه چند دهه سیاستگذاری نشان می‌دهد که این سیستم، هر چقدر هم که نظارت داشته باشید، سیستمی مبتنی بر رانت، فساد و تخصیص ناکارای منابع است که در هر سیستم برنامه‌ریزی‌شده‌ای وجود دارد. اما شرایط حساس کنونی که عنوان می‌کنید عمدتاً ناشی از تحریم‌ها نیست و این ساختار را ما خودمان ایجاد کرده‌ایم و باید بپذیریم در این سیستم رانت وجود دارد و مافیا ریشه دوانده است. مسأله این است که در چنین شرایطی بانک مرکزی تا چه اندازه استقلال کافی دارد که این توزیع منابع پولی را به صورت صحیح انجام دهد، بویژه در بخش ریالی که شما می‌توانید نامحدود خلق پول کنید. ممکن است این انتقاد را به ما بکنید و در مقابل این انتقاد هم تسلیم هستم که ما کتابی و تئوریک و نظری عمل می‌کنیم، اما معتقدم که مضرات این سیستم در حال حاضر بیشتر از منافع آن است، البته بر هم زدن این ساختار نیز تصمیمی سیاسی است که بالاخره باید گرفته شود. باید از مقامات بالای کشور تضمین‌های کافی برای این ساختارشکنی گرفته شود و بدون این تضمین‌ها و حمایت‌های سیاسی از سوی مقامات کشور، نمی‌توان یک‌شبه ساختار چند نرخی را کنار گذاشت اما می‌توان این ساختار را بهینه کرد و مثلاً گفت آنجایی که نظارت و کنترل کافی ندارم، منابع تخصیصی را به نرخ بازار نزدیک می‌کنم.

جستجو
آرشیو تاریخی