صفحات
  • صفحه اول
  • رویداد
  • تحلیل
  • کلان
  • انرژی
  • راه و شهرسازی
  • بورس
  • بازار
  • صنعت و تجارت
  • کشاورزی
  • کار و تعاون
  • صفحه آخر
شماره صد و پنجاه و دو - ۲۷ آذر ۱۴۰۲
روزنامه ایران اقتصادی - شماره صد و پنجاه و دو - ۲۷ آذر ۱۴۰۲ - صفحه ۳

نرخ ارز باید پیش‌بینی‌پذیر شود

پیش‌بینی‌پذیر کردن نرخ ارز اهمیت بسیار زیادی دارد که بخش عمده آن از بانک مرکزی انتظار می‌رود

امیرحسین مُزینی
استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس

درست است که در این برهه خاص زمانی سیاست تثبیت یک نظمی به شرایط بازار داده، اما دغدغه‌ای که وجود دارد اثرات انقباضی این سیاست و نحوه ادامه آن است. همان‌طور که رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد، این سیاست اثرات ضد چرخه‌ای دارد. اما از سوی دیگر می‌تواند اثرات چرخه‌ای بر سرمایه‌گذاری داشته باشد و شاید افت شدید تشکیل سرمایه ما با سیاست تثبیت تشدید شود، چرا که جریان سرمایه‌گذاری خارجی تقریباً وجود ندارد و نظام بانکی هم به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع تأمین سرمایه در قالب این سیاست محدود می‌شود و باید در سال‌های آینده در انتظار افت بیشتر تشکیل سرمایه باشیم که مشکلات خاص خود را در پی خواهد داشت.
نکته دیگر اینکه از مطالعاتی که در مورد یک‌سری شرکت‌ها انجام دادیم، نکات خوبی بدست آمد. تعداد قابل توجهی از شرکت‌ها می‌گویند ما از دولت معافیت‌های مالیاتی یا حمایت بانکی نمی‌خواهیم، بلکه دولت تضمینی به ما بدهد که نوسانات نرخ ارز در چند سال آینده چگونه خواهد بود. در واقع ثبات برای آنها بسیار مهم است و پیش‌بینی‌پذیر کردن نرخ ارز اهمیت بسیار زیادی دارد که بخش عمده آن از بانک مرکزی انتظار می‌رود. نکته دیگر اینکه زمانمند بودن سیاست‌هایی که در شرایط حاد اعمال می‌کنیم بسیار مهم است، اگر سیاستی را اعمال می‌کنیم، باید بدانیم بازه اجرای این سیاست، مثلاً ۶ ماهه است یا ۵ ساله.
بانک مرکزی در این سیاست تثبیت باید به این موضوع فکر کند که در افق مثلاً دو ساله قرار است به چه سمتی حرکت کند. نکته مهم دیگر اینکه به نظر می‌رسد برنامه‌ها و سیاست‌های ما عمدتاً در طرف عرضه است و طرف تقاضای ارز به نظر می‌رسد کنترل نشده است، اعداد و ارقامی می‌شنویم که مثلاً یک شرکت نه چندان بزرگ موادغذایی، یک میلیارد دلار تقاضای ارز داشته است. نمی‌دانم بانک مرکزی کنترلی بر این موضوع دارد یا خیر. اما واقعیت این است که بخش قابل توجهی از تقاضای ارز باید مدیریت شود، بحث دیگر نیز این است که آیا بانک مرکزی برآوردی از تقاضای غیررسمی مانند فرار سرمایه، قاچاق و... دارد و آیا این اعداد را در محاسبات خود لحاظ می‌کند؟ چرا که به نظر می‌رسد اعداد برآوردی این حوزه، اعداد قابل توجهی هستند. نکته دیگر اینکه هر چند به نظر می‌رسد سیاست تثبیت بانک مرکزی، بخشی از بحران کنونی را حل کرده است، اما یک مطلب را نباید فراموش کرد و آن هم اینکه، اعمال این سیاست با برخی گشایش‌های بین‌المللی همزمان شده و واقعیت این است که در اقتصاد ایران بحث اقتصاد سیاسی بسیار جدی است. همیشه برای خودم این سؤال مطرح است که با وجود سیاست بانک مرکزی و مقامات پولی اگر گشایشی که با عربستان اتفاق افتاد، رخ نمی‌داد، آیا باز هم این نتایج را داشتیم؟ رئیس کل بانک مرکزی گفته است که حوزه اقتصادی و بانکی با حوزه سیاست خارجی هماهنگ است، این اتفاق بسیار خوبی است، اما باید در این شرایط این را هم در نظر گرفت که اگر این گشایش‌ها اتفاق نمی‌افتاد یا دوباره اختلالی در این روابط ایجاد شود، چه بسا این عملکرد هم دیگر قابل مشاهده نباشد.
چالش دیگر نارسایی موجود در قیمت‌های نسبی است که در حوزه‌های پولی و ارزی نیز مشهود است. اینکه ما در یک شرایط تورمی، نرخ ارز را (تقریباً) ثابت نگه داریم، قابل دفاع نیست، چرا که مشکل‌زا خواهد بود. ما باید بپذیریم در اقتصادی که با تورم مواجه است، طبیعتاً باید نرخ ارز نیز افزایش یابد و اگر بالا نرود آفات خاص خود را خواهد داشت و در چرخه بعدی همه را درگیر می‌کند. این واقعیت در اقتصاد ایران وجود دارد و قابل انکار نیست. به نظر می‌رسد بانک مرکزی در موضع انفعالی قرار گرفته است، یعنی بخش قابل توجهی از مشکلات جای دیگری به وجود می‌آید و از بانک مرکزی توقع می‌رود مشکل را حل کند.
کار سختی است، اما اگر بخواهیم به طرف اصلاح کامل شرایط حرکت کنیم، بخش قابل توجهی از این اصلاحات خارج از اختیارات بانک مرکزی است و بانک مرکزی باید از این موضع انفعالی خارج شود. امروز بخش قابل توجهی از مشکلات ارز در حوزه تجارت خارجی ما است که ساختار آن در حوزه وزارت صمت است و بخش قابل توجهی از مشکلات هم در حوزه بودجه دولت است. بنابراین تا حدی را بانک مرکزی می‌تواند پیش ببرد (مثلا مدیریت کل‌های پولی و اجزای آن) و بخش‌های دیگر باید با یک رویکرد فعالانه در خارج از وظایف بانک مرکزی، دنبال شود.

جستجو
آرشیو تاریخی