ساخت و ترکیب تسهیلات بانکی و جهتگیری آنها خیلی مهم است. در دوره مسئولیتم رشد تسهیلات بانکی در بخش بازرگانی از 15 درصد رشد متوسط سالهای 59 تا 64 به رشد زیر یک درصد به طور متوسط در سالهای 64 تا 67 کاهش یافت. ضمن اینکه چون قدر مطلق بخش بازرگانی و خدمات خودش نیمی از تسهیلات بانکی را که خیلی هم قابل توجه بود به خود اختصاص میداد و تسهیلات به بازرگانی چند بار در سال هم گردش داشت، لذا با توجه به سهم کمتر تولید از تسهیلات بانکی در مقایسه با بخش بازرگانی و خدمات، با این اقدامات بخش تولید از افزایش قابل توجهی بهرهمند شد. به طوری که متوسط رشد سالانه تسهیلات بانکها به تولید طی سالهای 64-59 از ۵/۱۲ درصد به دو برابر یعنی 9/24 درصد در سالهای 64 تا 67 افزایش یافت. این اتفاق یک تحول بنیادین بود، بنابراین با همکاری دکتر قاسمی و مدیران حرفهای و تازهنفس بانکی توانستیم در آن برهه با استفاده از تغییر در سیاستهای پولی، وضع را نسبت به گذشته بهبود ببخشیم و فشارهای ارزی شرایط جنگی را با تأمین مالی تولید کاهش داده و گسترش پدیده بیکاری را محدود کنیم. یعنی از تهدید محدودیتهای شرایط جنگ به صورت فرصت برای حفظ و گسترش تولید استفاده کردیم.
همانطور که میدانید سیاستهای پولی از اهرمهای اقتصادی مؤثر مهم کشور است. البته آنچه امروز درباره سیاستهای پولی شاهد آن هستیم صرفاً جنبه ارشادی، توصیهای و اخلاقی پیدا کرده است که عملاً به بداخلاقی انجامیده و به نوعی تشویق بداخلاقی پولی است که قانون عملیات بانکی بدون ربا، نهتنها این موضوع را تأیید نمیکند، بلکه مقرر کرده است تا اهداف سیستم بانکی برای توسعه اقتصادی_ اجتماعی کشور و نه صرفاً سود حداکثری سهامدار، عمل کند.