سیاستهای بانک مرکزی باید تداوم داشته باشد
طهماسب مظاهری
رئیس کل بانک مرکزی در دولت نهم
تثبیت اقتصادی برحسب نوع تفسیری که از کلمه تثبیت میشود، میتواند منجر به سیاستهای بسیار مناسب و رشد اقتصادی شود و همچنین میتواند منجر به یک نظام مدیریت دولتی بشود که خسارت به بار میآورد. اگر این سیاست به معنی ثابت نگهداشتن و نرخهای دستوری باشد، منجر به رانتجویی برخی افراد از اقتصاد میشود.
اگر تثبیت به معنی ایجاد ثبات (stabilization) باشد، از نوسانات شدید جلوگیری کند و موجب ایجاد آرامش و پیشبینی پذیری بازارها شود، بسیار مفید است. در سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی تجربه سیاستگذاری غلط ارزی را داشتیم. دولت تعهد کرد که تقاضای هر مقدار ارز، توسط هر کسی و برای هر نیازی را با نرخ ۴۲۰۰ تومانی پاسخ دهد. این سیاست موجب رانت سنگین و هدررفت چندین میلیارد دلار از منابع کشور شد.
اگر سیاستهایی که در طول یکسال اخیر انجام شده است، موجب آرامش و نظم بازارها شود، تثبیت به این معنی بسیار خوب است و آثار مثبتی برای اقتصاد به همراه دارد.
وقتی تقاضا برای کالایی از طریق رشد نقدینگی افزایش یابد، برای اینکه اقتصاد سالمی داشته و از اثرات تورمی در امان باشیم باید معادل همان نسبت تولید کالا و خدمات افزایش یابد. رشد نقدینگی از این طریق بسیار مفید و ضروری است. مثل بدن انسان که رشد میکند و هرچه بیشتر رشد کند به خون بیشتری نیاز دارد، اقتصاد نیز با رشد تولید کالا و خدمات نیاز به رشد نقدینگی دارد. اگر افزایش نقدینگی همگام با رشد تولید کالا و خدمات نباشد منجر به کاهش قدرت خرید میشود. یکی از مشکلات اقتصاد کشور در سالهای اخیر متعادل نبودن میزان رشد نقدینگی و رشد کالا و خدمات بوده است. برای حل این مشکل باید مراکز و مجاری را که منجر به رشد نقدینگی بیش از رشد تولید میشود ، ببندیم؛ بنابراین افزایش نقدینگی تحت هر شرایطی به معنی تولید ثروت نیست. دولت کمبود منابع دارد و از طرفی وظایف سنگینی بر دوش آن است. در واقع همه دولتها این ویژگی مشترک را دارند که وظایف سنگینی بر دوش آنهاست، اما منابع محدودی در اختیار دارند.
هنر دولت در این است که چگونه وظایف نامحدود را در حدود منابع محدود اولویتبندی کند، البته باید سعی کند منابع خود را نیز در طول زمان افزایش دهد، اما خطا زمانی رخ میدهد که دولت با شوق خدمت و برای انجام وظایف نامحدود خود کمبود منابع خود را با تحمیل فشار به شبکه بانکی تأمین کند.
دولت باید وظایف خود را اولویتبندی کرده و منابع خود را تجهیز کند. در دولت سیزدهم این اقدام با شناسایی مؤدیان مالیاتی و جلوگیری از فرارهای مالیاتی و اقدامات دیگر انجام شده و بانک مرکزی نیز از سوی دیگر رشد نقدینگی را کنترل میکند. با رشد منابع دولت خدمات آن نیز افزایش مییابد و با کنترل نقدینگی، تورم کاهش پیدا میکند.
دلیل دیگر از رشد نقدینگی نیز ناشی از رفتار ناصحیح بانکهاست. بخشی از رفتار ناصحیح بانکها به تبع فشار تکالیف دولت و بخش دیگری نیز به دلیل عملکرد نادقیق و غیرفنی بانکهاست. بانک مرکزی باید با نظارت جدی و مؤثر و در صورت لزوم با تنبیه این بانکها، از رشد نقدینگی از این طریق جلوگیری کند و با همکاری دولت تکالیفی که دولت بر دوش بانکها میگذارد کمتر شود. آمارها نشان دهنده کاهش نرخ رشد نقدینگی است. این اتفاق بسیار خوب و مؤثر است و باید ادامه داشته باشد. دولت نیز در این زمینه با بانک مرکزی همکاری میکند. اگر روندی که در طول یکسال گذشته تداوم داشته در آینده نیز ادامه داشته باشد و بانک مرکزی و دولت بر سر اجرای این سیاستها استوار بمانند، تا چند سال دیگر، شاهد آرامش و ثبات اقتصادی خواهیم بود. این اقدام بانک مرکزی با حمایت دولت و مردم قابل انجام است و نتیجه این کار آرامش و ثبات در سطح زندگی مردم است.