کامبیز میرکریمی، عضو هیأت مدیره اتاق مشترک ایران و روسیه:
از نظر بخش خصوصی بانک مرکزی در بازار ارز موفق بوده است
بانک مرکزی بتدریج به سمت حذف بازار غیررسمی ارز و تأمین تمامی نیازها در مرکز مبادله حرکت کرده است. تا چه میزان این اقدام میتواند در ثبات بازار ارز مؤثر واقع شود؟
همه میدانیم بهترین ارز، ارز تک نرخی است و بهترین سیاست پولی و مالی نیز اتکا به ارز تک نرخی دارد. وقتی ارز تک نرخی داشته باشیم، شفافیت و رقابت یکسان در تمام بازارها را شاهد خواهیم بود و رانت نیز به حداقل میرسد. اما به دلیل اینکه در حال حاضر ارزهایی که در کشور داریم همگن نیستند و قابلیت تبدیل شدن یکسانی ندارند، از سویی در کشورهای مختلف از طریق تراستیها تبدیل ارزها انجام میشود، باید فعلاً ارز چندنرخی را بپذیریم. هر چقدر محدودیتها و مشکلات در بازار رسمی ارز کمتر شود، بازار غیررسمی کوچکتر خواهد شد و هر چه تقاضای ارز مانند ارز مسافری، ارز دانشجویی و ارز درمانی در بازار رسمی پاسخ داده شود، بازار غیررسمی بیاثر خواهد شد.
درباره تأمین نیازهای ارز روبل شاهد بودیم در مواردی شرکتها یا اشخاص مشکلاتی داشتند. اگر اینگونه مسائل تسهیل شود و مقررات سخت و دست و پاگیر کمتر باشد، تقاضا برای ارزهای غیردلاری نیز بیشتر میشود. این اتفاق اکنون در حال وقوع است. به صورت کلی، حساسیت و نگرانی نسبت به ارز باید از بین برود، همانطور که در سامانه نیما چشماندازی وجود دارد و نیازی نیست که حتماً ارز تثبیت شود.
در یکسال اخیر به غیر از چند مرحله وقوع شوک ارزی بر اثر جنگ و تنشهای منطقهای، بانک مرکزی موفق به کنترل و حفظ آرامش بازار ارز شده است. اگر بانک مرکزی اقدامات مؤثری انجام نمیداد، چه اتفاقاتی در بازار ارز رخ میداد؟
اگر شاهد هیچ اقدامی از سوی بانک مرکزی نبودیم و بانک مرکزی با همان روند قبلی بازار ارز را اداره میکرد، احتمال جهش نرخ ارز در بازار غیررسمی وجود داشت و حتی نرخ دلار از 100 هزار تومان هم عبور میکرد. با توجه به حجم قابل توجه نقدینگی، بانک مرکزی باید کنترلها را داشته باشد تا تنشی ایجاد نشود.
نظر بخش خصوصی این است که سیاست بانک مرکزی در بازار ارز موفق بوده ولی فشار از سمت مجلس برای تأمین بودجه به بانک مرکزی، بر سیستم بانکی اثر خواهد داشت. با وجود این، بانک مرکزی با تمام این فشارها، بازار را به خوبی مدیریت کرد و با راهکارهایی که برای درآمدزایی و جذب نقدینگی سرگردان ایجاد کرد، باعث شد تا شوک بازار جذب و نرخها به ثبات نسبی برسد.
حدود یک سال است بانک مرکزی مرکز مبادله را راهاندازی کرده، وجود این مرکز تا چه میزان در پوشش نیازهای ارزی کشور مؤثر است؟
در مرکز مبادله مبالغ بسیار بزرگ ارزی برای نیازهای وارداتی کشور تأمین شده است. سامانه نیما یک بازار رسمی و مدرن است که با ایجاد ابزارهایی مدرن مانند فیوچرز و معاملات سلف به این بازار، کارآمدی سامانه افزایش پیدا میکند و شرکتها استقبال بیشتری نیز از آن خواهند کرد. فعالیت مرکز مبادله ارز و طلا به شفافسازی و ایجاد رقابت یکسان در معاملات کمک میکند.
بانک مرکزی اقداماتی را در زمینه مدیریت انتظارات تورمی انجام داده که به نظر بسیاری از فعالان اقتصادی، در کنترل هیجانات مؤثر بوده است. در این خصوص چه دیدگاهی دارید؟
در مورد کنترل انتظارات تورمی از سوی بانک مرکزی، مردم مطمئن شدهاند شوکهای سنگینی که کشور پشت سر گذاشت تأثیری در افزایش نرخ ارز نداشت و این مسأله باعث توجه کمتر مردم به فعالیت در بازار ارز شده است. بعید است افراد تا چند ماه آینده برای حفظ دارایی خود در بازار ارز یا طلا سرمایهگذاری کند. اگر بتوانیم انتظارات را تعدیل کنیم، قیمتها در بازار غیررسمی خود به خود فروکش میکند و به کاهش تورم کمک خواهد شد. امسال نرخ ارز شوکهای پیش آمده در دو سه سال گذشته را نداشت و چشمانداز آمارها نشاندهنده ثبات بازار ارز در آینده است و این ثبات به کاهش بیشتر انتظارات تورمی کمک خواهد کرد و از این طریق نیز مردم کمتر به حفظ داراییهای غیرمولد روی میآورند، قطعاً اگر شوک جدیدی در سال 1403 ایجاد نشود، وضعیت اقتصادی نسبت به دو سال گذشته بهتر خواهد بود.
برخی معتقدند سیاست تثبیت برای اقتصاد ایران مناسب نیست و سیستم بازار باید فعالیت داشته باشد. آیا بانک مرکزی میتواند از مدیریت بازار ارز کنار بکشد؟
خروج بانک مرکزی از مدیریت بازار ارز زمانی امکانپذیر است که دسترسی ایران به منابع عظیم ارزی مهیا باشد. ایران مازاد ارزی دارد، اما دسترسی راحتی به آنها ندارد و تبدیل آن به ارزهای مختلف راحت نیست و دغدغه بانک مرکزی را باید درک کنیم. از سوی دیگر، با توجه به اینکه بانک مرکزی به دنبال اجرای سیاست تثبیت است، مجلس باید با بانک مرکزی همکاری داشته و به بودجه شوک وارد نکند و اینگونه نباشد که به بانک مرکزی فشار وارد کنند و این نهاد را برای ارز و نوسانات قیمتی آن استنطاق کنند. نوسانات قیمت ارز باید ریشهیابی شود و موضوع ارز تنها مربوط به بانک مرکزی نیست و بخشهایی مانند مجلس نیز باید درباره افزایش نرخ و بروز نوسانات قیمت ارز پاسخگو باشند.
در زمینه نرخ ارز باید اطلاعرسانی و فرهنگسازی انجام شود و همه جامعه بدانند، لزوماً دلیل نوسانات ارزی متوجه بانک مرکزی نیست و نمیتوان به بانک مرکزی ایراد گرفت که چرا سیاست تثبیت را به جای سیاست تعدیل در پیش گرفته، تثبیت هدف بانک مرکزی است و برای موفقیت این سیاست باید دولت سیاست و بودجه متوازن و تا حدی انقباضی را ارائه کند. کشور یونان در اروپا در دورهای تراز منفی مالی داشت و به یورو فشار وارد میکرد که با اجبار بانک مرکزی اروپا، سیاستهای ریاضتی را قبول کرد. از آنجا که سیاستهای ریاضتی تنشزاست، امیدوارم شرایط به جایی نرسد که دولت مجبور به ایجاد سیاستهای ریاضتی تنشزا باشد. به صورت کلی، بودجه باید متوازن باشد و دولت حتماً باید به بانک مرکزی برای تحقق سیاستهای خود کمک کند.
توصیه شما به بانک مرکزی در سال دوم اجرای سیاست اقتصاد تثبیت چیست؟
سیاستهای بانک مرکزی مورد تأیید بخش خصوصی قرار گرفته، ولی بخش خصوصی یا همان SMEها خواستار تسهیل در قوانین بانکی هستند، چرا که به اقتصاد کشور لطمه وارد نمیکند. درخواست این است که از بخش خصوصی حمایت کنند، چرا که اشتغال زیادی ایجاد کرده و پتانسیل بسیاری برای رشد و توسعه وجود دارد.
درست است که بنگاههای بزرگ بیشتر ارزآور هستند، ولی رشد فناوریها و اشتغال را در این بخش میبینیم. قوانین و مقررات فضای کسب و کار برای بخش خصوصی باید تسهیل شود و امیدواریم بانک مرکزی همین مسیر را ادامه دهد. از دیگر نهادها هم میخواهیم که به بانک مرکزی کمک کنند تا سیاست تثبیت را با موفقیت اجرا کند. در جلسات متعدد با بانک مرکزی همیشه درخواست داشتیم که فاصله ارز غیررسمی و رسمی را کمتر کنند که البته بتدریج این کار را انجام میدهند. نرخ بازار غیررسمی هراز چندگاهی جهش میکند و این فاصله را افزایش میدهد. بنابراین امیدواریم بانک مرکزی بخشی از تقاضاهای بازار را پاسخ دهد تا فضای کسب و کار آسیب نبیند. اولویت بانک مرکزی کنترل تورم است، شاید زمانی تورم عامل بدی نبود و رشد و توسعه هدف بود، اما تجربه بینالمللی نشان داده مهار تورم یک شرط است اما به بنگاههای اقتصادی فشار وارد میکند، چرا که پرداخت تسهیلات دشوار میشود و برای کنترل نقدینگی قدرت وامدهی بانکها کمتر میشود.
البته تسهیلات بانکی باید هدفمندتر باشد، برای هدفمندتر شدن منابع بانکی باید اعتبارسنجی بهتری انجام شود، برای اعتبارسنجی نیز باید مؤسسات بهتری ایجاد شود، هدفمند شدن وامها به کنترل نقدینگی و اینکه تسهیلات باید به کسی که استحقاق آن را دارد و بنگاهی را اداره میکند که نیاز به نقدینگی دارد برسد، کسی که بتواند در این شرایط کالا یا خدماتی تولید و صادر کند، حتماً باید حمایت شود.